طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انسان

فهرست کتاب

دائره‌ی تسلط شیطان بر انسان:

دائره‌ی تسلط شیطان بر انسان:

خداوند براساس حکمت خویش دشمنی آگاه به راه‌های هلاک انسان و اسباب ایجاد شر و بدبختی را برای او قرار داده است.

دشمنی خبره و بسیار علاقمند به گمراه‌گردانیدن انسان که با انواع روش‌ها و در همه‌ی اوقات برای ضربه‌زدن به او تلاش می‌نماید. و از هیچگونه کوششی برای دست‌یابی به یکی از شش هدف زیر کوتاهی نمی‌ورزد:

یکم: چیزی که برای او اهمیت دارد و منتهای مقصد اوست، این است که میان انسان، علم و ایمان فاصله‌ای عمیق بیندازد و او را در راه جهالت و کفر قرار دهد، اگر به این کار توفیق پیدا کند به تمامی بر او پیروز شده و خیالش از آن انسان آسوده می‌شود.

دوم: اگر شیطان نتوانست به آن هدف خود برسد، و آن انسان به اسلام هدایت پیدا کرد، سعی می‌کند که او را به «بدعت» - که درجه‌ای پس از کفر است – وادار نماید. شیطان اهل بدعت‌بودن انسان را از اهل معصیت‌بودن او بیشتر دوست می‌دارد. زیرا از معصیت می‌توان توبه کرد، اما اهل بدعت به خاطر آن که کار خود را عین هدایت به شمار می‌آورند در فکر توبه نیستند.

در برخی از آثار آمده است: «ابلیس می‌گوید: من آدمیان را به وسیله گناهان در گمراهی انداختم، اما آنان با توبه و طلب بخشش از خداوند و اقرار و التزام به وحدانیت خداوند در الوهیت دست مرا بستند.

وقتی چنان دیدم روحیه هوی پرستی را در میان آنان گسترش دادم! زیرا اهل بدعت و اهواء گناه می‌کنند و توبه نمی‌نمایند، زیرا آنان گمان می‌کنند که کار درستی را دارند انجام می‌دهند!»

اگر شیطان در قضیه بدعت‌گذاری و زیاد و کم‌کردن (به اصول و ثوابت عقیده اخلاق و احکام) بر کسی پیروز شود، او را جزو پیروان و سربازان خویش قرار می‌دهد.

سوم: اگر شیطان نتوانست انسانی را در گرداب بدعت‌گذاری بیندازد، سعی می‌کند او را مرتکب گناهان بزرگ بنماید.

چهارم: اگر به گرفتارنمودن انسانی به گناهان کبیره توفیق پیدا ننمود. او را به «لمم» و لغزش یا گناهان صغیره وادار می‌نماید.

پنجم: چنانچه انسان آن اندازه در برابر شیطان پایداری نمود و حاضر نشد گناهان صغیره را نیز انجام بدهد، شیطان او را به امور درجه چندم و کم‌اهمیت مشغول می‌کند، تا عمر و توان او را بیهوده به هدر بدهد و از امور مهم‌تر و دارای اولویت بازدارد.

ششم: اگر شیطان از این کار ناتوان ماند و آن انسان با آگاهی و ایمان و اراده خویش از آن دام خطرناک نیز رهایی پیدا کرد، شیطان بازهم از او دست‌بردار نیست، و این بار اعوان و انصار خود را علیه آن انسان تحریک می‌کند تا او را مورد اذیت و آزار قرار داده و به او تهمت‌های بزرگی را نسبت بدهند، تا او را دچار غم و اندوه کننده، و از علم، ایمان، اراده و اعمال نیک بازدارند.

کسی که به این امور آگاهی ندارد و دشمن خود را به درستی نمی‌شناسد و از دام‌ها و فریب‌کاری‌های او بی‌خبر است، چگونه می‌تواند خود را از آن در امان بدارد؟!

زیرا تنها کسانی از دست‌اندازی و توطئه‌گری دشمنان خود در امان خواهند ماند که از راه‌های نفوذ و روش‌های اقدام آن‌ها و اعوان و انصار و سربازان‌شان و چگونگی رویارویی و وسیله‌ی مقابله و چگونگی مداوای زخم‌هایی که برمی‌دارند، و اموری که آن‌ها را برای این رویارویی قدرت و توان می‌بخشند، به خوبی آگاهی داشته باشند.

همه‌ی آن امور جز از طریق علم و آگاهی امکان‌پذیر نیست. اما انسان‌های جاهل از چنین موضوع بسیار مهم، حساس و سرنوشت‌سازی در بی‌اطلاعی به سر می‌برند.

به همین خاطر است که از آن دشمن و وضع و حال او و سربازان و توطئه‌ها و فریب‌کاری‌هایش به صورتی بسیار مفصل سخن به میان آمده است. زیرا مردم به آشنایی با دشمن و راه‌های رویارویی و مقابله با آن شدیداً احتیاج دارند. اگر علم (به قرآن) این حقیقت را کشف نمی‌نمود، هیچکس از دام‌ها و توطئه‌های او نجات پیدا نمی‌کرد بر همین اساس است که باید گفت: نجات و سعادت میوه درخت علم و آگاهی است.