تفسير سورهى ق
به منظور بهتر روشن شدن آنچه بیان شد، به تفسیر یكى دیگر از سورههاى قرآن مىپردازیم. امیدواریم خداوند متعال آن را براى هر آن كه خواهان هدایت است، مایهى خیر و افزایش ایمان قرار دهد.
﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ ١﴾[ق: ۱].
«قاف؛ سوگند به قرآنِ مجید (که محمد، فرستادهی ماست)».
قسم به آن قرآنى كه از تركیب چند كلمه و حروف به وجود آمده و با تناسب خاصى به یكدیگر متصل و مرتبط شده و كلامى مملوّ از خیر و بركت به وجود آوردهاند؛ كلامى كه اثبات مىكند خداوند متعال قادر است و مىتواند انسان را دوباره زنده كند و او را به دادگاه خود احضار كند و محاكمه نماید و یقیناً این كار را هم خواهد كرد. این آیات انسان را متوجه این مطلب مىكنند كه او در دنیا مورد آزمایش و امتحان خداست و خدا هرگز او را به حال خود رها نكرده، بلكه برنامهى چگونه زیستن را برایش فرستاده و او در برابر خدا، مكلّف است و بعد از مرگ و زنده شدن، به تناسب چگونه زندگى كردنش در دنیا، جزا و پاداش داده خواهد شد. آیاتى كه هر اعتراض و ایرادى را بر این مطلب (روز قیامت و دوباره زنده شدن انسان) رد مىكنند و آن را باطل مىدانند.
آیاتى كه مردم را خطاب قرار مىدهد و مىفرماید: هر كه خواهان خیر و دست یابى به حق و واقعیت است، باید به این قرآن ایمان بیاورد و این كتاب براى هدایتش كافى است. اما آیا مردم اینگونهاند و این قرآن را براى خود كافى مىدانند؟ و آیا با شنیدن این قرآن ایمان مىآورند و تسلیم مىشوند و در مسیر بندگى خدا قرار خواهند گرفت؟:
﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ﴾[ق: ۲].
«بلکه کافران از اینکه هشداردهندهای از خودشان برای آنان آمد، تعجب کردند».
خیر [هرگز چنین نیست]، آنان از این كه فردى از خودشان بیاید و اعلان خطر كند و به آنان هشدار دهد و بگوید كه [بیهوده آفریده نشدهاید بلكه [مسئولیتى هست و قیامتى وجود دارد و روزى خواهد آمد كه مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و به دادگاه خدا احضار مىشوید، مات و مبهوت شده و در تعجب هستند كه چگونه چنین چیزى ممكن است؟ چگونه ممكن است فردى از خود آنها با خدا تماس داشته باشد و چنین خبرى را از سوى او برایشان بیاورد. [چرا؟ [زیرا خود آنها توانایى چنین ارتباطى را نداشته و چنین تصور مىكنند كه كسى هم نمىتواند و شایستگى این ارتباط را ندارد. آنان همه را چون خود مىبینند. حال وقتى كسى (پیامبر) مىآید و به آنان چنین خبرى مىدهد و آنان را نسبت به آنچه پیش رو دارند هشدار مىدهد، هرگز او را تصدیق نمىكنند و مىگویند: چون تو بشرى همچون ما هستى و ما از چنین مسایلى بىخبریم؛ بنابراین هرگز به تو باور نمىكنیم و سخنانت را نمىپذیریم.
﴿فَقَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا شَيۡءٌ عَجِيبٌ﴾[ق: ۲]. «پس کافران گفتند: این، چیز عجیبی است» آنان كه حقّ برایشان روشن شد ولى از پذیرش آن خوددارى كردند و نپذیرفتند و نخواستند در زندگى، حقّ جلوهگر شود، گفتند: آنچه تو از آن خبر مىدهى چیز بسیار عجیب و غیرممكنى است.
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗا﴾[ق: ۳]. «آیا وقتى مُردیم و به خاک تبدیل شدیم» دوباره زنده مىشویم؟ مگر چنین چیزى ممكن است؟ مگر ممكن است زندگى بعد از مرگ دوباره شروع شود؟ وقتى كه مُردیم و به خاک تبدیل شدیم و با خاكهاى دیگر مخلوط شدیم، چگونه ذرات اعضاى بدن ما از خاک جدا مىشود و از نو آفریده مىشویم؟!
﴿ذَٰلِكَ رَجۡعُۢ بَعِيدٞ﴾[ق: ۳]. چنین چیزى ممكن نیست و بعید است. ممكن نیست دوباره زنده شویم و به دادگاه احضار شویم و مورد بازخواست قرار گیریم.
