مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
إن الحمد لله، نحمده ونستعينه، ونتوب إليه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا، ومن سيئات أعمالنا، من يهد الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلا الله، وحده لا شريك له، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، صلوات الله وسلامه عليه، وعلى آله وأصحابه أجمعين.
اما بعد:
بیشک وضعیت مسلمانان در این دوره عجیب و شگفتانگیز است، آنان در یک زندگی خاص و نادر به سر میبرند، هیچ زندگیای با آن قابل مقایسه نیست و این زندگی با هیچ زندگی دیگری مقایسه نمیگردد، و سابقه ندارد که مسلمانان در دورههای گوناگون تاریخشان چنین زیسته باشند.
بسیاری از مسلمانان - با نسبتهای متفاوت - از اسلام دور گشتهاند، و عدهای نیز آشکارا اسلام را رها کردهاند، و دستهای نیز در (دوگانگی) عجیبی، میان اندیشه و رفتار، و ایمان و عمل، به سر میبرند، میان اندیشهها و افکارشان از یک سو، و کردارها و عملکردشان از سوی دیگر مغایرت وجود دارد، و مصداق این سخن خداوند اند که میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٣﴾[الصف: ٢-٣].
«ای مؤمنان! چرا سخنی (به دیگران) میگویید که خودتان برابر آن عمل نمیکنید؟ اگر سخنی را بگویید و خودتان برابر آن عمل نکنید، موجب کینه و خشم عظیم خدا میگردد»[١].
از این حالت بیماری و اختلال نسلهایی جدید از فرزندان مسلمانان پدید میآیند که از اسلام چیزی جز نامها و اندک احساسات و عواطفی قلبی، و مقداری اندیشههای عقلانی و انجام کارهایی (به ظاهر) اسلامی در مناسبتها، در آنها دیده نمیشود.
این سخن به معنی نفی وجود افرادی مؤمن[٢] و صالح اعم از زن و مرد در هر سرزمین یا شهر یا کشوری از کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای جهان نیست، همچنین به معنی نفی وجود دعوتها و حرکتها و تنظیمات و تشکیلات اسلامی در اینگوشه و آنگوشه، که مشغول آگاهیدهی و روشنگری و آموزش مسلمانان، و بازگشت آنان به سوی دینشان هستند، نیست. این حرکتها (بیداری) اسلامی مبارکی را پدید آوردهاند، این بیداری در شماری از پدیدهها و جلوهها، به صورت علمی و عملی، در کشورهای اسلامی تجسم یافتهاند.
اما دوستان و طرفداران این بیداری همچنان درون جوامع خود معدود و اندکاند، و همچنان میان خویشان و نزدیکانشان (غریب)اند، آنان این غریبی دشوار و جانفرسا را با صبر و استقامت و به امید دریافت پاداش از خداوند و توکل بر او به سر میبَرند!
دشمنان در این زمانه در دور کردن اسلام از داشتن وجودی کارآ، پویا و مؤثر در زندگی مسلمانان موفق گشتهاند، آنان جوامع و قانونگذاری، زندگی عمومی، سیاست و اجتماع، اقتصاد، اخلاق، آموزش و پرورش، مسائل استراتژیک و داخلی و خارجی مسلمانان را از اسلام دور کردهاند. ابتدای این مشکلات از ربع اول قرن بیستم و با از بین رفتن خلافت آغاز شد و سیل مشکلات بعدی (یکی پس از دیگری) بر سر مسلمین هجوم آورد.
دوری بسیاری از مسلمانان از اسلام با (جنگهای) جهانی همراه شد آنهم هنگامی که در ابتدای قرن بیستم دشمنان امّت بر سر اسلام هجوم آوردند، به گونهای که دشمنان انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، هلندی، بلژیکی، روسی و چینی به اشغال و استعمار کشورهای اسلامی پرداختند و سرزمین مقدس (فلسطین) را به عنوان سرزمینی قومی برای یهودیان، به آنان اعطا کردند.
اندکی پیش از نیمهی قرن بیستم یهودیان دولتشان را بر سرزمین مقدس فلسطین بنا نهادند، و در میانهی یاریهای پی در پی دشمنان به یهود، و عقبنشینی پی در پی اعراب و مسلمین، یهودیان تا سال ١٩٦٧ اشغال کامل فلسطین و بخشهایی از دیگر کشورهای عربی را به اتمام رساندند.
