وعدهی از میانبردن امپراتوریهایی و پدید آوردن امپراتوریهایی دیگر
بهطور قطع در گذشته و حال خداوند برخی امپراتوریها را در زمین استقرار بخشیده است، این امپراتوریها سلطهی خود را گسترش داده، نفوذشان را وسیعتر کرده، سرزمینهای دیگر را به تصرف درآورده، قومهای دیگری را به زیر سلطهی خود درآورده، و تا مدت زمانی همچنان باقی ماندهاند. اما خداوند (بعد از روزگاری) آنها را ضعیف کرده، و از سیطرهی آنها بر کنارههای سرزمینشان کاسته، و از بعضی از نواحی و سرزمینها عقبنشینی کردهاند. این حالت یعنی کاسته شدن از سرزمینها، در امپراتوریهای یونان، روم، فارس و هند (در گذشته) روی داده است.
همچنین این حالت در عصر جدید در امپراتوریهای اسپانیا، فرانسه، آلمان، انگلیس و اخیراً در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد.
همینک امپراتوری آمریکا سیطره و نفوذش را بر جهان گسترده، و دولتهایش را زیر بال خود گرفته است، و برنامهریزی میکند تا ابد این چنین بماند، اما به زودی خداوند قدرتش را تضعیف نموده، نفوذش را کاهش داده، از سرزمینهای اطرافش کاسته، و آن را به پشت اقیانوس (اطلس و آرام) باز میگرداند، همچنین وحدتش را از میان برده و ایالتهای پنجاهگانهاش را دچار تفرقه و جدایی نموده، و این کشور را به تعدادی کشور کوچک تبدیل میکند!، بیشک کاستن از سرزمینهای دولتهای بزرگ یک سنّت ثابت الهی است، این خداوند است که دولتی را قدرت بخشیده، آن را استقرار و ثبات داده، و آن را امتداد و وسعت میدهد، (آنگاه) این دولت قدرت و ثروت و توانش را در راه به بندگی در آوردن دیگران و استعمار آنان به کار میگیرد، و (بدین ترتیب) ستمگری و طغیان و فخرفروشی مینماید، و بدین شیوه عذاب و آزار خدا را جلو میاندازد، و عذاب خدا بدین شیوه دامنگریش میشود که از سرزمینهایش کاسته، اجزایش را از آن جدا کرده، سرزمینهای مستعمره اعلام استقلال کرده، و کشورهای تحت اشغال آزاد میگردند. هرگز یک دولت ستمگر تا ابد قوی و غالب باقی نمیماند: «مگر آنان نمیبینند که (این نعمت و ملک دست به دست میرود و) ما از زمین (اینان) میکاهیم (و بر زمین آنان میافزاییم)، آیا (با این حال ما غالبیم یا) ایشان غالبند؟». [أنبیاء: ٤٤].