بندگى خدا

فهرست کتاب

انتخاب زندگى آخرت

انتخاب زندگى آخرت

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٢٩[الأحزاب: ۲۸- ۲۹] «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر زندگانی دنیا و تجمل و زیورش را می‌خواهید، بیایید تا شما را (از متاع دنیا) بهره‌مند سازم و به طرز نیکویی رهایتان کنم. و اگر الله و پیامبرش و سرای آخرت را می‌خواهید، پس بی‌گمان الله برای نیکوکارانتان پاداش بزرگی فراهم کرده است».

همه‏ى ما مى‏دانیم وقتى كه پیامبرِخدا ‏جشروع به دعوت مردم به سوى خدا كرد، صاحبان قدرت و حاكمان ظالم و طاغوت‏ها و نوكران آن‏ها، علیه ایشان ‏جو در برابر دعوتش ایستادند و شروع به دشمنى با ایشان كردند و هر چه از دستشان بر مى‏آمد در انجامش كوتاهى نكردند. آن‏ها تلاش كردند تا نگذارند آن دعوت به انجام برسد و موفق شود. سرانجام كار به جایى رسید كه پیامبر خدا ‏جو یارانش - رضوان الله تعالى علیهم اجمعین - چاره‏اى جز هجرت به مدینه ندیدند تا در آن‏جا بتوانند مسئولیت و وظیفه‏ى بندگى خود را به خوبى انجام دهند. وقتى مسلمانان به مدینه هجرت كردند كافران باز هم از اذیت و آزار آن‏ها دست برنداشتند و چندین بار به مسلمانان حمله كردند و علیه آن‏ها لشكركشى نمودند تا بتوانند آن دعوت را از بین ببرند و خود را از دست آن نجات دهند. هربار دسته‏اى از كفّار به جنگ با مسلمانان مى‏رفت. بعد از چندین بار كه لشكر كفر شكست خورد و به اهداف خود دست نیافت، به این نتیجه رسید كه باید تمام احزاب و گروه‏ها با هم متحد شوند و همه با هم و در یک صف واحد به جنگ با مسلمانان بروند تا آنان را از بین ببرند. همین امر باعث شد كه جنگ «احزاب» به وجود آید.

خداوند متعال هرگز به كافرین اجازه نمى‏دهد تا مانعى اساسى در مسیر بندگى خدا بر روى زمین باشند. خداوند به وسیله‏ى لشكرى كه حتى مسلمانان از وجود آن بى خبر بودند، آن‏ها را یارى داد و كفّار را شكست داد. این شكست باعث شد كه كفّار به این نتیجه برسند كه براى شكست دادن مسلمانان باید از راه دیگرى غیر از مبارزه‏ى مسلحانه وارد شوند. به همین دلیل، میدان اخلاق را انتخاب كردند و از این میدان وارد شده و به مسلمانان حمله كردند. آن‏ها آمدند و نقشه كشیدند كه به درون خانواده‏ى مسلمانان نفوذ كنند و كارى كنند كه مسلمانان از اخلاق اسلامى و صفات نیكى كه دارند منحرف و گمراه شوند و از این طریق ضربه‏اى به دین وارد كنند و اسلام را از بین ببرند. به خاطر چنین مسئله‏اى بود كه خداوند متعال پس از غزوه‏ى احزاب، این سوره (سوره‏ى احزاب) را نازل فرمود تا به وسیله‏ى آن مسلمانان را از خطر بزرگى كه آن‏ها را تهدید مى‏كند، آگاه كند و به آن‏ها هشدار دهد كه اگر سنگر خود را محكم نكنند و خود را از صفات و رفتار ناپسند كاملاً دور نسازند و خود را به اخلاق پسندیده آراسته نكنند و داراى اخلاق اسلامى و صفات و خصوصیاتى كه خدا آن را پسندیده است نشوند، حتماً در این جنگ شكست مى‏خورند و كافران به آرزوى خود خواهند رسید. خداوند در این سوره نخست خانواده‏ى رهبر را مخاطب قرار مى‏دهد؛ زیرا خانواده‏ى رهبر بیشتر در معرض خطر است. اگر خانواده‏ى رهبر دچار لطمه شود بعد از آن، حمله بردن به خانواده‏هاى دیگر و در كل جماعت مسلمانان، كار آسانى خواهد بود.

خداوند هشدار و راهنمایى‏هاى خود را این‏گونه شروع مى‏كند و مى‏فرماید:

«اى پیامبر! اى كسى كه خبر هدایت و چگونگى گام نهادن در مسیر بندگى را از خداوند متعال دریافت كرده‏اى! به همسرانت بگو: اگر زندگى زودگذر دنیایى و زرق و برق آن را مى‏خواهید، بیایید تا از دارایى و متاعى كه دارم، سهمتان را بدهم و از شما جدا شوم؛ زیرا خداوند متعال مرا به این منظور نیافریده است كه مشغول و سرگرم فراهم كردن زینت و مال و متاع دنیایى براى چندین زن باشم. مسئولیت و وظیفه‏ى من بسیار بزرگ‏تر و مهم‏تر از این است كه عمرم را صرف تأمین خواسته‏هاى شما بكنم. اگر طالب و خواهان چنین متاعى هستید، این را بدانید كه چنین متاعى نزد من یافت نمى‏شود؛ اما اگر خواهان و دوستدار خدا و پیامبر خدا و زندگى آخرت هستید، مسئولیت و وظیفه‏ى شما چیز دیگرى است. خداوند از شما مى‏خواهد به تناسب توانایى خود اعمال صالح انجام دهید. این را بدانید كه در مقابل انتخاب چنین مسیرى و انجام چنین اعمالى، خداوند متعال اجر و پاداش بسیار بزرگى برایتان آماده كرده است».

وقتى این دو آیه نازل شد، پیامبر خدا ‏جتک تک همسرانش را صدا زد و آن مسایل را با آن‏ها مطرح كرد و آنان نیز در جواب گفتند: «ما خدا و پیامبر خدا و زندگى آخرت را مى‏خواهیم و زندگى دنیا و زینت و زرق و برقش را نمى‏خواهیم». آن‏ها با چنین جوابى شایستگى و لیاقت بودن با پیامبر خدا ‏جرا ثابت كردند. پس از موفقیت در چنین امتحان و آزمایشى، از طرف خداوند متعال چندین دستور خطاب به آنان نازل شد. در این دستورات چنین آمده است كه: حال كه لیاقت بودن با پیامبر خدا را نشان دادید، باید چندین مسئله را رعایت كنید. شما باید از برخى از صفات ناپسند دورى كنید و خود را با برخى از صفات پسندیده بیارایید. قبل از بیان این صفات دانستن نكته‏اى ضرورى است كه عبارتست از: