(فرا رسیدن) یاری بعد از ناامیدی
٨- آیات آخر سوره یوسف شرحی بر سرگذشت بوده، و بر برخی از درسها و آموزههای آن تأکید مینماید. از جملهی این آیات این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓۗ أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۗ وَلَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٠٩ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُۖ وَلَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ١١٠﴾[يوسف: ١٠٩-١١٠].
«و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستادهایم، مگر اینکه مردانی از میان شهریان بودهاند و بدیشان وحی کردهایم. مگر در زمین به گشت و گذار نمیپردازند تا ببینند که سرانجام کار گذشتگان پیش از ایشان چه بوده و به کجا کشیده شده است؟ بیگمان سرای آخرت، برای پرهیزگاران بهتر است. (ای معاندان افسار گسیخته و آرزوپرستان سرگشته!) آیا خرد و اندیشهی خویش را به کار نمیاندازید. تا آنجا که پیغمبران (از ایمان آوردن کافران و پیروزی خود) ناامید گشته و گمان بردهاند که (از سوی پیروان اندک خویش هم) تکذیب شدهاند (و تنهای تنها ماندهاند). در این هنگام یاری ما به سراغ ایشان آمده است و هرکس را که خواستهایم نجات دادهایم. (بلی! در هیچ زمان و مکانی) عذاب ما از سر مردمان گناهکار دور و دفع نمیگردد».
آیهی اول از جنسیت پیامبران خبر میدهد و اینکه خداوند آنان را از میان مردان برگزیده است، و زنی را به مقام پیامبری برنگزیده است. سپس دیدگان کفاری را که محمد ج را تکذیب میکنند به قتلگاه کفار پیشین جلب میکند، و آنان را به گردش در زمین فرا میخواند تا با آثار آنان آشنا شده و بدانند که چه بر سر آنان گذشت، و عاقبت بد آنان را ببینند شاید این کار آنان را وادارد که از کفر و تکذیب و لجاجت دست بکشند.
این تهدیدی برای کفار است، که اگر آنچه را که اینک انجام میدهند، ادامه دهند در آیندهای نزدیک به عذاب دچار میشوند، بیتردید خداوند تهدیدش را در خصوص کفار قریش تحقق بخشید بدین شکل که در نبردهای جهادی بعد از هجرت با دستان مؤمنین آنان را شکست داده و خوار و ذلیلشان گردانید.
اما آیهی دوم به سنّت خداوند در دعوتها اشاره دارد، خداوند چنین تقدیر کرده که پیامبران و دعوتگران در رنج و محنت و آزمایشهای گوناگون به سر برند، و فشار کفار بر آنان افزایش یابد و در مقابل پیامبران با صبر و استقامت، و یقین به گشایش و یاری و پیروزی، و جدیت در دعوت و رویارویی و مبارزهی با کفار، با این شرایط مواجه میشدند.
خداوند حکیمِ دانا، یاری و پیروزی را به تأخیر میانداخت، فقط زمانی بر پیامبران و پیروانشان منت نهاده و آنان را یاری میداد که «ناامید میشدند» و عرصه بر آنان تنگ شده و درد و غصه به نهایت خود میرسید. اما یاری و کمک در پایان کار سر میرسید به گونهای که مؤمنین نجات مییافتند و کافران هلاک و نابود میشدند.
این وعدهای از سوی خدا برای پیامبر ج و یارانش است، در بطن این آیه به آنان وعده دفع درد و غصه، و از میان رفتن رنج و شدت، و تحقق یاری را میدهد و این همان چیزی است که بعد از هجرت روی داد.
آیات آخر سوره یوسف نوید آیندهای درخشان را میدهد، و همهی سوره وعدهای گسترده و فراخ به آیندهای بزرگ برای اسلام را میدهد و این چیزی بود که پیامبر ج و یارانش آن را درک و فهم کردند، و به هنگام عبور از دورهی تنگنا و سختی، و رسیدن به یاری وعده داده شده به لطف الهی، توشهی آنان بود.