بندگى خدا

فهرست کتاب

ايمان به «پيامبران»

ايمان به «پيامبران»

فرد مسلمان هم‏چنین باید به پیامبران و انبیاء یعنى همان كسانى كه از طرف خداوند برنامه‏ى هدایت به آنان وحى شد و آن را دریافت كردند، ایمان داشته باشد.

مُرسلین (رُسُل) كسانى هستند كه خداوند متعال آن‏ها را فرستاده است تا برنامه‏ى هدایت را به مردم برسانند و راه بندگى را برایشان روشن كنند.

ایمان آوردن به پیامبران این گونه است كه فرد معتقد باشد كه آنان پیامبر و فرستاده‏ى خدا هستند و آن‏چه از طرف خدا دریافت كرده‏اند حق بوده و برنامه‏ى هدایت است و چیزى نیست كه از طرف شیطان یا زاییده‌ی وهم و خیال خود آن‏ها باشد. انسان باید ایمان داشته باشد كه پیامبران در دریافت آن برنامه دچار كوچك‏ترین خطا و اشتباهى نشده‏اند و نیز باید مطمئن باشد كه هر چه به آنان داده شده بى‏كم و كاست به مردم رسانیده‏اند و آن‏چه به مردم رسانیده‏اند برنامه‏ى خدا بوده است و كمترین خیانت و دستكارى در برنامه‏ى خدا نكرده‏اند. یعنى نه كمترین چیزى به آن اضافه كرده‏اند و نه چیزى از آن كم كرده‏اند.

هم‏چنین انسان مسلمان باید یقین داشته باشد كه پیامبران خدا، هم براى مردم زمان خود و هم براى هر بنده و عبدى كه بخواهد تا روز قیامت راه بندگى خدا را در پیش بگیرد، امام و پیشوا و سرمشق و الگو بوده‏اند.

پیامبران قبل از مردم موظف و مكلّف به اجراى هر آن‏چه از طرف خدا دریافت كرده‏اند، بوده‏اند. بر آنان واجب بوده تا پیشوا و رهبر مردم باشند و براى آنان روشن كنند كه چگونه باید به كتابهاى خدا ایمان بیاورند و چه كارهایى را باید انجام بدهند و از چه كارهایى دورى كنند. آنان باید در این زمینه الگوى مردم باشند. الگو بودن آن‏ها به بهترین شكل انجام گرفته و وظیفه‏ى بندگى خدا را به بهترین شیوه انجام داده‏اند؛ اما چون آن‏ها نیز انسان بوده‏اند گاه گاهى دچار اشتباه شده‏اند اما اشتباه آن‏ها عمدى نبوده است. وقتى دچار اشتباه شده‏اند خداوند متعال آن‏ها را از طریق وحى آگاه كرده و به آنان فرموده است كه این كار اشتباه است و باید این‏گونه عمل كنند و از این طریق حق را برایشان روشن كرده است. آنان نیز فوراً از اشتباه خود دست برداشته و به آن‏چه خداوند متعال دستور داده عمل كرده‏اند.

البته اشتباهات پیامبران بسیار كم بوده است و این مطلب مغایرتى با مقام و موقعیت آن‏ها نزد خدا ندارد. یعنى چنین تصور نشود كه چون كسى به مقام پیامبرى رسید دیگر نباید در هیچ چیز اشتباه كند. خیر. این‏گونه نیست؛ زیرا پیامبران نیز بَشرند و حكمت نیز چنین اقتضا كرده كه خداوند متعال بدین وسیله به مردم نشان دهد كه آنان نیز بشر هستند و خدا نمى‏باشند؛ تا مردم آنان را فریادرس خود قرار ندهند و نسبت به خدا دچار شرک نشوند. از طرف دیگر در اشتباهات پیامبران خطرى مردم را تهدید نكرده است؛ زیرا به محض این كه پیامبرى دچار اشتباه مى‏شد، خداوند متعال از طریق وحى او را آگاه مى‏كرد؛ مثلاً: در غزوه‌ی بدر پیامبر خدا ‏جبا مشورت برخى از یارانش به این نتیجه رسیدند كه اسیران جنگ را نكشند و در مقابل آزادى‏شان از آنان فدیه بگیرند. وقتى آن‏ها را آزاد كردند با لحن بسیار تندى آیه نازل شد و بیان شد كه حق نبود كه این كار را بكنند و كارى كه انجام داده‏اند درست نبوده است و اكنون خداوند آنان را مى‏بخشد و عذابشان نمى‏دهد؛ زیرا آنان اجتهاد كرده‏اند و به‏طور عمد نافرمانى خدا را انجام نداده و از روى اشتباه به آن كار دست زده‏اند. خداوند متعال آن‏ها را مخاطب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: از اشتباه شما مى‏گذرم و شما را مى‏بخشم؛ اما مواظب باشید بار دیگر چنین كارى را تكرار نكنید.

