ايمان پشتوانهى اعمال
نكتهى بسیار مهمى كه لازم به یادآورى است این كه انجام اعمال صالح و دورى گرفتن از اعمال غیر صالح، تنها زمانى سودمند خواهد بود كه فرد مؤمن باشد و ایمان در دل و درونش ثابت شده باشد؛ یعنى ایمان پشتوانهى انجام اعمال صالح و دورى گرفتن از اعمال غیر صالح باشد. به عبارت دیگر ایمان محرک فرد بر انجام اعمال صالح و دورى گرفتن از اعمال غیر صالح باشد.
براى درک بهتر مطلب مثالى مىزنیم. فرض كنید معلمى به كودكى حروف الفبا را یاد مىدهد و یكى دو بار آنها را برایش تكرار مىكند. این كودک با تكرار یک بار یا دوبار حروف نمىتواند حروف را یاد بگیرد و پس از مدتى آنها را نیز فراموش مىكند. كودک زمانى مىتواند حروف را یاد بگیرد و كلمات را بخواند كه آن حروف در ذهنش جاى گرفته باشند. همانطور كه قبلاً گفتیم اگر فرد بىسوادى به كمک فرد باسوادى كتاب بزرگى را نیز تكرار كند، به او باسواد گفته نمىشود. او تنها در آن لحظه مىتواند كلمات را تكرار كند و پس از آن هرگز نمىتواند چیزى بخواند. خواندن و تكرار كلمات توسط فرد بىسواد دلیل بر باسواد بودن او نیست؛ زیرا شكل و صداى حروف در ذهنش جاى نگرفته است. انجام اعمال صالح نیز دقیقاً چنین است. یعنى ایمان قبل از هر چیز باید در دل و درون فرد جاى گرفته باشد (همانند شكل و صداى حروف) و سپس همین ایمان، محرک فرد در انجام اعمال صالح یا دورى گرفتن از انجام اعمال غیر صالح باشد (همانند خواندن كلمات).
انجام اعمال صالح و دورى گرفتن از اعمال غیر صالح، تنها وقتى به حال فرد سودمند است كه از روى احساسات انجام نگیرد؛ بلكه از نیرویى درونى كه همان ایمان است سرچشمه گیرد؛ یعنى ایمان فرد كه در دل و درون او جایى گرفته است صاحبش را مرتب وادار به انجام اعمال صالح و دورى گرفتن از اعمال غیر صالح كند.
اگر فردى قصد انجام عمل غیر صالحى چون خوردن شراب كرد؛ اما به هر دلیلى به آن دست نیافت، چنین فردى نزد خدا فردى شرابخوار شمرده مىشود؛ زیرا نیرویى درونى او را وادار به خوردن شراب كرده است و همینطور اگر فردى قصد دادن چیزى در راه خدا كرد؛ اما آن را نداشت كه ببخشد، چنین فردى نزد خدا به عنوان صدقه دهنده محسوب مىشود؛ چون محرک او براى انجام چنین عمل صالحى نیرویى درونى كه همان ایمان مىباشد، بوده است.
مهم این است كه ایمان سرچشمهى كارهاى خوب و دورى گرفتن از كارهاى بد شود، در غیر این صورت اگر فردى كار خوبى هم انجام دهد هیچ سودى به حال او نخواهد داشت چون بدون پشتوانه كه همان ایمان است، آن را انجام دادهاست [۴۸].
بر اساس آنچه گفته شد بر هر فرد مسلمانى لازم است كه مباحث گفته شده را چندین بار تكرار كند و بخواند و به آنچه در مورد قیامت و بهشت و جهنم و دادگاه خدا گفته شد، توجه كند تا در دل و درونش چنان جاى گیرند كه خداوند متعال او را توفیق دهد اهل انجام اعمال صالح شود و انجام آنها برایش ملكه شوند؛ همچون ملكه شدن حروف الفبا در ذهن یک دانشآموز. دورى گرفتن از اعمال غیر صالح نیز در درونش ملكه شود و اگر روزى دچار عمل غیر صالحى شد، فوراً توبه كند و به سوى خدا برگردد و از او طلب بخشش نماید.
[۴۸] استاد /در جاى دیگر مىفرماید: انجام اعمال صالح یا دورى گرفتن از اعمال غیر صالحى كه از روى احساسات صورت مىگیرند تنها در صورتى مفید فایده خواهند بود كه محرک فرد براى ملكه كردن آن اعمال باشد.