۷. عدم انجام گناه قتل و عدم اسراف در قصاص
﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾[الإسراء: ۳۳]. «و كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده است، نكشید مگر به حق». كسى اجازهى كشتن كسى را دارد كه به ناحق یكى از نزدیكان او را كشته باشد و او صاحب دم باشد. یا آن فرد در زمین فساد را ترویج داده باشد. البته در آیات دیگرى از قرآن بیان كرده است كه منظور از فساد چیست. تنها در این دو صورت جایز است كسى به قتل محكوم شود و مجوز كشتن وى صادر شود؛ در غیر این دو صورت جایز نیست فردى كشته شود حتى اگر كافر هم باشد.
﴿وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا يُسۡرِف فِّي ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا﴾[الإسراء: ۳۳]. «و برای ولی کسی که مظلومانه کشته شود، تسلطی بر قاتل (جهت خونخواهی و یا خونبها) قرار دادهایم؛ بنابراین نباید در خونخواهی زیادهروی کند. بیگمان ولی دم، مورد حمایت قرار گرفته است» [برنامهى ما در مسئلهى قصاص این گونه است كه] وقتى یكى از نزدیكان فردى، مظلومانه و به ناحق كشته مىشود، براى انتقام گرفتن، صاحب دم باید از حد و حدود ما تجاوز نكند. ما به او حق دادهایم كه قاتل را بكشد اما او نباید در كشتن اسراف كند و فرد دیگرى را غیر از قاتل بكشد. صاحب خون این را بداند كه اگر در گرفتن حقش زیادهروى نكند و مطیع فرمان خدا باشد، خدا هم او را كمک مىكند تا او هم به حقّ خود برسد.