خداوند پس از بیان موضعگیرى آنها در برابر كلام خدا و دعوت پیامبرش، دست ردّ بر تفكرشان مىزند و بیان مىكند كه گفتار آنها گمانى بیش نیست و باطل است. در مورد این كه بعد از مردن و تبدیل شدن به خاک و مخلوط شدن با سایر خاكها چگونه اجزایمان از هم جدا مىشود، باید گفت:
﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡ﴾[ق: ۴]. «یقیناً وقتى كه مىمیرند و زیر زمین قرار مىگیرند، ما مىدانیم كه زمین چه مقدار از آنها را كم مىكند». ما جزء جزء قسمتهاى بدنشان را كه به خاک تبدیل مىشود به خوبى مىشناسیم و كاملاً به آن آگاهیم و هرگز در این خصوص دچار خطا نمىشویم. علاوه بر این:
﴿وَعِندَنَا كِتَٰبٌ حَفِيظُۢ﴾[ق: ۴]. «و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ و ثبت میباشد». نزد ما كتابى است كه هر آنچه از بین رفته و هر آنچه ما مىدانیم در آن ثبت شده و نگهدارى مىشود تا چنین گمان نكنید كه ممكن است چیزى فراموش شود و شاید اشتباهى روى دهد. نیز مىدانیم كه چه مقدار از اجزاى بدنشان به خاک تبدیل مىشود و هم در كتابى ثبت شده است و این كتاب تا موعد مقرر نگهدارى مىشود. پس با این وجود چرا اعتقاد به زنده شدن دوباره برایشان سخت است؟ در جواب مىفرماید:
﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِيٓ أَمۡرٖ مَّرِيجٍ ٥﴾[ق: ۵]. «بلکه آنها، حق (قرآن) را هنگامی که به سراغشان آمد، تکذیب کردند؛ و بدین ترتیب در وضعیت آشفتهای بهسر میبرند» آنها در این مطلب كه ایمان به زنده شدن دوباره سخت است، راست نمىگویند؛ زیرا چنین امرى كار سختى نیست و پذیرش آن از سوى انسان سنگین نیست. مشكل آنها چیز دیگرى است. مشكل آنها این است كه در ابتداى امر و بدون تفكر در آنچه بیان مىشود، حقّ را رد و از آن اعراض كردند و نسبت به آن راه كفر در پیش گرفتند.
مطلب كاملاً روشن است. مشكل اینجاست كه آنان نمىخواهند چنین مطلب كاملاً روشنى را بپذیرند و به آن ایمان آورند. عناد و عدم ایمان آنها به خاطر این نیست كه چنین مسئلهاى درست نیست و باطل است و نباید به آن اعتقاد و ایمان داشت. مشكل آنها این است كه با ردّ كوركورانهى حق و حقیقت و غافل شدن از آن، در صدد انكارش برآمدند و آن را امرى دروغ و به دور از واقعیت دانستند و با چنین انكارى منحرف شدند و از این كه بتوانند در این مورد درست قضاوت كنند، ناتوانند.
آیا آنها چنین تصور مىكنند كه زنده شدن بعد از مرگ امرى محال است؟ - چرا به خود نمىآیند؟ - مگر این را فراموش كردهاند كه زنده كردن مُرده براى خداوند متعال كار بسیار ساده و آسانى است و جاى كوچكترین شک و تردیدى در این نیست. آنان چون كوركورانه حقّ را تكذیب كردند و قصد داشتند كه آن را نپذیرند، قدرت تمییز را نیز از دست داده و دیگر با نگاه حقبینانه و سالم به پدیدهها نمىنگرند و به آنچه در این خصوص بیان مىشود، توجه نمىكنند؛ در نتیجه نسبت به آن كافر مىشوند.
﴿أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ كَيۡفَ بَنَيۡنَٰهَا وَزَيَّنَّٰهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٖ ٦﴾[ق: ۶]. «آیا به آسمان بالای سرشان نگاه نکردهاند که چگونه آن را بنا کردهایم و چگونه آن را آراستهایم و هیچ شکافی در آن نیست». این كه مىگویند چگونه پس از مرگ زنده مىشویم [و چنین كارى بعید است]، چرا به آسمان نمىنگرند؛ آسمانى كه بالاى سرشان است و همه قادر به دیدن آن هستند؟ چرا به آن نمىنگرند و در این فكر نمىكنند كه ما آن را چگونه بنا كردیم و زینت بخشیدیم به گونهاى كه در آن كوچكترین بىنظمى مشاهده نمىشود؟ به آن نگاه كنید كه چگونه آن را بنا كردیم و چگونه آن را با ستارگان تزیین نمودیم و چگونه آن را محكم ساختهایم. حال در این [مطلب خوب فكر كنید كه] قدرت و ذاتى كه بتواند چنین كارى بكند آیا نمىتواند انسان را دوباره زنده كند؟!
﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَيۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ وَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجِۢ بَهِيجٖ ٧﴾[ق: ۷]. «و زمین را گستردیم و کوههای استواری در آن نهادیم و انواع گیاهان باطراوت در آن رویاندیم».
