تفسير سورهى «انفطار»
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ ١ وَإِذَا ٱلۡكَوَاكِبُ ٱنتَثَرَتۡ ٢ وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ فُجِّرَتۡ ٣ وَإِذَا ٱلۡقُبُورُ بُعۡثِرَتۡ ٤ عَلِمَتۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ وَأَخَّرَتۡ ٥﴾[الإنفطار: ۱- ۵].
«آنگاه که آسمان بشکافد. و هنگامی که ستارگان پراکنده گردند. هنگامی که دریاها روان و بههمپیوسته شوند. و هنگامی که قبرها، شکافته و زیرورو گردند. هر کسی میداند که چه اعمالی از پس و پیش فرستاده است».
آنگاه كه آسمان شكافته شود. آسمانى به آن محكمى. معلوم است كه این رویداد، حادثهاى بسیار سخت و سنگین است. و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. و آنگاه كه آب دریاها با هم مخلوط شوند و زمینهاى خشک بین آنها شكاف بر مىدارد. و آنگاه كه قبرها زیر و رو شوند طورى كه هر چه در آنهاست بیرون انداخته شود. در چنین زمان و در چنین وضعیتى هر كس مىداند كه در زندگى خود (زندگى دنیا) چه كارى انجام داده و چه چیزى بعد از خود به جاى گذاشته است. او مىداند تا زمانى كه زنده بود چه كارى انجام داده و بعد از خودش هم چه روش و برنامهاى به جا گذاشته است تا مردم براساس آن حركت كنند. وقتى گفته مىشود «مىداند كه چه كارى انجام داده است»، منظور تنها دانستن و آگاه شدن نیست؛ بلكه دانستن و آگاه شدن به خاطر دریافت جزاست. اگر در زندگىاش (زندگى دنیا) كار خوبى انجام داده باشد و این كار خوب نیز همراه با ایمان ثابت در دل بوده باشد (پشتوانهى ایمانى داشته باشد) و بعد از خود، روش نیكى به جا گذاشته باشد، در ازاى آن جزاى نیک دریافت خواهد كرد و همینطور اگر در زندگىاش كارهاى بد انجام داده باشد، یا اعمال خوبى انجام داده؛ اما این اعمال همراه با ایمان ثابت در دل نبوده (بدون پشتوانهى ایمانى بوده باشد)، یا روش بدى را بعد از خود به جا گذاشته باشد، سزاى كارهاى بدش را دریافت خواهد كرد.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ ٦ ٱلَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّىٰكَ فَعَدَلَكَ ٧ فِيٓ أَيِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ ٨﴾ [الإنفطار: ۶- ۸].
«ای انسان! چه چیزی تو را نسبت به پروردگار بزرگوارت فریفته است؟ همان ذاتی که تو را آفرید و اندامت را درست و هماهنگ ساخت. و تو را در هر نقش و صورتی که خواست، ترکیب کرد».
اى انسان!...
در این ندا و خطاب، سرزنش و توبیخ زیادى نهفته است. [خداوند مىخواهد بگوید:اى انسان! [تو انسان هستى و مىبایستى انسانیت خود را حفظ مىكردى، و هرگز كارى نمىكردى كه آن را از دست بدهى. انسان به این خاطر آفریده شده است كه در مسیر بندگى خدا قرار گیرد، و در آن مسیر گام بردارد، و هرگز خود را فریب ندهد، و [سعى كند] فریب چیزى را نخورد و از راه و مسیر خدا منحرف نشود.
چنین خطابى، همچون خطاب به عالمى دینى است كه به علم خود عمل نمىكند و به او گفته شود:«اى عالم دین! چه مىكنى؟!»، كه منظور سرزنش اوست نه كسب خبر.
