وعده های قرآن در خصوص پیروزی اسلام

فهرست کتاب

رویارویی یوسف با بردارانش و تحقق وعده خدا درباره‌ی او

رویارویی یوسف با بردارانش و تحقق وعده خدا درباره‌ی او

٥- خداوند ده برادری را که او را در قعر چاه انداخته بودند به سوی او فرستاد، آنان با او به شیوه‌ای برخورد کردند که گویی (فقط) عزیز مصر است، و هیچ کدام‌شان این احتمال را نمی‌دادند که این عزیز همان برادر کوچک‌شان است.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَجَآءَ إِخۡوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَعَرَفَهُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ٥٨[يوسف: ٥٨].

«و برادران یوسف به پیش یوسف آمدند، و او ایشان را شناخت، ولی آنان وی را نشناختند».

رویدادهایی پی در پی میان یوسف و برادرانش رخ داد، تا آنجا که درخواست کرد تا برادر کوچک‌ترش را بیاورند و بعد از آنکه غلامانِ یوسف، برادرش را به دزدی جام شاه متهم کردند یوسف او را نزد خود نگه داشت، برادران یوسف با غم و اندوه به سوی پدرشان بازگشتند، پدرشان از آنان خواست که به سوی مصر بازگردند و به جستجوی یوسف و برادرش بپردازند، آنان درمانده به نزد یوسف بازگشتند، دلش به حال آنان سوخت، یوسف آنچه را برادران در دوران کودکی‌اش بر سر او آورده بودند به آنان یادآوری کرد؛ برادران، یوسف را شناختند، و یوسف از سر تقصیرات‌شان درگذشت.

خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ هَلۡ عَلِمۡتُم مَّا فَعَلۡتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذۡ أَنتُمۡ جَٰهِلُونَ٨٩ قَالُوٓاْ أَءِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُۖ قَالَ أَنَا۠ يُوسُفُ وَهَٰذَآ أَخِيۖ قَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَآۖ إِنَّهُۥ مَن يَتَّقِ وَيَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٩٠[يوسف: ٨٩-٩٠].

«(یوسف) گفت: آیا بدان‌گاه که (یوسف را به چاه انداختید، و پس از او اذیت و آزارها به بنیامین رساندید)، از روی نادانی (جوانی) نسبت به یوسف و برادرش می‌دانید چه (عمل زشت و ناپسندی) کردید؟ گفتند: آیا تو واقعاً یوسف هستی؟ گفت: من یوسفم و این برادر من است. به راستی الله بر ما منت گذارده است. بی‌گمان هرکس تقوا پیشه کند و شکیبایی و استقامت ورزد (خداوند پاداش او را خواهد داد) چرا که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند».

در حالی که یوسف کوچک بود و (توسط برادران) به درون چاه انداخته شده بود خداوند به او وعده داد که در آینده این جرم و جنایت‌شان را که در حق او مرتکب شده‌اند به آنان یادآوری خواهد کرد: «به یوسف وحی کردیم که: قطعاً [روزی] آنان را از کار [ناهنجار] شان آگاه خواهی کرد، در حالی که [تو را] به جا نمی‌آورند». [یوسف: ١٥].

حالا و بعد از سال‌های بسیار که فقط خداوند مقدار آن را می‌داند، و بعد از آن که کودک تبدیل به مردی بزرگ و آگاه و دنیادیده شده، دومین منصب حکومتی را در مصر در دست دارد، خداوند وعده‌ی پیشین را در زمان مقرر برای او تحقق بخشید و رویدادها را چنان ترتیب داد که به این نتیجه رسید و حال این یوسف است که آنان را از کار گذشته‌شان آگاه می‌کند، در حالی که آنان او را به جای نمی‌آورند و انتظار ندارند که او عزیز مصر باشد، حال رو به روی آنان نشسته است، او همان برادر کوچک‌شان است که سال‌ها پیش او را به درون چاه انداختند!! پاک و منزه است خداوند، او بر کار خویش مسلط است، به وعده‌اش وفا می‌کند، و اراده‌اش را اجرایی می‌کند.