پیامبر صلی الله علیه وسلم به عدی سه وعده میدهد
سپس پیامبر ج بار دیگر عدی را غافلگیر کرد و به او گفت که میداند چه در سر او میگذرد، و اسباب شک و دودلیاش را از میان برد، و وعدههایی صادقانه و راستین پیرامون آینده اسلام به او داد.
به او گفت: «ای عدی! من میدانم چه چیزی مانع پذیرش اسلام از سوی تو میشود! آنچه مانع ورود تو به اسلام میشود فقر مسلمانان و ثروتمندی دشمنانشان است که تو آن را میبینی! ای عدی! به خدا سوگند، خداوند خود، این امر را به تمام و کمال میرسند، تا جایی که مال از میان دستان مسلمانان سرازیر شده و کسی آن را نمیپذیرد!».
سپس به او گفت: «ای عدی! من میدانم چه چیزی مانع پذیرش اسلام از سوی تو میشود! آنچه مانع ورود تو به اسلام میشود تعداد اندک مسلمانان و فراوانی دشمنانشان است که تو آن را میبینی!
ای عدی: آیا تو حیره را دیدهای؟».
عدی گفت: نامش را شنیدهام اما آنجا را ندیدهام.
پیامبر ج فرمود: «به خدا سوگند خداوند خود این امر را به تمام و کمال خواهد رسانید تا اینکه زنی تنها بر روی شترش، از حیره به بیت الحرام میرود تا آنجا را طواف کند، در حالی که کسی همراه او نیست، و از کسی جز خداوند نمیترسد!».
عدی گفت: با خود گفتم: مردان مفسد و پلید طیِّیء که راهزنند و مردم را میکشند کجایند؟
سپس پیامبر ج به او گفت: «ای عدی! من میدانم چه چیزی تو را از پذیرش اسلام باز میدارد! آنچه مانع پذیرش اسلام از سوی تو میشود وجود ملک و سلطه و قدرتی است که در دست دشمنانش میبینی! به خدا سوگند خداوند خود این امر را به تمام و کمال میرساند تا جایی که قصرهایی کسری گشوده شده و گنجینههایش از آن مسلمانان میگردد!».
عدی شگفتزده شد و گویی چنین پنداشت که منظور پیامبر ج حاکمی کوچک، و نه کسری پادشاه فارس است یعنی حاکم قویترین دولت در آن زمان! لذا با این سخن از پیامبر ج توضیح طلبید: کسری بن هرمز؟
پیامبر ج به او گفت: «آری، کسری بن هرمز!».
عدی متقاعد به پذیرش اسلام شد و یقین یافت که محمد ج فرستاده خداست. شهادتین را به زبان آورد، و وارد دین خدا شد در حالی که همچنان در خانه پیامبر ج بود، رسول الله ج از اسلامآوردن او بسیار خوشحال شد. عدی بن حاتم س دوستی و همراهی پیامبر ج را به نیکی به جای آورد. رسول الله ج به عدی بن حاتم س سه وعده داد:
اول: پیروزی اسلام و گسترش آن، فتح سرزمینهای فارس، استقرار اسلام در آن، شکست فارس که در آن زمان قویترین دولت بود، ورود مسلمانان به قصرهای کسری بن هرمز، و گرفتن گنجینهها و اموالش و انفاق آن در راه خدا.
دوم: از میان رفتن علل خطر و ترس، و تثبیت شدن صلح و امنیت و اطمینان تا جایی که مسلمانان با امنیت میان مناطق مختلف رفت و آمد میکنند.
در آن زمان خطرناکترین راه، راه عراق - مکه بود و کسانی که در آن مسیر تردد میکردند نسبت به جان و مال و خانوادهیشان ایمن نبودند آنهم به خاطر سیطره راهزنان بر آن، و تعدی و تجاوزشان به هرکه از آن مسیر تردد میکرد. پیامبر ج به عدی س وعده میدهد که یک زن تنها سوار بر شترش از حیره خارج شده و به قصد طواف بیت الحرام رهسپار آنجا میگردد در حالی که بر جان و مال و آبرویش ایمن و آسوده است، و از هیچ غارت و چپاول و تجاوزی نمیترسد.
سوم: از میان رفتن حالت فقر و احتیاجی که مسلمانان در آن به سر میبرند تا آنجا که ثروتمندی جای آن را میگیرد، سپس مال در میان دستان مسلمانان افزایش مییابد و وقتی که به دنبال فقیری میگردند که به او انفاق و بخشش نمایند کسی را نمییابند، و هنگامی مال و ثروت به آنان داده میشود بخاطر غنا و رفاهی که در آن بسر میبرند! کسی آن را قبول نمیکند.
واضح است که پیامبر ج این سخن را از جانب خود نمیگوید، بلکه اینها را براساس وحیای که خداوند به او نموده، و بشارتی که در خصوص آیندهی درخشان اسلام به او داده، بیان میدارد!!