طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انسان

فهرست کتاب

دوگونه پاکی:

دوگونه پاکی:

خداوند متعال براساس حکمت خویش بازیابی به حضور خود را مشروط به طهارت و پاکی فرموده است، نمازگزار تنها پس از طهارت و پاکی از «حدت اکبر و اصغر» است که در پیشگاه او به نماز می‌ایستد. به همین صورت رفتن به بهشت و ملاقات با خداوند مهربان مشروط به سلامت قلب و طهارت نفس است، او تنها پاکان را به بهشت راه می‌دهد.

پس دوگونه طهارت وجود دارند:

۱- طهارت و پاکی بدن و لباس

۲- طهارت و سلامت قلب و نفس

به همین خاطر است که وضوگیرنده پس از وضو می‌گوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ التَّوَّابِينَ، وَاجْعَلْنِي مِنْ الْمُتَطَهِّرِينَ» [۴۳].

«گواهی می‌دهم که هیچ فرمان‌روا و فریادرسی به غیر از خداوند حقانیت و مشروعیت ندارد، و گواهی می‌دهم که به درستی محمد بنده و فرستاده خداوند است. پروردگارا مرا از توبه‌کنندگان و پاکان قرار بده».

- زیرا طهارت قلب به وسیله توبه

- و طهارت بدن به وسیله آب تحقق پیدا می‌نماید.

هرگاه هردو طهارت برای کسی فراهم گردید، صلاحیت باز یافتن به حضور خداوند و ایستادن و مناجات در حضورش را پیدا می‌نمایند.

معنای دعای «اللهم طهرنی...»!

در مورد این دعای رسول خدا جکه فرموده‌اند:

«اللهم طهرني من خطاياي بالماء والثلج والبرد» [۴۴].

«خداوندا! به وسیله آب و برف و تگرگ خطاهای مرا پاک بفرما!»

از شیخ الاسلام ابن تیمیه پرسیدم که خطاهای انسان با این چیزها چگونه پاک می‌گردند؟! اختصاص‌دادن پاک گردیدن به آن امور چه فایده‌ای را در بر دارد؟ در حالی که آب گرم بهتر از آب سرد آلودگی‌ها را پاک می‌نماید؟!

فرمود: خطاها و گناهان باعث پدیدآمدن حرارت، ناپاکی و ضعف در قلب می‌شوند، به همین خاطر سست و کرخت می‌شود، آتش شهوت در آن شعله‌ور می‌گردد و آن را سیاه و آلوده می‌گرداند، اما خطاها و گناهان نیز همچون هیزم آن آتش‌اند و آن را شعله‌ورتر می‌سازند.

به همین خاطر به هر میزان که خطایا و گناهان بیشتر شوند، همچون آن است که هیزم بیشتری بر روی آتش شهوات انداخته شود، آن آتش بیشتر شعله‌ور می‌گردد و قلب را داغ‌تر و سوزان‌تر و ضعیف‌تر می‌گرداند، اما آب آتش را خاموش و آلودگی‌ها را پاک می‌نماید. چنانچه سرد باشد، بهتر و زودتر آن را خاموش نموده و جسم را قوی‌تر می‌گرداند و به هراندازه که سردتر باشد، مانند: برف و تگرگ بهتر قلب سوزان و شعله‌ور را به حالت طبیعی خود باز گردانیده و جسم را قوت بخشیده و اثرات خطایا را از بین می‌برد».

این مفهوم سخنان او بود که به توضیح و بیان بیشتری نیازمند است.

باید دانست که در اینجا چهار موضوع موجود است:

- دو موضوع ظاهری و محسوس

- و دو موضوع دیگر معنوی و غیر محسوس

نجاست و آب که پاک‌کننده آن است هردو محسوس‌اند، خطایا و گناهان و اثر آن‌ها که به وسیله توبه و استغفار پاک می‌شوند، هردو معنوی و غیر محسوس‌اند و اصلاح و حفظ سلامت و تأمین سعادت قلب به هردوی آن‌ها نیازمند است.

