شیطان پیروانش را در دنیا به حال خود رها میکند
٣- خداوند میفرماید:
﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨﴾[الأنفال: ٤٨].
«(به یاد آور) زمانی را که شیطان (با وسوسههای خود) اعمالشان را در جلو دیدگانشان میآراست و میگفت: امروز هیچکس نمیتواند بر شما پیروز شود و من، همپیمان و یاور شما هستم. اما هنگامی که دو گروه (مؤمنان و کافران) همدیگر را دیدند (و رویاروی شدند) بر پاشنههای خود چرخید و گفت: من از شما بیزار و گریزانم. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. من از خدا میترسم. چرا که خدا سخت کیفردهنده و مجازات کننده است».
آیه به نمونههایی از وعدههای فریبنده و غیر اجرایی شیطان اشاره میکند و سبب نزول آن حوادثی است که میان شیطان و کفار قریش اندکی پیش از خروجشان به سوی نبرد بدر روی داده است.
رهبران قریش امثال ابوجهل و عقبة بن ربیعة و امیة بن خلف در حال آماده کردن سپاه و بیرون رفتن برای نبرد با رسول الله ج بودند، اما از حملهی قبائل عربی رقیب به مکه به هنگام نبودشان در این شهر میترسیدند، شیطان به نزد آنان آمد و رفتن به نبرد را در نظرشان آراست و چنین به آنان جلوه داد که کارشان صحیح است و به آنان اطمینان داد که با آنان است، و (به همراه آنان است) و قبائل رقیب را به بیطرف وا میدارد، و به آنان وعده داد که پیروز میدانند!
فریبش را پاسخ گفتند و در وعدههایش طمع نمودند و به فرماندهی ابوجهل به طرف بدر رفتند. نبرد بدر شعلهور شد و ناگهان مشرکان با قدرت مسلمین و حملهی آنان روبرو شدند، مشرکان در حالی که شیطان در میدان نبرد با آنان بود وعدههای شیطان در خصوص پیروزی و حمایت را به یاد آوردند، اما شیطان عهدشکنی کرد و از وعدههایش دست کشید، تغییر عقیده داده و از میدان گریخت و پیروانش را به تیغ مسلمانان سپرد و به آنان گفت:
«من از شما بیزار و گریزانم. من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. من از خدا میترسم!».
شیطان بیزاریش را از آنان اعلان مینماید و علّت این کار را اینگونه بیان میدارد که او چیزی را میبیند که آنان نمیبینند، و نظریهی قابل قبولتر آن است که او فرشتگان را دیده است فرشتگانی که خداوند آنان را جهت یاریرسانی به صحابه در نبرد ارسال داشته است.
شیطان در این سخنش که «من از خدا میترسم» به مشرکین دروغ گفته است، و آیا واقعاً شیطان از خدا که پروردگار جهانیان است میترسد!؟
٤- خداوند میفرماید:
﴿كَمَثَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱكۡفُرۡ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦ فَكَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِي ٱلنَّارِ خَٰلِدَيۡنِ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِينَ١٧﴾[الحشر: ١٦-١٧].
«(داستان منافقان با یهودیان) همچون داستان شیطان است که به انسان میگوید: کافر شو (تا مشکلات تو حل شود). اما هنگامی که کافر میگردد، شیطان میگوید: من از تو بیزار و گریزانم! چرا که من از خدا، یعنی پروردگار جهانیان میترسم. سرانجام کار بدانجا میانجامد که هردو تا در آتش دوزخ جاودانه میمانند و این سزای ستمگران است».
آیه وسوسهی شیطان در گمراهسازی یکی از پیروانش را خاطرنشان میسازد، هنگامی که شیطان از آن شخص میخواهد که نسبت به خدا کفر بورزد، و به او وعدهها و آرزوهایی میدهد و اینکه میتواند همهی خیر را از آن خود گرداند، و شیطان با او مانده و از او حمایت و پشتیبانی میکند... همین که شخص ندای شیطان را پاسخ گفته و وعدههایش را تأیید کند و نسبت به خدا کفر ورزد، شیطان از او دست کشیده و او را فریفته است و به او میگوید: من از تو بیزار و گریزانم، من از خدا که پروردگار جهانیان است میترسم!
٥- خداوند میفرماید:
﴿بَلۡ إِن يَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا٤٠﴾[فاطر: ٤٠].
«بلکه ستمگران جز وعدههای دروغ به یکدیگر نمیدهند (و فقط همدیگر را گول میزنند)».
وقتی که شیطان در وعدههای فریبندهاش دروغگو باشد (طبیعی است) پیروان ستمگرش در این دروغ و فریب به او اقتدا کنند و این وعدههایی را که به هم میدهند چیزی جز توهمات و خیالات واهی و فریب نیست، نسبت به آنها ملتزم نبوده و آنها را عملی نمیکنند.