اعراب به جای اینکه با یهودیان اشغالگر به نبرد پرداخته و سرزمین مقدس را از دستشان آزاد کنند، به اجرای پیماننامهها و قراردادها با آنها پرداختند، قراردادهایی که از آنها به (قراردادهای صلح) نام میبرند، این قراردادها سبب شد تا انتشار یهودیان تحکیم و تثبیت گشته، به استعمار اقتصادی، فکری، اخلاقی، آموزشی، فنّی و سیاسی کشورهای اسلامی بپردازند.
جنگ صلیبی تلمودی بر ضد مسلمانان ادامه یافت و شیوهها و جوانب، و چهرهها و الگوهای متعددی به خود گرفت!
ابتدای قرن بیست و یک شاهد افزایش جدی و حاد این جنگ از سوی یهودیان و صلیبیان بود، یهود دشمنیاش را بر اهل فلسطین و دیگران افزایش داد، و آمریکاییها نیز دشمنیشان را با سرزمینهای اسلامی شدّت بخشیده و افغانستان و عراق را اشغال کردند.
چشمان بسیاری از مسلمانان به روی خطر ویرانگر یهودیت و صلیبیت باز شد، و بصیرتشان نسبت به موضوع افزایش یافته و بدان توجه نشان دادند، و به اسلامشان متمایل گشتند، و بر رویارویی در برابر دشمنان، و برافراشتن پرچم اسلام مصمم شدند، و در برابر اذیت و آزار دشمنان صبر پیشه ساختند و به شیوهای صحیح و صادقانه در همهی میادین و عرصهها و جنبهها به جهاد با آنان پرداختند!
این مؤمنین ثابتقدم به اسلامشان متوسل شدند، و از او یاری و توشه، علم و آگاهی، بصیرت و معرفت برگرفتند، به خداوند پناه برده و بر او توکل نمودند و در راه او به جهاد پرداختند و به امید دریافت پاداش خیر از سوی او هر سختیای را تحمل کردند، و از خداوند خواستار هدایت و موفقیت، استواری و تعقل، و اجر و پاداش گشتند.
در برابر تندی و شدّت و خشونت یهودیت و صلیبیت، عزم و ارادهی گروهی از مسلمانان ضعیف شد، و آرزوها و انتظارات و رؤیاهایشان دستخوش تغییر شد، و یأس و ناامیدی به درونشان نفوذ کرد، و دیدگاههای آیندهگرای امیدوارانه و امیدبخش را از دست دادند، و چنین باوری در آنان پدید آمد که آنچه مسلمانان از دستان یهودیان و مسیحیان[٣] متحمل میشوند ضرباتی مهلک و تیر خلاص است و این پایان سلسله رویاروییهای میان حق و باطل، و ایمان و کفر است، و در پایان این زنجیره چنین نوشته شده که چیرگی و تسلط کفار بر کشورهای اسلامی دائمی و پایدار است! و این همان پایان دنیاست، و قیامت قریب الوقوع است!!
این وضعیتی بیمارگونه است که مسلمانانی که آرزوها و رؤیاهایشان دستخوش تغییر شده از آن رنج میبرند، این حالت در تضاد با حقایق ثابت وعده داده شده از سوی اسلام است، حقایقی که واقعی، سرشار از امید و نویددهنده هستند، حقایقی که (وعدههایی) مطمئن و مسلّم در خصوص آیندهای درخشان برای اسلام بیان میدارند!
اندیشمندان و پژوهشگران معاصر مقالات و کتابهایی را انتشار داده و این وعدههای مسلّم و حتمی پیروزی اسلام را که درک کرده و خداوند آنان را به سوی این مطالب رهنمون فرموده، در این مقالات و کتابها مطرح ساختهاند، و مسلمانان را فرا خواندهاند تا به این (وعدههای پیروزی و سرافرازی) یقین حاصل کرده و اطمینان یابند و جهت تحقق آنها پیوسته به تلاش و کوشش بپردازند.
از جمله اولین کتابهایی که در این زمینه به رشتهی تحریر در آمد کتاب: «المستقبل لهذا الدین» اثر متفکر و پیشوای اسلامی شهید سیدقطب است که آن را حدود پنجاه سال پیش نگاشته است. همچنین کتاب: «الإسلام و مستقبل البشریة» اثر عالم مجاهد شهید دکتر عبدالله عزام و کتاب: «المبشّرات بانتصار الإسلام» اثر فقیه دعوتگر دکتر یوسف قرضاوی است.