رسول خدا جاز هردو نوع آن‌ها بخشی را بیان فرموده که بیانگر بخش دیگری است، و آن فرموده او هر چهار نوع را در نهایت اختصار و حسن بیان در بر دارد.

همانگونه که در دعای پس از وضو می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنَ التَّوَّابِينَ وَاجْعَلْنِى مِنَ الْمُتَطَهِّرِينَ»که هرچهار نوع را در ضمن خود دارد.

این نمونه‌ای از کمال شیوایی و رسایی و حقیقت آن اموری است که رسول خدا جاز آن‌ها خبر داده و امر فرموده و موضوعی معنوی را به وسیله مثال آوردن از موضوعی محسوس و مادی تبیین فرموده است.

اینگونه موارد در احادیث نبوی بسیار یافت می‌شوند. همانگونه که خطاب به حضرت علی بن ابی طالبسمی‌فرماید: «سَلِ اللَّهَ الْهُدَى وَالسَّدَادَ، وَأُذْكُرْ بِالْهُدَى هِدَايَتَك الطَّرِيقِ، وَبالسَّدَادِ سَّدَادِ السَّهْمَ» [۴۵].

«هدایت و اصلاح را از خداوند بخواه! و به وسیله گام‌نهادن در راه درست، هدایت را و به وسیله به هدف خوردن تیر درستی و صحت را به خاطر بیاور!»

این یکی از رساترین و بدیع‌ترین فرموده‌های تعلیمی و تربیتی رسول خداست. زیرا به علیسفرموده است که هرگاه از خداوند هدایت به راهی را که به بهشت و رضایت او منتهی می‌شود، درخواست نمود، خود را به عنوان مسافری راه گم کرده که نمی‌داند به کدام طرف حرکت کند، و ناگهان کسی خبره و آشنا به راه پیدا شود و راه درست را به او بنمایاند، به خاطر بیاورد. راه هدایت، سعادت و بهشت نیز به همین صورت است، و می‌توان راه محسوس را برای آن مثال آورد.

نیاز انسانی که راه مسافرت به سوی خداوند را می‌خواهد در پیش بگیرد، به هدایت و راهنمای او، به مراتب از نیاز مسافری که به شهر و دیاری قصد سفر دارد و در میانه سفر راه را گم کرده به راهنمایی که راه‌رسیدن به آن شهر و دیار را به او بنمایاند به مراتب مهم‌تر و بیشتر است.

«سداد» نیز که به معنای کردار و گفتار صحیح و صواب است، همچون آن است که کسی بخواهد تیری را به سوی هدفی بیندازد، اگر تیر او به همان هدفی که مورد نظر او بوده اصابت کند، روش درستی راه برای نشانه‌گیری در پیش گرفته و تیر او به هدف برخورد کرده است. و انسانی هم که در کردار و گفتار خود حق و صواب را مراعات نموده همچون کسی است که تیر او به هدف خورده باشد.

در قرآن نیز در بسیاری از موارد هردو در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، برای مثال خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ[البقرة: ۱۹۷].

«و توشه را فراهم کنید، همانا بهترین توشه به راستی توشه تقواست».

در این ایه خداوند متعال به حاجیان دستور فرموده که توشۀ سفر خویش را فراهم کنند و بدون توشه بار سفر نبندند، و به دنبال آن ایشان را به ضرورت فراهم‌نمودن توشۀ سفر آخرت که «تقوا» و پرهیزکاری است یادآور شده است.

همانگونه که بدون توشه مسافری در این دنیا به مقصد خود نمی‌رسد، آنانی که می‌خواهند به دنیای پس از مرگ و رسیدن به حضور خداوند و کسب سعادت ابدی برسند، بدون توشه تقوا به این هدف خود نخواهند رسید. می‌بینیم که خداوند هردو را در کنار یکدیگر قرار داده است.