«اى انسان! چه چیزى تو را فریب داده كه به گونهاى عمل كنى و كارت به جایى برسد كه فراموش كنى در برابر پروردگارت؛ آن صاحب گرانقدرى كه تو را خلق كرده است، قرار دارى [و در برابر او مسؤول هستى؟!]. چه چیزى باعث شده كه این مطلب را فراموش كنى كه در حال معامله با پروردگارت هستى؟! آن پروردگارى كه همهى صفات نیكو را داراست. آن پروردگارى كه آنچه تو بخواهى، اعم از نعمت و امكانات برایت آماده كرده است و هر مانعى كه در مسیرت قرار دارد را برداشته است، [تا رشد كنى و در مسیر كمال قدم بردارى]. آن پروردگارى كه روزى را قرار داده است كه اگر در دنیا كارهاى خوب انجام دهى در آن روز جزا و پاداش خوبى به تو بدهد، و اگر كارهاى بد انجام دهى، سزایش را خواهى دید. آن پروردگارى كه برنامهى درست زیستن را برایت فرستاده و بایدها و نبایدها را برایت روشن كرده است. آن خداوندى كه اگر مسیر بندگى او را در پیش بگیرى، یار و یاورت خواهد بود و امور را به گونهاى سروسامان خواهد داد كه به آسانى در راه بندگىاش قدم بردارى. آن مالک و صاحبى كه تو را خلق كرد و درست آنگونه كه خود خواست و اراده كرده بود، آفرینشت را به انجام رساند. تو را به گونهاى خلق كرد كه هیچ عضوى از اعضاى بدنت مانع كار و فعالیت اعضاى دیگر نشود. خداوند در آفرینش تو توازن ایجاد كرد؛ تو را به گونهاى نیافریده كه روحت به جسمت یا جسمت به روحت آسیب و ضررى برساند. آنگاه كه چشمهایت مشغول نظارهى مخلوقات خدا هستند هیچ ضرر و مشكلى متوجه قلب یا گوش یا اعضاى دیگر نمىشود و زمانى كه گوشهایت مشغول دریافت برنامهى خداست، هرگز مشكلى متوجه چشم یا قلبت نخواهد شد. آفرینش تو به گونهایست كه تمام وجودت همكار یكدیگرند و در انجام وظایفشان به یكدیگر كمک مىكنند. به گونهاى نیست كه حركت عضوى مانعى براى حركت اعضاى دیگر باشد. اعضاى وجودت، همچون اجزاى یک دستگاه ضبط صوت است كه هر جزء آن همكار اجزاى دیگر است نه مانعى براى قسمتهاى دیگر.
خداوند متعال اینگونه تو را آفرید و اینچنین به وجودت تعادل بخشید. هر قسمت علاوه بر این كه مشغول انجام وظیفهى خود است؛ مشغول همكارى با بخشهاى دیگر است. خداوند آنگونه كه خود خواست و اراده كرد، به تو صورت بخشید و تو را اینچنین منظم آفرید. او- جلّ جلاله - اگر مىخواست تو را به صورت دیگرى بیافریند، یقیناً آنگونه مىآفرید؛ زیرا تمام وجودت در دست او و تحت اراده و مشیت و خواست اوست. پس، اى انسان! تو كه مخلوق چنین صاحب و پروردگارى هستى پس چرا باید فریب بخورى و حلقه به گوش دشمن خدا یعنى شیطان و آرزوهاى نفسانى خود باشى و مسئولیت خود را فراموش كنى و كارى كنى كه آنها تو را از مسیر بندگى خدا منحرف كنند.
با توجه و دقت در این مسئلهى بسیار مهم، كافى است كه انسان از خواب غفلت بیدار شود و راه خدا و مسیر او را در پیش گیرد. پروردگار و مالكى كه اینگونه قابل احترام و اینگونه كریم است، و آن خدایى كه انسان را اینگونه خلق كرده است، یقیناً مىتواند روزى این آفریدهى خود را [پس از مرگ]، دوباره زنده كند و او را به محكمه بكشاند و دربارهى تمامى امكاناتى كه به او داده و همه نعمتهایى كه به او بخشیده، از او سؤال كند و حتماً این كار را هم خواهد كرد. پس شایسته است كه انسان با درک چنین مطلبى تمام وجودش مملوّ از احساس مسئولیت و شناخت وظیفه خود گردد و در نتیجه در مسیر بندگى خدا گام بردارد. اما آیا مردم اینگونهاند؟ آیا انسان اینچنین است؟
﴿كَلَّا بَلۡ تُكَذِّبُونَ بِٱلدِّينِ ٩﴾[الإنفطار: ۹].
