بندگى خدا

فهرست کتاب

اساسى‏ترين موانع رشد و صعود به سوى كمال

اساسى‏ترين موانع رشد و صعود به سوى كمال

قبلاً به این مطلب اشاره كردیم كه در مسیر رشد و حركت به سوى كمال، علاوه بر فراهم شدن امكانات، برداشتن آفت‏ها و موانع نیز لازم است؛ آفت‏هایى كه حركت را به تأخیر مى‏اندازند یا آن را دچار مشكل مى‏كنند. [در این‏جا به مهم‏ترین و اساسى‏ترین این آفت‏ها اشاره مى‏كنیم:]

۱. جهل: یكى از این آفت‏ها، «جهل» است. همان‏طور كه گرماى بسیار شدید یا سرماى شدید باعث خشک شدن و از بین رفتن گندم مى‏شود، «جهل» نیز یكى از آن آفت‏هایى است كه حركت انسان در مسیر كمال را دچار مشكل مى‏كند. جهل این است كه انسان از چگونگى مشاهده‏ى مخلوقات خدا عاجز باشد و در نگریستن به آسمان‏ها و زمین و... تنها به ظاهر آن‏ها اكتفا كند و در آفرینش آن‏ها دقت نكند. درست عكس كسى كه به یک دستگاه ضبطِ صوت مى‏نگرد و با نگاه كردن به آن، به وجود سازنده‏اى دانا و توانا پى مى‏برد.

بسیارى از مردم به آسمان‏ها و زمین [و سایر مخلوقات خدا؛ از جمله خود [مى‏نگرند؛ اما متوجه سازنده و خالق آن‏ها نمى‏شوند. اگر هم مخلوقات را بشناسند، هرگز شناختشان سبب شناخت خالق نمى‏شود.

«جهل» آن است كه انسان از برنامه‏ى هدایتى كه از جانب خداوند متعال به سویش فرستاده شده، غافل باشد و از آن اعراض كند و در غفلت باقى بماند. جهل این است كه انسان نداند خداوند متعال چه مطالبى را بیان كرده و نداند كه حق چیست و باطل كدام است، خیر و خوبى چیست و شر و بدى كدامند. این آفت (جهل) نخستین آفتى است كه ممكن است، انسان دچار آن شود. در صورت گرفتار شدن به این آفت اگر انسان آن را از سر راهش برندارد و خود را از دستش نرهاند، مطمئناً او را نابود خواهد كرد و از بین خواهد برد. اگر انسان از هزاران هزار نعمت برخوردار باشد، اما در همان حال دچار آفت جهل باشد و خداى خود را نشناسد و راه درست زندگى را نداند و از این غافل باشد كه چگونه بندگى خدا را به انجام برساند و بنده‏ى او باشد، نابود و هلاک شده است، [اگر چه در ظاهر زنده است و نفس مى‏كشد]. حتى در چنین حالتى از حیوانات نیز پست‏تر است؛ زیرا هر مخلوقى غیر از انسان، در حد توانش، اداى وظیفه مى‏كند. انسان جاهل وقتى از چگونگى مشاهده‏ى صحیح مخلوقات خدا عاجز باشد و برنامه‏ى درست زندگى كردن را نداند و از این غافل باشد كه چگونه آن را از خداوند بگیرد، چنان سقوط خواهد كرد كه از هر مخلوق دیگرى و از هر حیوانى پست‏تر مى‏شود.

۲. هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى (خواهش‏هاى نفسانى(: یكى دیگر از آفت‏هایى كه در مسیر حركت انسان به سوى كمال وجود دارد، آفت «هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى» است. این آفت به گونه‏اى است كه انسان مطیع و پیرو هواهاى نفسانى مى‏شود و برنامه و شریعت خداوند متعال را رها مى‏كند.

«هوا و هوس یا خواهش‏هاى نفسانى» آن است كه انسان برخى از چیزها را دوست داشته باشد و به طرف آن‏ها میل كند و از برخى از چیزها بیزار باشد و از آن‏ها فاصله بگیرد. این هم ناشى از جهلى است كه [نسبت به مسایل] دارد. انسان وقتى از برنامه‏ى خدا غافل شد، و از آن فاصله گرفت، و از بكارگیرى آن در زندگى خوددارى كرد، به میل خود، آن‏چه را خیر بداند به سویش مى‏رود و از آن‏چه شر بداند، دورى مى‏كند، در این صورت گفته مى‏شود انسان تابع هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى خود شده است.

