وعده های قرآن در خصوص پیروزی اسلام

فهرست کتاب

دست‌بندهای کسری در دستان سراقة بن مالک

دست‌بندهای کسری در دستان سراقة بن مالک

حرکت جهاد در عراق و شام و مصر آغاز گردید، و مسلمانان برای فتح پایتخت کسری به طرف مدائن روی آوردند.

در سال شانزدهم هجری فرمانده‌ی مجاهد سعد بن ابی وقاص  س پیروزمندانه وارد آنجا شد، و کسری از قصر سفیدش گریخت و مسلمانان وارد آن شدند و شروع به جمع‌آوری گنجینه‌ها، اموال، خزانه‌ها و چیزهای نفیس موجود در آن نمودند و از جمله دست‌بندهای کسری و فرش و سلاحش را نیز جمع کرده، و آن‌ها را به نزد عمربن‌خطاب  س فرستادند.

در آن زمان سراقة بن مالک  س در مدینه بود، عمربن خطاب  س او را فراخواند، تا وعده‌ی رسول الله  ج را برای او عملی نماید، وعده‌ای که پیامبر  ج شانزده سال پیشتر به او داده بود، این‌ها دو دست‌بند کسری در نزد عمربن خطاب  س هستند. صحابه در حالتی که شگفت‌زده بودند و شکر خدای را به جا می‌آوردند به آن دو می‌نگریستند.

عمربن خطاب  س از سراقة  س خواست که دست‌بندها را بپوشد و صحابه به او می‌نگریستند. سراقة بن مالک دست‌بندهای کسری را به دستانش پوشاند، و شلوار کسری و پیراهن و کفشش را پوشید، و شمشیر و کمربندش را نیز حمل کرد. او همه‌ی این کارها را در میان شگفتی و هیجان و بُهت صحابه انجام داد.

سپس عمربن خطاب  س به او گفت: ای سراقه بگو: الله اکبر، و سراقه گفت الله اکبر. سپس عمربن خطاب  س به او گفت: ای سراقه! بگو سپاس و ستایش خداوندی را که این دو را از کسری بن هرمز ستانده، و به دستان سراقة بن مالک، عربی از بنی مدلج پوشانید.

در حالی که سراقه جامه‌های کسری را به تن داشت عمر  س به او گفت: پشت کن، پشت کن!! سپس به او گفت: رو کن، رو کن!! یعنی: سراقه در برابر صحابه حرکت کرده و در حالی که آن‌ها را بر تن دارد جامه‌های کسری را به نمایش بگذارد!! سپس به او گفت: به‌به، به‌به، عربی بادیه‌نشین از بنی مدلج، قبا و شلوار، و شمشیر و کمربند، و کفش‌ها و دست‌بندهای کسری را بر تن دارد!! ای سراقة بن مالک چه‌بسا روزی از این دارایی‌های کسری و آل کسری به تو رسیده، و مایه‌ی شرف و منزلت تو و قومت گردد! آن‌ها را در بیاور!! و سراقه آن‌ها را در آورد.[٥٧]

و این چنین خداوند وعده رسول الله  ج به سراقة بن مالک را تحقق بخشید، و کسری را درهم شکسته، و اسلام را پیروز گردانید، و سراقه دست‌بندهای کسری و دیگر زینت‌آلاتش را پوشید آن‌هم بعد از گذشت شانزده سال از وعده نبی اکرم  ج.

[٥٧]- تاریخ ابن کثیر: ٧/٦٨.