پیامدها و آثار شرک:
مقصود این است از آنجا که شرک بزرگترین ستمها و زشتترین پلشتیها و بدترین بدیهاست، از نظر خداوند نیز مبغوضترین و ناپسندترین امور است و بیش از هر چیزی خداوند از آن خشمگین میشود، و مجازاتهایی را که در دنیا و آخرت برای اهل شرک قرار داده برای هیچ گناه دیگری آن را قرار نداده است.
خداوند متعال این موضوعها را یادآوری فرموده که:
- اهل شرک را نمیبخشد.
- مشرکین نجساند.
- آنان را از نزدیکشدن به حریم مکه محروم نموده.
- استفاده از گوشت حیواناتی را که آنان ذبح میکنند ممنوع فرموده.
- ازدواج و زناشویی با ایشان را حرام گردانیده.
- موالات و محبت و همپیمانی میان ایشان و اهل ایمان را ممنوع فرموده.
- از آنان به عنوان دشمنان خداوند، ملایک، پیامبران و اهل ایمان نام برده است.
- تسلط بر اموال و به کار اقتصادیگرفتن زنان و فرزندان ایشان را برای اهل ایمان روا شمرده است [۴۷].
این همه به خاطر آن است که شرک زیرپاگذاشتن حق «الوهیت» و کسر شأن و عظمت ربوبیت خداوند سوء ظن به آفریدگار جهانیان است.
همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرٗا ٦﴾[الفتح: ۶].
«خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند گمان بد دارند عذاب میدهد، بر گرداگردشان دایرهای از بدی کشیده شد و خشم و لعنت خداوند ایشان را فرا گرفته و جهنم را بر آنان مهیا گردانیده و بد سرانجامی در انتظار ایشان است».
تهدیدها و عذاب و مجازاتهایی که از جانب خداوند علیه مشرکین مطرح شده علیه غیر مشرکین نشدهاند. زیرا آنان نسبت به خداوند سوء معرفت و سوء ظن داشته به همین خاطر کسی یا چیزی را با او شریک گردانیده، اما اگر به راستی به او حسن معرفت و حسن ظن میداشتند، حقیقت توحید و یگانگی او را به درستی میپذیرفتند و خود را به آن ملزم میشمردند.
به همین سبب است که خداوند در مورد مشرکین در جایی از قرآن [۴۸]میفرماید: «که آنان به صورتی شایسته قدر و منزلت خداوند را مراعات نکردهاند!»
کسانی که کسی یا چیزی را همسان و شریک خداوند میدانند و همچون خداوند به آنها دلبستگی و وابستگی پیدا میکنند، هراسشان را در دل دارند، به آنها امید بستهاند، در برابرشان سر فروتنی و تعظیم را فرود میآورند، برای نجات از خشمشان تلاش میکنند و جلب رضایتشان را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند، چگونه ممکن است قدر و منزلت خداوند را مراعات نمایند؟!
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ﴾[البقرة: ۱۶۵] «برخی از مردم از غیر خداوند شرکایی را برمیگیرند و همچون خداوند آنها را دوست میدارند».
همچنین میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ ١﴾[الأنعام: ۱].
«سپاس و ستایش خداوندی را که آسمانها و زمین را آفریده و تاریکی و نور را قرار داده، اما کسانی که راه کفر را در پیش گرفتهاند، از راه هدایت او عدول کردهاند».
یعنی آنان در عبادت، محبت و تعظیم کسی یا چیزی را در کنار خداوند قرار میدهند و همسان او میگردانند، این مشرکین هستند که کسی یا چیزی را که معبود و مستعان خود کردهاند، همسان و همردیف خداند نمودهاند، و در میان آتش جهنم است که به باطلبودن باورها و به بیراههرفتنهای خود پی میبرند، و به معبودها و مستعانهای خود که به همراه ایشان در دوزخند میگویند:
﴿تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨﴾[الشعراء: ۹۷- ۹۸].
«سوگند به خداوند! ما در گمراهی آشکاری قرار داشتیم، آن زمان که ما شما را با خداوند پروردگار جهانیان برابر میشمردیم».
این موضوع مشخص است که مشرکان آن چیزهایی را که با خداوند شریک میکردند یا میکنند، آنها را در ذات و بعضی از صفات و افعال با او شریک نمیکردهاند، و هیچگاه نگفتهاند که معبودها و مستعانهای ایشان آسمانها و زمین را آفریده، و مرگ و زندگی در اختیار آنان است. بلکه آنها را در عشق، محبت، تعظیم، عبادت و استعانت با خداوند همسان نمودهاند، همانگونه که در میان اهل شرک منتسب به اسلام آن را ملاحظه میکنید.