خداوند متعال همچنین می‌فرماید: ﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞۚ[الأعراف: ۲۶].

«ای فرزندان آدم! به درستی لباس را بر شما نازل کردم (و آفریدم که عورت‌هایتان را بپوشاند و وسیله زیبایی شما بشود، اما لباس تقوا بهتر است».

خداوند متعال هردو زیبایی و آراستگی، یعنی آراستگی بدن به وسیله لباس و زیبایی بخشیدن به قلب به وسیله «تقوا» یعنی زیبایی ظاهر و باطن را با یکدیگر بیان فرموده است.

همچنین خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشۡقَىٰ ١٢٣[طه: ۱۲۳].

«هرکس راه هدایت مرا در پیش بگیرد به هیچوجه گمراه و اهل شقاوت نمی‌شود».

خداوند گمراهی را که مایه عذاب قلب و روح، شقاوت را که سبب عذاب روح و جسم می‌شود، از آن‌هایی که از هدایت او تبعیت می‌نمایند، نفی فرموده است، در واقع آنان از نعمت‌های قلبی، جسمی و روحی به خاطر هدایت و رستگاری برخوردار می‌شوند.

یکی دیگر از آن موارد سخن همسر عزیز مصر در مورد حضرت یوسف÷، در جواب به سرزنش و ملامت دیگر زنان به خاطر عشق او به حضرت یوسف÷است.

﴿فَذَٰلِكُنَّ ٱلَّذِي لُمۡتُنَّنِي فِيهِۖ[یوسف: ۳۲].

(ای خانم‌ها! )«این همان کسی است که به خاطر او مرا ملامت می‌کردید».

او جمال ظاهری حضرت یوسف÷را به ایشان نشان داد و سپس گفت:

﴿وَلَقَدۡ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ فَٱسۡتَعۡصَمَۖ[یوسف: ۳۲].

«(زن عزیز مصر یوسف را) به ایجاد رابطه با خود وسوسه می‌کرد، اما او راه پاکی را برگزید».

به این وسیله پاکدامنی حضرت یوسف÷یعنی پاکی و زیبایی باطنش – را نیز به آنان یادآور شده است.

رسول خدا جبا این دعای خویش که فرمود: «اللهم طهرني من خطاياي بالماء والثلج والبرد».

آیه ایمان را به نیاز شدید جسم و قلب به آنچه که آن دو را پاک و توانا و نور و بصیرت بدهد، یادآوری فرموده است. و در این دعای او هم این و هم آن آمده است.

چیزی که به این موضوع نزدیک است، این است که رسول خدا جهنگام بیرون‌آمدن از محل قضای حاجت، می‌فرمود: «غُفْرَانَكَ» [۴۶].

«خداوندا! سبکی بار و بخشش را از تو می‌خواهم».

در این کلام رسول خدا سری نهفته است و ظاهر آن سر این است که فضولات بدن را سنگین می‌کنند و آن را آزار می‌دهند.

گناهان نیز بر روی قلب سنگینی می‌نمایند و با جمع‌شدن‌شان آن را آزار می‌دهند. پس فضولات بدن و معاصی یکی بر بدن و دیگری بر قلب تأثیر منفی دارند و برای آن زیانبارند.

رسول خدا پس از خارج‌شدن از محل قضای حاجت به خاطر نجات از آنچه بدن را آزار می‌دهد و سبک‌شدن و راحت‌گردیدن بدن خداوند را حمد و ستایش فرموده‌اند.

همچنین از او خواسته است که او را از آن آزاردهندۀ دیگر نجات بدهد و قلبش را راحت و سبک و آسوده بگرداند.

اسرار فرموده‌ها و دعاهای او بالاتر از همه آن چیزهایی است که به ذهن ما بروز می‌کند.

[۴۳] بروایت مسلم وغیره. [۴۴] متفق علیه. [۴۵] مسلم شماره (۲۷۲۵). [۴۶] بروایت ابوداود.