«هرگز (آنگونه که شما میپندارید، نیست)؛ بلکه شما روز جزا را انکار میکنید».
هرگز، انسان بسیار فریبخورده و گمراهتر از آن است كه بیان چنین مطلبى و یادآورى آن، او را كفایت كند [و او را از خواب غفلت بیدار نماید].
خداوند خطاب به آنان كه غفلت ورزیده و فریب شیطان و آرزوهاى نفسانى خود را خوردهاند و در نتیجه به روز قیامت ایمان ندارند، مىفرماید: شما متوجه واقعیت نیستید. شما به جاى اندیشیدن و فكر كردن در آنچه بیان شد، دست به تكذیب آن هم مىزنید و مىگویید: چنین روزى اصلاً وجود ندارد. هرگز روزى نخواهد آمد كه در آن انسان سزاى اعمالش را ببیند؛ اما [چنین نیست كه مىپندارید]، مطمئن باشید كه سزاى تكذیب و ایمان نیاوردن به روز قیامت را خواهید دید و خواهید چشید.
[این را بدانید و مطمئن باشید كه [تكذیب و عدم اعتقادتان [به آن روز و آنچه ما بیان داشتهایم]، هرگز گم نمىشود و از دید ما مخفى نمىماند؛ بلكه تماماً ثبت و ضبط مىشود و در آن روز (قیامت) به تناسب آن سزا داده خواهید شد:
﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ ١٢﴾[الإنفطار: ۱۰- ۱۲].
«و بیشک نگهبانانی بر شما گماشته شدهاند. گرامی و نویسنده(ی اعمالتان). هر عملی که انجام میدهید، میدانند».
مطمئن باشید، مأمورانى از سوى ما مسئول اعمال و كردار شما هستند. آنان همیشه حاضر و آمادهى انجام مأموریت هستند و هیچ چیزى از دید آنها مخفى نمىماند و مأموریتشان را به نحو احسن انجام مىدهند و به خوبى شما و اعمالتان را زیر نظر دارند. هر چه شما انجام مىدهید، كاملاً نسبت به آن آگاهند، و هر چه را ببینند، به خوبى و به بهترین شیوه آن را مىنویسند و ثبت مىكنند، سپس در روز قیامت براساس آن، پاداش یا سزا داده خواهید شد و در نتیجهى آن:
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِي نَعِيمٖ ١٣ وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٖ ١٤ يَصۡلَوۡنَهَا يَوۡمَ ٱلدِّينِ ١٥ وَمَا هُمۡ عَنۡهَا بِغَآئِبِينَ ١٦﴾[الانفطار: ۱۳- ۱۶].
«بهیقین نیکان در نعمت خواهند بود؛ و بدکاران در دوزخ. روز جزا وارد دوزخ میگردند. و آنان از دوزخ غایب نمیشوند (و همواره در دوزخند)».
بهراستى آنان كه كارهاى خوب انجام مىدهند. آنان كه ایمانشان تثبیت شده و برنامه آنان، انجام كارهاى نیک است. آنها در نعمت و خوشبختى ابدى هستند كه توصیف آن مقدور نیست و تنها با رسیدن به آن و دیدنش امكانپذیر است. اما آنان كه فاجر و بدكارند، آنان كه از دایرهى بندگى خدا خارج شدهاند؛- گوئى بندگى خدا حصار [و قلعه] ایست كه فاجران دیوارش را تخریب كرده و راهى به بیرون ایجاد كرده و از آن راه بیرون رفتهاند.- آنان كه از راه خدا منحرف شدهاند یقیناً در آتشى خواهند افتاد كه به شدت شعلهور شده و اصلاً قابل توصیف نیست مگر این كه انسان خود آن را از نزدیک ببیند و لمس كند. بدكاران در روز قیامت گرفتار آن مىشوند و در آن خواهند افتاد و هرگز از آن جدا نخواهند شد.