موضوعی که به راستی جای تعجب دارد، این است که آنان اهل توحید را به تنقیص و تضعیف شأن پیامبران و صالحان و مشایخ متهم میکنند!؟ در حالی که تنها گناه موحدان این است که میگویند: همه آنان بندگان خداوند بوده نه برای خود و نه برای دیگران صاحب جلب منفعت و دفع مضرت نیستند، و مرگ و زندگی و زندهشدن دوباره در اختیار ایشان نیست، و به هیچ وجه برای کسانی که ایشان را معبود و مستعان خود بنمایند در پیشگاه خداوند درخواست بخشش و شفاعت نمیکنند و برای اهل توحید هم پس از اجازه خداوند است که میتوانند شفاعت کنند.
خلق و امر از آن خداوند خالق و آمر است نه ایشان، و همه شفاعت و ولایتها از آن اوست، و هیچ یک از مخلوقاتش به غیر از خود او ولی و شفیع نمیباشند.
شرک و تعظیم غیر خداوند بر پایه سوء معرفت و سوء ظن به خداوند قرار گرفتهاند. امام موحدین حضرت ابراهیم÷خطاب به دشمنان مشرک زمان خود میفرمود:
﴿أَئِفۡكًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِيدُونَ ٨٦ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٨٧﴾[الصافات: ۸۶- ۸۷]. «مگر خدایان ساختگی غیر از خداوند را میطلبید؟ در مورد خداوند پروردگار جهانیان چگونه میاندیشید؟».
هرچند معنی آیه این است که در مورد تعامل خداوند با شما و مجازاتهایی که به سبب آن که غیر او را پرسش میکردید و کسی یا چیزی را در ردیف او قرار میدادید که در انتظارتان است، چگونه فکر میکنید؟! اما در لابه لای این تهدید، این معنی هم وجود دارد که چه گمان بدی در مورد خداوند داشتید که کسی یا چیزی را همراه با او معبود و مستعان خویش قرار داده بودید؟!
آدم مشرک یا گمان میکند که خداوند برای اداره امور جهان به وزیر و معاونی محتاج است که این بدترین نوع کسر شأن و منزلت خداوند غنی و بینیازی است که همه چیز و همه کس نیازمند او میباشند؟
یا این که گمان میکند که تنها بعد از استفاده از قدرت آن شریک شده است که قدرت خداوند کامل میگردد!
یا ممکن است گمان میکند که خداوند چیزهایی را نمیداند یا نمیشنود، و از طریق واسطهها باید او را باخبر نمود؟!
یا ممکن است گمان ببرد که خداوند تنها پس از دلسوزی و پا در میانی آن واسطهها است که آنها را مورد رحمت و مغفرت خود قرار میدهد؟!
یا این که او بندگانش را کفایت نمیکند، و آنچه را که بندگانش میخواهند تنها پس از پا در میانی واسطههاست که انجام میدهد. و همچون شفاعت و پا در میانی انسانها در مورد یکدیگر که گاهی طرف مورد مراجعه به خاطر نیازی که به شفاعتکننده دارد، و از دوستی با او سودی عایدش میشود، و کمبودش را جبران و ذلتش را به عزت تبدیل میکند. شفاعت و پا در میانی او را میپذیرد.
یا این که گمان میکند خداوند به دعا و درخواست انسانها پاسخ نمیدهد، مگر آن که واسطهها آن نیازها را در نزد او – همچون مطرحکردنشان در حضور صاحبان قدرت و مقام دنیوی – مطرح کنند؟!
ریشه همه شرکورزیهای آدمیان همین جاست.
یا این که گمان میبرند که خداوند به خاطر دوری و در دسترسنبودنش دعا و درخواست ایشان را نمیشنود و این واسطهها هستند که میتوانند دعا و درخواست ایشان را به او برسانند؟!
یا این که فکر میکنند که بعضی از مخلوقات بر خداوند دارای حق و حقوق خاصی هستند، و آنان خداوند را به حق آن بندگان بر او سوگند میدهند، و از طریق آن مخلوق به او متوسل میشوند، درست به همان صورتی که برخی از مردم از طریق اشخاصی نزدیک به صاحبان مقام و قدرت متوسل میشوند که عدم قبول شفاعت ایشان بر آنان سخت یا غیر ممکن است.
همه آن مواردی که گفته شدند، باعث شکستهشدن منزلت «الوهیت و ربوبیت» خداوند و زیر پا نهادهشدن حقوق او در نزد اهل شرک میشوند.
اگر در آنها هیچ عیبی به غیر از نقص محبت و خوف و رجاء از خداوند و توکل و توجه مشرک به غیر او وجود نمیداشت، برای زشتی و پلشتی آن کافی بود، زیرا به خاطر تقسیمشدن قلب مشرک در میان خداوند و آن چیزی که شریک خداوندش نموده از احساس عظمت و محبت و خوف و رجاء خداوند در دل او به شدت کاسته میشود، یا به کلی از بین میرود.
[۴۷] طبعاً این حکم شامل مشرکینی میشود که با مسلمانان در حال جنگ باشند. (مترجم) [۴۸] الأنعام: ۱۹ الحج: ۷۴ الزمر: ۶۷.