بندگى خدا

فهرست کتاب

«بنده‏ى غیر خدا» و دنیاى پس از مرگش

«بنده‏ى غیر خدا» و دنیاى پس از مرگش

اما نقطه‏ى مقابل ...

از طرف دیگر پیروان هوا و هوس‏هاى نفسانى و مطیعان اوامر شیطانى، آنانى كه هدفى جز دنیا و زندگى آن ندارند، حال و وضعیتشان در دنیا - همان‏طور كه گفته شد - به گونه‏اى است كه هر چه بیشتر به آن بچسبند، غم و اندوه و ترسشان بیشتر مى‏شود و این چیزى است كه نمونه‏هایى از آن را مى‏توان در اطراف خود مشاهده كرد. افرادى را مى‏بینیم كه از قدرت و مال و ثروت ویژه‏اى برخوردارند؛ اما به حدى مى‏ترسند كه نمى‏توانند هم‏چون مردم عادى آزادانه هرجا خواستند بروند. افراد عادى بدون هیچ مشكلى هرجا بخواهند مى‏روند؛ اما آنان زندگى‏شان به گونه‏اى است كه اگر بخواهند چند كیلومتر راه بروند باید از انواع اتومبیل‏هاى ویژه و ضد گلوله استفاده كنند و نگهبان‏هایى نیز از آن‏ها محافظت كنند. شب نیز، در منزل خود، با ترس و اضطراب مى‏خوابند.

آن‏چه گفته شد بر كسى پوشیده نیست و چنان بدیهى است كه همه آن را مى‏دانند و بر آن آگاه هستند. هر چه مقام و قدرت دنیایى بیشتر و بالاتر رود، ترس و غم و اندوه انسان بیشتر خواهد شد. این حال و وضعیت دنیاى كسى است كه بنده‏ى خدا نیست. انسان در چنین حال و وضعیتى ذلیل و اسیر دست نفس و شیطان است. او بنده‏ى هوا و هوس خود و دیگران است. كسى كه بخشدار است و به آن مقام به عنوان هدف نگاه مى‏كند نه وسیله، مطمئناً ذلیل و اسیر مافوق خود یعنى فرماندار است. فرماندارى هم كه به عنوان هدف به مقامش مى‏نگرد، یقیناً ذلیل و اسیر مافوق خود یعنى استاندار است و به همین ترتیب هر كس ذلیل و اسیر مافوق خود است و همه ذلیل و اسیر دست شیطان هستند. شیطان هر گونه بخواهد مطیعان و پیروانش را مى‏گرداند و مى‏چرخاند.

بله، مطیع و بنده‏ى نفس و شیطان، دنیاى خود را تا زمان مرگ، این‏گونه به سر مى‏برد. بعد از اتمام زندگى دنیا و قبل از سفر به دنیاى دیگر و در همان حالت جان دادن، با استقبال پُر از اهانت فرشتگان خدا، كه براى گرفتن جانش آمده‏اند، روبرو مى‏شود:

﴿يَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ[الأنفال: ۵۰].

«به صورت‏ها و پشتشان مى‏زنند».

و در نهایت ذلت و خوارى جانشان گرفته مى‏شود.

اما بعد...

بعد از جان دادن، عذاب و شكنجه به گونه‏اى دیگر آغاز مى‏شود.

در دنیاى «برزخ» تا آغاز «قیامت» و برپایى دادگاهى و محاكمه، بهره و نصیبى جز آتش نخواهند داشت:

﴿وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُكَذِّبِينَ ٱلضَّآلِّينَ ٩٢ فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِيمٖ ٩٣ وَتَصۡلِيَةُ جَحِيمٍ ٩٤ [الواقعة:۹۲- ۹۴].

«ولی اگر از تکذیب‌کنندگان و گمراهان باشد. پس پذیرایی (او) با آب جوشان است. و (نیز) ورود به دوزخ».

اگر آن كس كه مى‏میرد از كسانى باشد كه به زنده شدن پس از مرگ و برپایى دادگاهى و بهشت و جهنم باور نداشته باشد و آن‏ها را دروغ دانسته باشد و مسیر بندگى خدا را گم كرده و راه و مسیر بندگى نفس و شیطان را در پیش گرفته باشد، آب بسیار داغ و جوشیده‏اى برایش آماده شده و با آن مورد استقبال قرار مى‏گیرد و مهمان چنین جایى مى‏شود و سپس به آتشى بسیار سوزان در خواهد آمد.

قرآن وقتى به جریان غرق شدن فرعون و پیروانش اشاره مى‏كند، مى‏فرماید: آنان از همان ابتداى غرق شدن تا زنده شدن دوباره در روز قیامت، صبح و شام در آتش انداخته مى‏شوند و با آمدن روز قیامت، خطاب به آنان گفته مى‏شود: آن همه عذاب چیزى نبوده است، امروز در سخت‏ترین عذاب‏ها انداخته خواهید شد.