[چرا به زمین نمىنگرند و به این فكر نمىكنند كه ما] زمین را با آن همه بزرگى و عظمتش گسترانیدیم و آن را صاف و هموار كردیم تا جاى سكونت و استراحت باشد و كوههاى ثابتى روى آن قرار دادیم تا آن را محكم نگه دارند و از هر جفت گیاه و درخت كه براى انسان مفیدند در آن رویاندیم. حال در این [مطلب خوب فكر كنید كه] قدرت و ذاتى كه بتواند زمین را اینچنین قرار دهد و كوههاى بزرگ را اینچنین در آن مستقر كند و از هر گیاه و درخت زوجى بیافریند و در آن برویاند، آیا نمىتواند انسان را دوباره زنده كند؟!
﴿تَبۡصِرَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِكُلِّ عَبۡدٖ مُّنِيبٖ ٨﴾[ق: ۸]. «تا مایهی بینایی و یادآوری هر بندهی توبهکاری باشد که رو به سوی حق مینهد».
[چرا چنین كردهایم؟] این كارها را انجام دادهایم تا این آیات، بینشدهنده و بیداركنندهى هر بندهاى باشند كه به سوى پروردگار و خداى خود باز مىگردد. تا راهنماى آنانى باشند كه حقیقت زنده شدن و قیامت را فراموش مىكنند؛ یا در آن دچار شک و تردید مىشوند. تا تداعىبخش قدرت خداوند مبنى بر زنده كردن دوبارهى انسان به ذهن هر بینندهاى باشند.
به دلیل دیگرى در این زمینه توجه كنید:
﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَكٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِيدِ ٩ وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِيدٞ ١٠ رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِ﴾[ق: ۹- ۱۱]. «و آب پربرکتی از آسمان نازل کردیم و بهوسیلهی آن، باغها و دانههای دروکردنی رویاندیم. و نیز درختان بلند خرما که خوشههای متراکمی از میوه دارند. تا روزی بندگان باشد».
﴿وَأَحۡيَيۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗا﴾[ق: ۱۱]. «و به وسیلهی همان آب، زمین مرده را زنده كردیم»، و همانطور كه مىبینید زمین با درختان و گیاهان مختلف و متنوع زیادى پوشیده شده است.
﴿كَذَٰلِكَ ٱلۡخُرُوجُ﴾[ق: ۱۱]. [این را بدانید كه] بیرون آمدن و زنده شدن شما از قبرها نیز به همین شكل و به همین سادگى صورت مىگیرد. كسى كه توانست از آسمان آب و باران فروفرستد و آن همه گیاه و درخت را با آن برویاند و به آنها حیات ببخشد، مىتواند انسان را نیز زنده كند و او را به دادگاه خود احضار نماید.
﴿كَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَأَصۡحَٰبُ ٱلرَّسِّ وَثَمُودُ ١٢ وَعَادٞ وَفِرۡعَوۡنُ وَإِخۡوَٰنُ لُوطٖ ١٣ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡأَيۡكَةِ وَقَوۡمُ تُبَّعٖۚ كُلّٞ كَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ١٤﴾[ق: ۱۲- ۱۴]. «پیش از اینها، قوم نوح و اهالی «رس» و قوم ثمود، (پیامبرانشان را) تکذیب کردند. و نیز قوم عاد و فرعون و قوم لوط. و همینطور اهالی «ایکه» و قوم «تبّع» (ملوک یمن) همگی پیامبران را تکذیب کردند؛ پس وعدهی عذابم دربارهی آنان تحقق یافت» همهى آنها گفتند: زنده شدن پس از مرگ و محاكمه و حساب و كتاب، همه دروغ است و پیامبرانشان را تكذیب كردند. آنها همچون گروههایى بودند كه امروز به این مسئله ایمان ندارند و آن را تكذیب مىكنند؛ اما آنچه وعده داده بودیم و آنچه آنها را به آن تهدید مىكردیم به اجرا در آمد و صحت ادعاى ما برایشان به اثبات رسید و به سزاى تكذیبشان رسیدند.
آنچه از نابودى اقوام گذشته گفته شد، دلیلى دیگر بر اثبات روز قیامت و زنده شدن دوبارهى انسان است؛ زیرا خدایى كه قادر و توانا بر انتقام از آنانى است كه در مسیر بندگى او قرار ندارند و مىتواند آنها را نابود كند، بار دیگر نیز مىتواند از آنان انتقام بگیرد و آنان را دچار عذاب كند.
﴿أَفَعَيِينَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِ﴾[ق: ۱۵]. «آیا مگر ما از آفرینش نخستین عاجز و درمانده شدیم؟» راستى چرا به قدرت ما در این خصوص ایمان ندارید؟ چرا باور نمىكنید كه مىتوانیم بار دیگر شما را زنده كنیم؟ آیا از خلق و آفرینش نخست عاجز ماندیم؟ مگر بار نخست شما را نیافریدیم؟ چگونه بر آفرینش نخست توانا بودیم؛ اما نمىتوانیم بار دوم شما را بیافرینیم؟ مطمئن باشید كه خداوند وقتى قادر بر آفرینش نخست شما بوده است، قادر بر آفرینش دوبارهى شما نیز هست و این مطلب، بسیار بدیهى و روشن است و شایسته نیست كه انسان نسبت به آن شک كند و به آن ایمان نیاورد.