درماندگی ابدی کفار در مقابله با قرآن
٣- خداوند میفرماید:
﴿وَإِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّمَّا نَزَّلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٢٣ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ وَلَن تَفۡعَلُواْ فَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِي وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُۖ أُعِدَّتۡ لِلۡكَٰفِرِينَ٢٤﴾[البقرة: ٢٣-٢٤].
«اگر دربارهی آنچه بر بندهی خود نازل کردهایم، دچار شکّ و دودلی هستید، سورهای همانند آن را بسازید و گواهان خود را به جز خدا (که بر صدق قرآن گواهی میدهد) فرا خوانید (تا بر صدق چیزی که آوردهاید و همسان قرآنش میدانید، شهادت دهند) اگر راستگو و درستکارید. و اگر نتوانستید که چنین کنید - و هرگز نخواهید توانست - پس خود را از آتشی که افروزینهی آن انسان و سنگ است، بدور دارید. آتشی که برای کافران آماده گشته است».
پیغام متوجه کفار است، آنانی که ایمان ندارند که این قرآن سخن خداوند است و آن را بر بنده و پیامبرش محمد ج فرو فرستاده است، قرآن آنان را به ابزار و اقدامی که شک و تردید موجود در درونشان را از میان میبرد راهنمایی میکند، اینکه به مقابلهی با قرآن برخیزند و سورهای همانند یکی از سورههای آن بیاورند و گواهانشان را فرا خوانند تا آنان را در این راه یاری دهند.
این آیه از جمله آیات مبارزهطلبی در قرآن است که به هدف واداشتن کفار به بیان عجز و ناتوانیشان، و اثبات اینکه قرآن کلام خدا است مطرح شده. زیرا این قرآن به زبان عربی واضح و روشن نازل شده است و زبان پیامبر ج زبان فصیح عربی است. و کافران نیز عربهایی زبانآور و بلیغ بودند، هنگامی که کفار قرآن را از زبان پیامبر ج میشنیدند اینکه این سخن، سخن خداوند باشد را انکار میکردند و چنین گمان میکردند که این ابداع شده و عبارتپردازی شده از سوی پیامبر ج است.
خداوند با این آیه و نمونههایی از این نوع، آنان را به مبارزه میخواند و از آنان میخواهد که یک سوره بیاورند که در فصاحت و بلاغت و اسلوبش مانند این قرآن باشد. اگر قرآن تألیف محمد ج باشد، هرگز از آوردن چنین سورهای ناتوان نمیشوند، و به زودی سورهی مورد درخواست را ارائه میدهند، زیرا آنان اعرابی سخنرو و فصیحاند، و محمد فصیحترین آنهاست.
اما اگر در ارائه سورهی مورد درخواست ناتوان ماندند، این خود دلیلی است بر اینکه بیشک قرآن سخن خداوند بوده که بر رسول گرامیاش محمد ج فرو فرستاده است، و همچنین دلیلی است بر اینکه بهطور قطع محمد ج فرستادهی خداوند است، و ناگزیز کفار باید نسبت به ناتوانیشان اعتراف نمایند و اسلام را بپذیرند.
خداوند میفرماید:
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ مُفۡتَرَيَٰتٖ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٣ فَإِلَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٤﴾[هود: ١٣-١٤].
«بلکه (مشرکان) میگویند: (محمد خودش قرآن را تألیف کرده است و) آن را به دروغ به خدا نسبت میدهد! بگو: شما (هم) ده سورهی دروغین همانند آن را (بنویسید و برای ما) بیاورید و غیر از خدا هرکس را که میتوانید دعوت کنید (به یاری خود بطلبید) اگر (در ادّعای خویش) راستگویید. پس (ای مشرکان!) اگر (کسانی را که برای یاری در این کار دعوت میکنید) پاسخ شما را ندادند بدانید که این قرآن با دانش الله و وحی خدا نازل شده است و معبودی جز خدا نیست، پس آیا اسلام را میپذیرید و فرمانبردار خدا میگردید؟».
شاهد در آیه مبارزهطلبیای است که در سورهی بقره مطرح شده و خداوند میفرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ وَلَن تَفۡعَلُواْ فَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ﴾.
جملهی «وَلَن تَفۡعَلُواْ» جملهی معترضه است و خبر از امری در آینده میدهد، و بیان میکند که بهطور قطع کفار هرگز نمیتوانند این درخواست را تحقق بخشند، و هرگز در این مقابله پیروز نمیشوند و از آوردن سوره ناتوان میمانند.
بیشک آنچه را آیه بیان داشته و با قاطعیت هم بیان داشته است، تحقق یافت، زیرا به رغم تلاشهای مداوم کفار و به رغم تواناییشان در زبان و بیان، با این همه، از ارائهی سوره مورد درخواست ناتوان ماندهاند.
شگفت آنکه بیان قاطعانهی عدم توانایی کفار در مقابله، در ارتباط و سیاق آیهی مبارزهطلبی آمده است، و ممکن نیست که پیامبر ج چنین مطلبی را قاطعانه بیان کند، زیرا او نسبت به آیندهای که در پس پردهی غیب است آگاهی ندارد، و میزان توان و قدرت کسانی را که به مبارزه میخواند نمیداند! فقط کسی با قاطعیت، ناتوانی و درماندگی طرف مقابلش را بیان میکند که به همه چیز علم و آگاهی دارد و به غیب و حاضر آگاه باشد، و نسبت بدانچه شده و میشود مطلع باشد، و او کسی جز خدای سبحان نیست!