وجوب نبرد با کفار
١- خداوند میفرماید:
﴿يُرِيدُونَ أَن يُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَيَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٣٢ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ٣٣﴾[التوبة: ٣٢-٣٣].
«آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش گردانند ولی خداوند جز این نمیخواهد که نور خود را به کمال رساند هرچند که کافران دوست نداشته باشند. خدا است که پیغمبر خود (محمد) را همراه با هدایت و دین راستین (به میان مردم) روانه کرده است تا این آئین (کامل و شامل) را بر همهی آیینها پیروز گرداند هرچند که مشرکان نپسندند».
آیه از تلاشهای کفار، در طول زمانها و مکانهای گوناگون، در دشمنی با دین خدا، و عدم موفقیتشان در این تلاشها خبر میدهد. همچنین آیه وعدهای قاطع از طرف خدا ارائه میدهد وعدهای که بیانگر پیروزی اسلام بر سایر ادیان آنهم برخلاف میل کفار است.
این دو آیه در سیاق آیاتی است که از مشرکین، و یهودیان و مسیحیان اهل کتاب سخن میگوید، مسلمانان را با آنان آشنا میکند، و به مسلمانان دستور نبرد با آنان را میدهد، و علّت قرارگیری اهل کتاب در زمرهی کفار را روشن میسازد. مشرکان دشمنانی پلیدند، جایز نیست که مسلمانان به آنان اجازه نزدیک شدن به مسجدالحرام را بدهند. خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ٢٨﴾[التوبة: ٢٨].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! بیگمان مشرکان پلیدند، لذا نباید پس از امسال (که نهم هجری است) به مسجدالحرام وارد شوند. اگر (بر اثر قطع تجارت آنان با شما) از فقر میترسید، (نترسید که) خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود (از خلق و از مشرکان) بینیاز میگرداند؛ چرا که خدا آگاه (از کار شما است و برای گرداندن آن) دارای کمال عنایت و حکمت است».
یهودیان و مسیحیانِ اهل کتاب کافرند و دشمن، و بر مسلمانان واجب است که با آنان بجنگند، تا آنان را خوار و ذلیل ساخته، و از آنان جزیه بگیرند، آیات عللی را که مسلمانان را به نبرد با آنان فرا میخواند روشن مینماید. خداوند میفرماید:
﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ عَن يَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩﴾[التوبة: ٢٩].
«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز قیامت ایمان دارند و نه آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام میدانند و نه دین حق را میپذیرند، بجنگید؛ تا زمانی که با ذلّت و خواری به دست خویش جزیه بدهند».
به رغم آنکه اهل کتاب از سوی خدا صاحب کتابهایی شدهاند، تورات و زبور از آن یهودیان و انجیل از آن مسیحیان است، اما اینان غیر خدا را خدا پنداشته، و چنین میپندارند که خدا پسر دارد، و دانشمندان و راهبان خود را عبادت میکنند. خداوند میفرماید: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٣٠ ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٣١﴾[التوبة: ٣٠-٣١].
«یهودیان میگویند: عزیر پسر خدا است و ترسایان میگویند: مسیح پسر خدا است. این، سخنی است که آنان به زبان میگویند. این گفتار آنان به گفتار کافرانی میماند که پیش از آنان همچنین میگفتند. خداوند کافران را نفرین و نابود کند چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟ یهودیان و ترسایان علاوه از خدا، علمای دینی و پارسایان خود را هم به خدایی پذیرفتهاند (چرا که علما و پارسایان، حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال میکنند. ترسایان افزون بر آن) مسیح پسر مریم را نیز خدا میشمارند. بدیشان جز این دستور داده نشده است که: تنها خدای یگانه را بپرستند و بس. جز خدا معبودی نیست و او پاک و منزه از شرکورزی و چیزهایی است که ایشان آنها را انباز قرار میدهند».