«بندگى كردن و بندگى نكردن خداوند متعال» نیز اینگونه است
«بندگى خدا»آن است كه انسان به گونهاى از نعمتهاى دنیایى استفاده كند كه او را در اجراى اوامر خدا و اطاعت و عبادت او كمک و یارى كنند. «عدم بندگى خدا» نیز یعنى اطاعت از هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى و مطیع اوامر شیطانى. «عدم بندگى خدا» یعنى این كه انسان از نعمتها در مسیر پیروى از خداوند متعال استفاده نكند بلكه خود نعمتها كه باید وسیلهاى در جهت اطاعت از خدا باشند، هدف او شوند.
با توجه به آنچه گفته شد باید گفت: مسلمان بودن و بندهى خدا بودن هرگز به معناى محرومیت از نعمتها و امكانات خداوندى نیست و تفاوت بین بندهى خدا و بندهی هوا و هوس و بین مسلمان و غیر مسلمان در این نیست كه مسلمان از این نعمتها استفاده نمىكند ولى غیرمسلمان از آنها بهره مىبرد. هرگز چنین نیست. هر دو از نعمتها استفاده مىكنند با این تفاوت كه مسلمان (كسى كه مىخواهد بندهى خدا باشد) قبل از استفاده از هر نعمتى به برنامهى خدا رجوع كرده تا نحوهى صحیح استفاده از آن را طبق فرمان خداوند متعال بداند و بر اساس آن عمل كند؛ ولى غیرمسلمان (كسى كه بندهى هوا و آرزوهاى نفسانى و شیطان است) در این فكر نیست كه خداوند چه دستورى در خصوص استفادهى صحیح از این نعمتها داده است. آنچه براى او مهم است، خواست و تبعیت از هواى نفس است.
فرق بین بندهى خدا و مسلمان بودن از یک طرف و بندهى غیر خدا از طرف دیگر همین است كه بیان شد، و نتیجه نیز اینگونه خواهد بود كه بندهى خدا به خوشبختى دنیا و آخرت دست مىیابد و بندهى غیر خدا دچار بدبختى دنیا و آخرت مىشود.
در اینجا توضیحى در مورد خوشبختى و بدبختى واقعى، لازم و ضرورى به نظرمىرسد.