آیا توحید ربوبیت کفایت میکند؟
نیاز انسانها به معرفت الوهیت خداوند و عبادت او همچون نیازشان به آفریدهشدن و روزیدادن و سلامتیبخشیدن و ستر و پوشیدن پنهانیها و امنیتدادن به نگرانیهای ایشان به وسیله خداوند است.
نیاز انسانها به الوهیت، محبت و عبودیت خداوند به راستی برتر از آن امور هم هست. زیرا هدف از آفرینش ایشان و خیر، مصلحت، لذت، سعادت و رستگاریشان در گرو آن عبودیت و محبت خداوند قرار دارد.
به همین علت است که «لا اله الا الله» اساس همه خیر و نیکیها و پایه سربلندی دنیا و سعادتمندی آخرت است.
هم مسلمان و هم کافر به توحید ربوبیت اقرار مینمایند، و متکلمین در کتابهای خود به آن اعتراف دارند، اما این اقرار و اعتراف نه این که ایشان را کفایت نمیکند، بلکه حجت و دلیلی علیه ایشان به شمار میآید. حقیقتی که خداوند آن را بارها در قرآن بیان فرموده است:
بر همین اساس این حق خداوند بر بندگان خویش است که تنها او را عبادت و اطاعت نمایند و کسی و چیزی را با او در عبودیت و استعانت شریک نکنند. همانگونه که در حدیث صحیحی از معاذ بن جبلسروایت شده که رسول خدا جبه او فرمودهاند:
«میدانی حق خداوند بر بندگانش چیست؟»
گفتم: خداوند و پیامبرش بهتر میدانند!
فرمود: «حق خداوند بر انسانها این است که تنها او را عبادت کنند و کسی و چیزی را برای او شریک ننمایند!»
سپس فرمود: «میدانی حق انسانهایی که این چنین میکنند بر خداوند چیست؟»
گفتم: خداوند و پیامبرش بهتر میدانند.
فرمود: «حق آنها این است که خداوند ایشان را عذاب ندهد» [۵۷].
به همین خاطر خداوند متعال به راستی بندگان موحد خویش را دوست میدارد و از توبۀ ایشان شادمان میشود. این برترین لذت و سعادتی است که انسان موحد از آن برخوردار میگردد. زیرا در تمامی کائنات به غیر از خداوند کسی چیزی را نمییابد که قلبش با یاد او آرامش پیدا کند و به وسیله انس و الفت با او احساس لذت بنماید و خیر و سعادت را در توجه به او بداند.
هرکس که غیر خداوند را عبادت نماید، نوعی منفعت و لذت برای او حاصل میشود، مضرت و شقاوت او چندین برابر آن است و کار او همچون خوردن غذایی لذیذ اما مسموم است.
همانگونه که اگر در آسمانها و زمین غیر از خداوند خدایان دیگری میبودند، نظم و اداره آنها به هم میخورد: ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ﴾[الأنبیاء: ۲۲].
«اگر در آسمانها و زمین به جز خداوند خدایان دیگری میبودند، نظام آنها به هم میریخت و تباه میشدند».
قلب نیز همچون آسمانها و زمین است، و چنانچه غیر از خداوند معبود و محبوب دیگری در آن حضور پیدا کند، دچار تباهی و بیماری و نابسامانی میشود. و تنها زمانی معالجه و مداوا خواهد شد که آن معبود و محبوب از قلب او بیرون رانده شود و معبود و محبوب او تنها خداوند دانای توانا و همه امید، رجا، توکل و توجهش به او باشد و بس!
[۵۷] متفق علیه.