جانشینی زمین از آن عبادتپیشهگان
این وعده در آیه اعلانی است به قوم عبادتپیشهی پرهیزگار که این وعده را میشنوند و تبلیغش میکنند، و بدان اطمینان دارند، و شروط آن را به جای میآورند تا آن را بدست آورند.
صحابه ش در حالی که در مکه ضعیف بوده و تحت شکنجه بودند این وعدهی قرآنی را پذیرفتند - زیرا سوره انبیاء مکی است - و بدان اطمینان نمودند، و یقین داشتند که بهطور قطع این وعده تحقق یافته و عملی میشود بدین خاطر به استقبال شکنجه و آزار کفار رفتند در حالی که یقین داشتند که زمین را به ارث میبرند و اینکه ناگزیر کفر از مکه و دیگر جاها رخت بربسته و اسلام در آن منتشر میگردد و مسلمانان نیکوکار وارث آن خواهند شد. این وعده بعد از بیش از ده سال از زمان نزول این آیات عملی شد. سپس صحابهی مجاهد اقدام به جهاد بزرگ در سرزمینهای شام و عراق و مصر و فارس و دیگر زمینها نمودند، و اسلام را در آنها منتشر نمودند، و به دستور خدا آنها را به ارث برده، و وعدهی قاطع قرآن بر دستان آنها عملی شد: «بیگمان (سراسر روی) زمین را بندگان شایستهی ما به ارث خواهند برد (و آن را به دست خواهند گرفت) این (سخن) مردمان عبادتپیشه را کافی و بسنده است». [انبیاء: ١٠٥-١٠٦].
همچنین به مناسبت سخن از به ارث بردن زمین توسط بندگان نیکوکار خداوند، گزارش شمولیت رسالت پیامبر ج برای جهانیان میگردد: «(ای پیغمبر!) ما تو را به جز عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم». [انبیاء: ١٠٧]. و این نیز یک وعدهی دیگر قرآنی است وعدهای در خصوص انتشار رسالت پیامبر ج در جهان، و بهرهمند شدن مردم از رحمت الهی. بیان این وعده آنهم در حالی که مسلمانان در مکه در حالت ضعف و ناتوانی بودند، قلب پیامبر ج را سرشار از اطمینان و اعتماد به پیروزی و انتشار دینش نمود. آیات پایانی سوره انبیاء تأکیدی قاطع بر اتمام و تکمیل این وعدهی قرآنی است، آنجا که میفرماید:
﴿قُلۡ إِنَّمَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٨ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ ءَاذَنتُكُمۡ عَلَىٰ سَوَآءٖۖ وَإِنۡ أَدۡرِيٓ أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٞ مَّا تُوعَدُونَ١٠٩ إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ وَيَعۡلَمُ مَا تَكۡتُمُونَ١١٠ وَإِنۡ أَدۡرِي لَعَلَّهُۥ فِتۡنَةٞ لَّكُمۡ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ١١١ قَٰلَ رَبِّ ٱحۡكُم بِٱلۡحَقِّۗ وَرَبُّنَا ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ١١٢﴾[الأنبياء: ١٠٨-١١٢].
«بگو: به من وحی میشود که معبود شما یکی بیش نیست. حال که چنین است، آیا شما تسلیم (خداوند یگانه) میگردید. اگر (در برابر سخنان روشنگر و سعادتبخش تو) پشت کردند و رویگردان شدند، بگو: همهی شما را یکسان آگاه کردم و نمیدانم آنچه به شما وعده داده میشود، (فرا رسیدن آن) نزدیک است یا دور. خداوند سخنانی را که آشکارا میگویید و آنچه را که پنهان میدارید، میداند. من چه میدانم، شاید این (مهلت و تأخیر عذاب) آزمونی برای شما باشد و تا مدتی بهرهمند سازد. (پیغمبر پس از مشاهدهی این همه دوری و رویگردانی مشرکان از پذیرش اسلام، رو به خدا کرد و عاجزانه) گفت: پروردگارا! دادگرانه (میان من و اینان) داوری کن. (آنگاه روی سخن به مخالفان کرده و اظهار داشت): پروردگار همه ما خداوند مهربان است و (در برابر) نسبتهای ناروایی که (دربارهی اسلام و در مورد ذات پاک خدا) میزنید، تنها از او کمک و یاری خواسته میشود».