معنی «کاستن از اطراف زمین»
٣- خداوند میفرماید:
﴿بَلۡ مَتَّعۡنَا هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۗ أَفَلَا يَرَوۡنَ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَآۚ أَفَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ٤٤ قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُكُم بِٱلۡوَحۡيِۚ وَلَا يَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ٤٥﴾[الأنبياء: ٤٤-٤٥].
«بلکه ما اینان و پدرانشان را از انواع نعمتها بهرهمند ساختهایم (و ایشان به جای شکرگزاری، به غرور و طغیان خود افزودهاند) تا بدانجا که عمر طولانی کردهاند (ولی سرانجام آهسته و آرام گرفتار عقاب و عذاب ما شده و میشوند) مگر آنان نمیبینند که (این نعمت و ملک دست به دست میرود)، ما از زمین (اینان) میکاهیم (و بر زمین آنان میافزاییم). آیا (با این حال ما غالبیم یا) ایشان غالبند؟ بگو: شما را با وحی (و کلام آسمانی قرآن) بیم میدهم و اشخاص کر هنگامی که بیم داده میشوند، صدا و ندا را نمیشنوند».
سخن در خصوص کفار قریش است که به آنان هشدار داده، و آنان را تهدید به تنبیه و مجازات مینماید، اگر از کفر و تکذیب، و دشمنی پیامبر ج دست نکشند.
خداوند خبر میدهد که بر کفار قریش لطف و نیکی کرده و آنان را از لذتها و خوشیهای گوناگون بهرهمند کرده است، همچنان که به پدرانشان لطف کرده و آنان را از نعمات مختلف بهرهمند نموده است، اما آنان در مقابل این لطف و نعمتها راه انکار و کفران و عصیان را در پیش گرفتند و با این کار سزاوار و شایستهی تنبیه و مجازات شدند. این تنبیه آنان را تضعیف و تخریب مینماید، و قدرتشان را از بین میبرد تا آنجا که خداوند سرزمینهایی را از دستشان خارج میکند، و دایرهی نفوذشان کاهش مییابد، و تأثیرگذاریشان کم میشود. اینان در برابر قدرت خداوند ضعیف و ناچیزند، در برابر فرامینش شکست خورده و مغلوبند، هر قدرتی که آفریده شده هر اندازه هم که بزرگ و قوی باشد هرگز نمیتواند در برابر قدرت خداوند یکتای قهار ایستادگی نماید.
خداوند به پیامبرش ج دستور میدهد که کفار را از عذاب بترساند شاید از کارهایی که هماکنون انجام میدهند دست بکشند، هرگاه قلب و حواسشان را به روی هشدار بگشایند بهره برده و نجات مییابند، اما اگر قلب و حواسشان را به روی هشدار ببندند دچار زیان شده و هلاک میگردند.
شاهد در آیه این سخن خداوند است که میفرماید: «مگر آنان نمیبینند که (این نعمت و ملک دست به دست میرود و) ما از زمین (اینان) میکاهیم (و بر زمین آنان میافزاییم) آیا (با این حال ما غالبیم یا) ایشان غالبند؟». برخی از محققین و پژوهشگران مسلمان در فهم مقصود کاهش از اطراف زمین که در این آیه، و در آیهی دیگر:
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَاۚ وَٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ٤١﴾[الرعد: ٤١].
«مگر (این کافران مغرور و لجوج) نمیدانند که ما به سراغ زمین میآییم و از اطراف آن میکاهیم؟ خداوند فرمان میراند و فرمانش هیچگونه رادع و مانعی ندارد و او سریعالحساب است».
بیان شده، دچار خطا و اشتباه شدهاند. آنان چنین پنداشتهاند که این دو آیه از زمین بیضی شکل سخن گفته و اینکه خداوند از اطراف زمین میکاهد بدینگونه است که از حجم آن در دو قطب شمال و جنوب کاسته، و در ناحیهی خط استوا آن را امتداد داده و بزرگ میکند!، ما چنین میپنداریم که این برداشت از این دو آیه، برداشتی گزیده و برتری داده شده باشد، و احتمال دارد (شکل) زمین این چنین باشد، از دو قطب فشرده شده، و در خط استوا (گسترده و پهناور) باشد، اما کاسته شدن از اطراف زمین که این دو آیه از آن سخن میگوید، کاسته شدن معنوی است، و نه مادی، و به این شکل نمود مییابد که قدرت و توان دولتها و امپراطوریها تضعیف شده، و سلطهی آنان کاهش یافته، و بعضی از سرزمینها و مکانهای اطراف آنها از تسلط آنان خارج شده، و نواحی جغرافیایی آنان کوچک شده است.