سؤالى كه در اینجا مطرح است این كه: چرا فاجران باید همیشه در آتش جهنم بمانند؟
در جواب مىگوییم: چنین تصور نشود كه دادگاه و محكمه خدا و زندان او - جلّ جلاله - مانند دادگاههاى دنیا و حاكمان ناشایست دنیایى و زندانهایشان است كه در آن مسئلهى روابط و واسطهها مطرح است [و بسیار هم اتفاق افتاده و مىافتد كه بىگناهان در آن محاكمه مىشوند و بسیارى هم بىگناه به اعدام و...محكوم مىشوند]. هرگز دادگاه و محاكمهى خدا اینگونه نیست [و كسى جز فاجران در آن محكوم به آتش نمىشوند و به كسى هم كوچكترین ظلمى نمىشود. پس ماندنشان در آن، نتیجهى اعمالشان است و شایستهى چنین نتیجهاى هستند؛ زیرا اگر صدها سال هم عمر مىكردند، یقیناً بر راه و روشى مىرفتند كه روز مرگ بر آن بودهاند، پس براى همیشه در آن مىمانند]. آنان هرگز چنین گمان نكنند و به این دلخوش نكنند كه مىتوانند پس از وارد شدن به جهنم از آن بیرون آیند. خداوند خطاب به فاجران مىفرماید:
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ ١٧ ثُمَّ مَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ ١٨﴾ [الإنفطار: ۱۷- ۱۸].
«و تو چه میدانی روز جزا چیست؟ باز چه میدانی روز جزا چیست؟»
﴿يَوۡمَ لَا تَمۡلِكُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَيۡٔٗاۖ وَٱلۡأَمۡرُ يَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ ١٩﴾[الإنفطار: ۱۹].
«روزی که هیچکس نمیتواند به دیگری فایدهای برساند و حکم و فرمانروایی در آن روز از آنِ الله است».
[روز جزا و سزا روزى است كه هر كس در گرو اعمال خود است و كسى به فكر دیگرى نیست. هر كس در فكر دادگاهى خود است و از دست كسى كارى ساخته نیست] [۱۳]. در آن روز امر و فرمان، خاص و ویژهى خداست. امر و فرمان خدا نیز بر این است كه هر كه كارهاى خوب انجام دهد [و كارهایش پشتوانهى ایمانى داشته باشد]، در خوشبختى و سعادتى وارد خواهد شد كه غیر قابل توصیف است، و هر كه فاجر است و از مسیر بندگى خدا خارج شده باشد، در آتش برافروختهى جهنم، كه آن هم غیر قابل توصیف است، وارد مىشود. آن آتش به گونهایست كه هر كه گرفتارش شد رهایى نیابد و هرگز راه نجاتى نخواهد داشت. [این قانون و سنّت خدا همچون قوانین زمینى انسانها و حاكمان آن، تغییر نخواهد كرد و چیزى هم مانع اجرایش نیست.]
[۱۳] متأسفانه قسمت اول آیه یعنى ﴿يَوۡمَ لَا تَمۡلِكُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَيۡٔٗا﴾و تفسیر آن از آخر قسمت (الف) نوار شمارهى (چهار) قطع و ادامهى آن در ابتداى قسمت (ب) همان نوار، نیامده است و ابتداى این قسمت با آیهى ﴿وَٱلۡأَمۡرُ يَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ﴾شروع شده است لذا آنچه در كروشه آوردهایم براى تكملهى بحث بوده و از فرمایشات استاد نیست.