مسلمانان هدایت یافته در غرب نیز در این کار سهیماند، آنانی که به دنبال دستیابی به حقیقت بودهاند و در نتیجه به اسلام گرویده و آن را به عنوان دین خویش برگزیدهاند، در پژوهشهای منتقدانهی خویش در خصوص تمدن غرب که چیزی نمانده تا غروب و افول نماید، اسلام را به عنوان (دین جهانی) آینده پذیرفتهاند و اینکه این دین نقش و وظیفهای مهم دارد، حال اندیشمند دردمند غربی منتظر است که اسلام وظیفهی بزرگش را انجام دهد.
از جمله کتابها و پژوهشهایی که به زبان عربی ترجمه شدهاند کتاب «وعود الإسلام» اثر اندیشمند ره یافته «روژه گارودی»، و «الإسلام کبدیل» اثر متفکر ره یافتهی آلمانی «مراد هوفمان» است. این دو متفکر و پژوهشگر براساس دیدگاهها و نظرات خود نسبت به اسلام این دو کتاب را به رشتهی تحریر در آوردهاند، نظراتی که گاه ما نسبت به آنها نقدها و تبصرههایی داریم و گاه نیازمند بازبینی، کندوکاو، و تجزیه و تحلیل بیشتری است، اما در مجموع هردو کتاب مفیدند، و مسلمانان معاصر بهرههای فراوانی از این دو کتاب میبرند، اما به شرط در نظر گرفتن این نقد هشداردهندهی هدایتگرانه!
بیشک آیات قرآن دربردارندهی (وعدههای) گوناگون و متعددی است.
وعدههایی که خداوند به بندگان مؤمن صادقش داده است و در آنها به مؤمنین مژدهی پیروزی اسلام و قدرت و چیرگی یافتنش بر زمین، و پیروزی اسلام بر دیگر ادیان، و نابود شدن باطل توسط حق، و شکست کفر و پیروانش داده شده است.
گاه گروهی از مسلمانان معاصر در ازدحام رویارویی جاری با هجوم یهودیت و صلیبیت، از این «وعدههای قرآنی» حقیقی و واقعی غافل ماندهاند، و لذا احساسهایی از یأس و حرمان و ناکامی به درونشان نفوذ کرده است.
بدین خاطر نیاز ملموس و واقعی سبب شد تا این وعدههای حقیقی قرآن به مسلمانان که در مواجهه با دشمنان خدایند عرضه گردد، تا نسبت به قرآن با عظمتشان آشنا گشته، و بیشتر رو سوی آن آورند، و بدان تمسک جویند، و احکامش را اجرا کنند، و وعدههایش را بپذیرند و تأیید کنند و به رویارویی با دشمنانش مصممتر گردند تا به این وعدههای حتمی نزدیکتر گشته و برای تحقق و ایجاد آنها در عالم واقع بکوشند. بدین خاطر بود که این کتاب را تألیف نمودیم، کتابی که حقلهی یازدهم از زنجیرهی قرآنی: «من کنوز القرآن» ما است.
این کتاب را به سخن گفتن دربارهی «وعدههای قرآن در خصوص پیروزی و استقرار اسلام» اختصاص دادیم، زیرا خداوند دینمان را برای ما کامل کرده است و نعمتش را بر ما تکمیل نموده و اسلام را به عنوان آیین خداپسند برای ما برگزیده است، و آن را تنها دین مورد قبول خود قرار داده و دیگر ادیان را به واسطهی آن نسخ نموده، و وعده داده که این دین را یاری نموده و پیروز گردانیده و منتشر مینماید، و آن را بر زمین چیره نموده و بر دیگر ادیان پیروز میگرداند.
از سوی دیگر راه اسلام راهی سخت و طاقتفرسا است، راهی آسان و هموار شده با گُلها نیست، اسلام با هجوم سخت و خشن از سوی دشمنان بسیارش روبرو میشود، هرچند این دشمنان ادیان مختلفی دارند (اما همگی در مبارزه با اسلام همپیمانند)، اما به یاری خدا اسلام از این رویارویی پیروز و سربلند خارج میگردد.
