معرفت و تبعیت از حق:
خداوند در بسیاری از آیات قرآن این دو اصل – معرفت حق و تبعیت از آن را – در کنار هم بیان فرموده است.
از جمله میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶].
«هرگاه بندگانم در مورد من از تو سؤال کنند، بگو: من به راستی نزدیکم و دعای دعاکنندگان را پاسخ میدهم، پس دعوت مرا استجابت کنید و به من ایمان بیاورید، شاید که راه هدایت را در پیش بگیرند».
در این آیه خداوند استجابه حق و ایمان به آن را باهم آورده است.
همچنین میفرماید: ﴿فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧﴾[الأعراف: ۱۵۷].
«کسانی که به او ایمان بیاورند، از او حمایت کنند، وی را یاری بدهند و از نوری که برای او فرستاده شده تبعیت نمایند، آنانند که رستگارند».
و در سوره بقره میفرماید: ﴿الٓمٓ ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ ٤ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥﴾[البقرة: ۱- ۵].
«الف – لام – میم این کتاب (قرآن) است که در آن هیچ شک و تردیدی نیست و راهنمای پرهیزکاران است. آنهایی که به امور غیب ایمان دارند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به ایشان دادهایم انفاق میکنند (و زکات میدهند) و آنانی که به آنچه بر تو و بر (پیامبران) پیش از تو نازل گردیده ایمان میآورند و به دنیای پس از مرگ یقین دارند، آنان به راستی بر راه هدایت پروردگارشان قرار دارند و آنانند که رستگارند».
همچنین در اواسط سوره بقره میفرماید:
﴿وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَٱلسَّآئِلِينَ وَفِي ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ﴾[البقرة: ۱۷۷].
«.. اما نیکی این است که کسی به خداوند و جهان آخرت و ملائکه و کتاب و پیامبران ایمان آورده باشد، و در عین دوستداشتن مال آن را به نزدیکان و یتیمان و مستمندان و از راهماندگان و گدایان و بردگان بدهد، و نماز را برپا دارد و زکات اموالش را بپردازد».
و در سوره «العصر» میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣﴾[العصر].
«سوگند به عصر و زمان! قطعاً همه انسانها در زیانند، مگر آنانی که ایمان آورده و اعمال نیک را انجام داده و یکدیگر را به پیروی از حق» و «در پیشگرفتن» صبر توصیه نمایند».
خداوند به عصر و زمان که فرصت اقدام به اعمال سودمند و سعادتبخش و یا زیانبار و شقاوت آفرین است، سوگند یاد فرموده که همه انسانها به غیر از آنانی که توانایی علمی و ایمانی و اعمال صالحه خویش را به وسیله اطاعت خداوند تقویت نمودهاند، در خسران و زیان قرار دارند، و کمال نفس ایشان در این معرفت و ایمان و عمل صالح نهفته است.
پس از آن دیگران را به ایمان و عمل صالح فرا بخواند و آنان را در مسیر رشد و تکامل قرار بدهد که شرط آن صبر و شکیبایی در برابر مشکلات و موانع آن است.
اهل ایمانی که به وسیله علم و ایمان و عمل صالح نفس خویش را در راه رشد و تکامل قرار داده و به وسیله تعلیم و تربیت و توجیه دیگران نیز به آن راه راهنمایی نموده باشند، و صبر و شکیبایی را اساس کار خود قرار بدهند.
به همین خاطر است که امام شافعی/فرمودهاند: «اگر مردم در سوره عصر فکر میکردند (و به محتوای آن عمل مینمودند) آنان را کفایت میکرد».
در موارد بسیاری قرآن به این موضوع اشاره نموده و خدا وند این حقیقت را به همه انسانها خبر داده که اهل سعادت تنها کسانی هستند که حقیقت را شناخته و از آن تبعیت نموده باشند و اهل شقاوت هم آنانی هستند که حق و حقیقت را در عین آشنایی با آن نمیپذیرند و با آنان مخالفت نموده و راه باطل را در پیش میگیرند.
باید دانست که آن دو نیرو هیچگاه در قلب تعطیل نمیشوند. اما اگر قوت و استعداد علمی آن در راه معرفت حق و ادراک آن به کار گرفته نشود، حتماً در راه جهالت و امور باطل متناسب با آن به کار گرفته خواهد شد.
همچنین اگر نیروی ارادی عملاً در جهت عمل به حق و حقیقت مورد استفاده قرار نگیرد، قطعاً آن را در راه باطل و جهالت به کار خواهد گرفت.
انسان طبیعتاً نگاهبانی است صاحب اراده و همت، همانگونه که رسول خدا جفرمودهاند:
«أَصْدَقُ الأَسْمَاءِ: حَارِثٌ وَهَمَّامٌ» [۳۹].
«مناسبترین نام برای انسان این است که او کسبکنندهای است صاحب اراده».
نفس انسان به وسیله اراده حرکت میکند و حرکت ارادی جزئی از لوازم ذاتی آن است. لازمهی اراده هم این است که دارای مرادی قابل تصور و تشخیص و تمایز باشد. اگر حق و حقیقت را نتواند تصور کند و در پی کسب آن نباشد، باطل را درخواهد یافت و آن را خواهد طلبید، غیر از برگزیدن یکی از این دو راه علم و اراده را چارهی دیگری نیست.
در بخش بعدی این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.
[۳۹] بروایت ابوداود.