در این‏جا یک مطلب ضرورى است كه مورد توجه و دقت قرار گیرد و آن این كه: ایمان به پیامبران و فرشتگان و كتاب‏هاى آسمانى این گونه نیست كه انسان بداند كه فرشتگان آن‏گونه كه توصیف شدند وجود دارند، یا كتاب‏هاى آسمانى به آن صورت كه بیان شد نازل شده‏ و به پیامبران وحى شده است. این صرفاً یک آگاهى است و ایمان با این آگاهى كامل نمى‏شود. ایمان به ملائكه و فرشتگان این گونه است كه انسان چنین معتقد باشد كه خداوند متعال فرمانرواى این جهان است و اوامرش را به وسیله‏ى فرشتگان به تمام نقاط جهان مى‏فرستد و تعدادى از آن‏ها مشغول ثبت اعمال انسان هستند و تعدادى نیز در قیامت مأمور احضار مردم به دادگاه خداوند مى‏باشند و در بهشت و در جهنم نیز مأموریت‏هایى دارند. فرد باید فرشتگان را این گونه بشناسد و تسلیم چنین مطلبى شود و با چنین آگاهى در برابر خداوند بیشتر احساس مسئولیت كند.

ایمان به كتاب‏هاى آسمانى نیز یعنى تسلیم دستورات ذكر شده در آن‏ها و عملى كردن آن دستورات در زندگى؛ در غیر این صورت اگر فرد بر مطالب این كتاب‏ها بسیار هم آگاه باشد و از محتویات آن‏ها كاملاً مطلع باشد و بداند كه تمام مطالب از طرف خدا نازل شده‏اند؛ اما به آن‏چه بیان شده عمل نكند؛ چنین فردى مؤمن نیست و آگاهى او هیچ سودى به حال وى نخواهد داشت.

ایمان به پیامبران خدا نیز تنها منحصر به این نمى‏شود كه انسان بداند كه آنان پیامبر خدا بوده‏اند یا نبوده‏اند و حتى در این نیز خلاصه نمى‏شود كه فرد بگوید همه‏ى آن‏ها را دوست دارم و برایشان احترام قائل هستم و قدمشان را روى چشم مى‏گذارم و ... حقیقت ایمان به پیامبران این است كه انسان چنین معتقد باشد كه این بزرگواران از سوى خداوند متعال برنامه‏ى هدایت را دریافت كرده‏اند و آن‏ها خود قبل از همه به آن برنامه عمل كرده‏اند و سرمشق و الگوى دیگران بوده‏اند؛ سپس آن را براى مردم بیان كرده‏اند. او باید تسلیم این بزرگواران شود و در زندگى پیرو و مطیع آن‏ها باشد و تنها آن‏ها را پیشوا و رهبر خود بداند و غیر از آن‏ها فرد دیگرى را رهبر و مقتداى خود نداند و اگر فردِ عالم و مؤمن و متقى را به عنوان رهبر و پیشواى خود انتخاب مى‏كند، به‏خاطر این باشد كه او مطیع و پیرو پیامبران خداست.

بر این اساس، فردى كه به پیامبران ایمان دارد و تسلیم برنامه‏ى آن‏هاست؛ هرگز نباید مطیع و پیرو قانون و برنامه‏ى دیگرى باشد و یا از حاكمانى اطاعت و پیروى كند كه بر اساس آن‏چه هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى به آنان دستور مى‏دهد عمل مى‏كنند. اگر فردى مطیع چنین حاكمانى شد، هرگز نمى‏تواند ادعا كند كه به پیامبران خدا ایمان دارد و اگر هم پیامبران را دوست داشته باشد و بداند كه آن‏ها پیامبر خدا هستند و چنین هم معتقد باشد كه كتاب آن‏ها كتاب خداست، این آگاهى هیچ سودى به حال او ندارد و وضعیت او هرگز مورد قبول خداوند متعال نیست.

ایمان به پیامبران تنها در اطاعت از آن‏ها و دستورات آن‏ها در تمامى مراحل زندگى خلاصه مى‏شود.