کتاب را بر سه بخش بنا نهادم:
بخش اوّل: در برابر وعدههای قرآنی
این بخش را جهت هموار ساختن راه برای سخن گفتن از وعدههای قرآنی بنا نهادم و آن را مبنایی برای نگریستن به آن وعدهها و تعامل با آنها قرار دادم، در این بخش از این مطالب سخن گفتهام:
١- بیتردید خدا خلف وعده نخواهد کرد[٤].
٢- راستگوتر از خدا کیست؟[٥].
٣- اختلاف وعدهی حق با وعدهی باطل.
٤- جایگاه وعده و قرار خداوند میان تأیید مؤمنین و تکذیب منافقین.
٥- لزوم اطمینان کامل به نصّ قرآنی.
٦- تحقق خبرهایی در قرآن که از آینده سخن میگویند.
٧- تداوم رویارویی میان مسلمانان و کافران.
٨- قرآن به مؤمنین نیکوکار مژده میدهد.
بخش دوم: وعدههای قرآنی در سورههای مکی
در این بخش از مشهورترین وعدههای قرآنی در ده سورهی مکی، آنهم به ترتیب خود مصحف، سخن گفتهام، این سورهها عبارتند از: انعام، اعراف، یونس، هود، یوسف، ابراهیم، اسراء، أنبیاء، روم و قمر.
بخش سوم: وعدههای قرآنی در سورههای مدنی
در این بخش از مشهورترین وعدههای قرآنی در دوازده سورهی مدنی، آنهم به ترتیب خود مصحف، سخن گفتهام، این سورهها عبارتند از: بقره، آل عمران، مائده، انفال، توبه، حج، نور، محمد، فتح، مجادله، حشر و صف.
در نهایت کتاب را با یک گفتار پایانی، به پایان رساندهام، در این گفتار به بعضی از وعدههای رسول الله ج که نویددهندهی پیروزی اسلام، و اجرای این وعدهها در زمان یاران ایشان و به هنگام جهادها و فتوحاتشان است اشاره کردهام، وعده پیامبر ج به خباب بن أرث، و وعده به سراقة بن مالک، و وعده به عدی بن حاتم طائی ش، را بیان کردهام.
این کتاب را به همهی مسلمانان حقیقی تقدیم میکنم، تا اطمینانشان به اجرای این وعدههای واقعی قرآن افزایش یافته، به آیندهی تابناک اسلام نظر بیندازند، و به سبب این دین به حرکت درآیند و برای هرچه نزدیکتر شدن اجرای این وعدهها بکوشند.
وصلى الله على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه وسلم.
شنبه ١٤٢٤.٥.١٩هـ
(برابر با) ٢٠٠٣.٧.١٩م
دکتر صلاح عبدالفتاح خالدی
[١]- در ترجمهی آیات این کتاب از تفسیر نور تألیف: دکتر مصطفی خرمدل استفاده شده است. م
[٢]- با توجه به اینکه مؤلف محترم در این کتاب در خصوص مؤمن و کافر، و تقابل و رویارویی این دو باهم به تفصیل سخن گفته، و جهت شناخت صحیح مفهوم کفر و ایمان و اینکه چه کسی را میتوان مؤمن و یا کافر نامید، میتوانید به این منابع مراجعه کنید: ١) کفر و ایمان از دیدگاه علما و بزرگان، تألیف: محمد صالح دهقانزاده، انتشارات آراس، چاپ اول/ ١٣٨٩. ٢) دیدگاههای فقهی معاصر، تألیف: دکتر یوسف قرضاوی، ترجمه: دکتر احمد نعمتی، ج ٤، ص ١٧٤-١٧٥ نشر احسان، چاپ اول/ ١٣٨٩. ٣) عقاید اسلامی و ریشههای آن، تألیف: عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی، مترجم: علی آقا صالحی نشر احسان، چاپ اول/ ١٣٨٩، پاورقی صفحه ٥٦٨. ٤) گفتمان دینی در عصر ارتباطات، تألیف: دکتر یوسف قرضاوی، مترجم: عبدالصمد مرتضوی، ص ٥٩ به بعد، نشر احسان، چاپ اول/ ١٣٩٠. (م)
[٣]- (که نبرد با مسلمانان را به راه انداختهاند).
[٤]- اشاره به [رعد: ٣١].
[٥]- اشاره به [نساء: ٨٧].