براى روشن شدن مطلب، آن را كمى توضیح مى‏دهیم.

در برنامه‏ى خدا چنین آمده كه: هر كس خواهان خوشبختى و سعادت دنیا و آخرت است، باید مطیع و فرمانبردار برنامه‏ى خدا باشد. حال اگر این اطاعت و فرمانبردارى باعث از دست دادن مال و ثروت و مقام و... شد یا در مسیر آن انسان دچار اذیت و آزار و سختى و مشكلات شد، باید از اطاعت خدا دست نكشد [تا به خوشبختى و سعادت دنیا و آخرت دست یابد]. یعنى انسان براى رسیدن به خوشبختى دنیا و آخرت باید از هر آن‏چه مانع دست‏یابى او به آن مى‏شود دورى كند و در این راه هر نوع سختى و مشكلى را تحمل نماید.

اگر انسان به مرحله‏اى رسید كه رضایت خدا را بر همه چیز ترجیح داد، و در این مسیر از هر آن‏چه باعث دورى او از خدا مى‏شود بیزارى جست و از آن فاصله گرفت و حاضر شد در این راه مشكلاتى را تحمل كند، چنین فردى مى‏تواند بندگى خدا را بجاى آورد و پیرو برنامه و شریعت خداوند متعال باشد، در غیر این صورت اگر خوشى و استراحت و آسایش زندگى را دوست داشت، و از سعى و تلاش در جهت جلب رضایت خدا خوددارى كرد و حاضر نشد در این راه (جلب رضایت خدا) دست از مقام و موقعیت و ثروت و مالى كه دارد، بردارد، در این صورت گفته مى‏شود چنین فردى پیرو هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى خود است و نمى‏تواند بندگى خدا را به جاى آورد و بنده‏ى او باشد. در این صورت چنین فردى به آفتى دچار شده كه او را نابود خواهد كرد مگر این كه - به یارى و كمک خدا- به خود بیاید و قبل از نفوذ چنین آفتى در تمام وجودش و در تمامى جوانب زندگى‏اش، خود را از آن نجات دهد.

آن‏چه بیان شد دو آفت بزرگى بودند كه سایر آفت‏ها از آن‏ها سرچشمه مى‏گیرند.

هر آفتى كه در زندگى متوجه انسان مى‏شود یا ناشى از جهل و نادانى است یا ناشى از پیروى هواى نفس.

خلاصه‏ى مطلب این كه: انسان بالقوه استعداد و آمادگى تمییز حق از باطل و درست از نادرست و انتخاب یكى و رها كردن دیگرى را دارد. اگر زمینه برایش فراهم شود و برنامه‏ى خدا به او برسد و براساس آن به مشاهده‏ى جهان بپردازد و بالفعل راه خیر و شر را از هم تمییز دهد و بشناسد و راه حق و خیر را برگزیند و از شر و باطل فاصله بگیرد، و جهل و نادانى خود را بوسیله‏ى آن درمان كند، و بجاى پیروى و دنبال كردن هوس و آرزو، پیرو و مطیع شریعت خداوند باشد، [در این صورت و تنها در این صورت، رشد مى‏كند و به كمال مطلوب مى‏رسد و [زندگى‏اش درست همانند آن دانه گندمى خواهد بود كه در خاک مناسب و حاصلخیز قرار داده شده، و از هواى مناسب و آب كافى برخوردار است، و نور و دماى مناسب به آن مى‏رسد، و از آفت‏هایى چون سرما و گرماى نامناسب و حشرات و... مصون است، و در نتیجه رشد مناسب مى‏كند و به كمال مطلوب خود مى‏رسد.

بله، این همان انسانى است كه خدا مى‏خواهد.

هم‏چنان كه قبلاً گفتیم، تمامى مخلوقات و موجوداتى كه آفریده شده‏اند از آسمان‏ها و زمین گرفته تا موجودات دیگر و از نعمت‏هاى ظاهرى و ملموس گرفته تا نعمت‏هاى غیر ظاهرى و غیر ملموسى چون برنامه‏ى هدایت الهى و توفیقات خداوند متعال و موجودات غیر ظاهرى چون فرشتگان كه یار و یاور و محافظ انسان مؤمن هستند، تمامى این‏ها هم‏چون خاک، آب، نور، دما و مواد غذایى هستند كه همگى دست در دست هم داده تا آن دانه گندم بروید و رشد كند. این نعمت‏ها نیز همگى در اختیار انسان قرار داده شده تا انسان رشد كند و در مسیر كمال قرار گیرد و به كمال مطلوب برسد.