بندگى خدا

فهرست کتاب

مشكل كجاست؟

مشكل كجاست؟

﴿بَلۡ هُمۡ فِي لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِيدٖ[ق: ۱۵]. «بلکه آنان باز هم نسبت به آفرینش نو (و دوباره) در شک و تردیدند». عامل اصلى و مسئله‏اى كه در این خصوص آن‏ها را دچار مشكل كرده است، پذیرش و باور به آفرینش دوباره‏ى انسان و زنده شدن دوباره‏ى اوست. آن‏ها به خوبى مى‏دانند كه آفرینش و زنده شدن دوباره‏ى انسان هم‏چون آفرینش نخست اوست، نیز مى‏دانند كه خداوند مى‏تواند آن‏ها را دوباره بیافریند؛ اما وجود چنین امرى و پذیرش وقوع آن برایشان سخت است؛ زیرا چنین چیزى را تا كنون ندیده‏اند پس نمى‏توانند آن را بپذیرند و در نتیجه آن را محال مى‏دانند.

عدم ایمان به این مسئله نه به این خاطر است كه خداوند نمى‏تواند آن را انجام دهد؛ بلكه به خاطر این است كه چیز جدید و تازه‏اى است و آنان به چیزهاى تازه عادت ندارند. این حالت و وضعیت انسانى است كه فقط به چیزهاى اطراف خود عادت كرده و به آن خو گرفته است و چنین تصور مى‏كند كه غیر از این مسایل چیز دیگرى وجود ندارد. به همین خاطر است كه موضع‏گیرى اولیه‏ى او در برخورد با هر چیز تازه‏اى، «انكار و تكذیب» آن است. این‏جاست كه چنین حقیقتى را تكذیب و انكار مى‏كنند.

كسى كه حركت چیز بزرگى در آسمان را ندیده باشد، ابتدا در مقابل شنیدن چنین خبرى، بدون درنگ در امكان یا عدم امكان آن و بررسى و وارسى مطلب، فوراً آن را انكار مى‏كند؛ زیرا چیز تازه‏اى است و جزو چیزهایى نیست كه او به آن‏ها عادت دارد. اما پس از دیدن یک هواپیما/ طیاره در آسمان، وجود چنین امرى را ممكن مى‏داند. سایر پدیده‏ها نیز این‏گونه هستند.

از مجموع آن‏چه بیان شد به وضوح روشن شد كه خداوند متعال به آسانى مى‏تواند انسان را دوباره زنده كند و به دادگاه احضار نماید، و او را مورد بازخواست قرار دهد و سرانجام به تناسب آن‏چه در دنیا انجام داده است او را به جزا یا سزاى شایسته‏ى خود برساند.

حال به این مطلب اشاره كنیم كه وضعیت انسان در این زندگى چگونه است؟ انسان چگونه آزمایش و امتحان مى‏شود و در برابر خداوند چه مسئولیتى دارد؟

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ١٦[ق: ۱۶]. «همانا ما انسان را آفریدیم و [به خوبى] مى‏دانیم كه نفسش چه چیزى به او وسوسه مى‏كند و ما از رگ گردنش به او نزدیك‌تریم»؛ یعنى ما از تمامى احوال و اوضاع و حركات و سكنات انسان با خبریم و هیچ چیز او از ما پوشیده نیست. ما از هر نزدیكى به انسان نزدیك‏تریم. وضعیت انسان در برابر خداوند متعال این‏گونه است و این‏گونه امتحان و آزمایش مى‏شود:

﴿إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ ١٧[ق: ۱۷]. «هنگامى كه دو نفر دریافت‏كننده یكى در سمت راست و دیگرى در سمت چپ انسان، نشسته‏اند» و هر چه از انسان صادر مى‏شود و هر چه انجام مى‏دهد، ثبت و ضبط مى‏كنند و مى‏نویسند [در آن هنگام ما از همه چیز و همه كس به او نزدیک‏تریم].

خداوند متعال علاوه بر این كه خود بر تمام اعمال و گفتار انسان آگاه است، به منظور تكمیل پرونده‏ى انسان و جلوگیرى از هر گونه اعتراضى از سوى او در روز محاكمه و دادگاه، براى تک تک افراد، دو مأمور قرار داده است كه همیشه با او همنشین باشند و هر چیزى كه از او سر مى‏زند، ثبت كنند، تا در قیامت بر اساس همان نوشته‏ها محاكمه شود و این‏گونه جلو هر گونه اعتراضى گرفته شود:

﴿مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨[ق: ۱۸]. هیچ سخنى از دهان انسان بیرون نمى‏آید مگر این كه مأمور ویژه‏ى او كه پیوسته مواظبش است و آماده‏ى ثبت اعمال و گفتار اوست، آن را مى‏نویسد.

فهم چنین مطلبى، به تنهایى، براى بیدارى انسان از خواب غفلت كافى است. كافى است كه انسان به خود بیاید و مواظب گفتار و كردار خود باشد و این را بداند كه كوچك‏ترین حرفى، خیر یا شر، كه از دهانش بیرون مى‏آید [یا كوچك‏ترین عملى كه از او سر مى‏زند]، نگهبان و مراقب‏هاى مخصوص او، آن را ثبت مى‏كنند.

تا این‏جا هر آن‏چه بیان شد در مورد زندگى دنیایى انسان است و این كه دو فرشته مراقب اعمال و كردار او هستند و هر چه از او سر بزند ثبت و ضبط مى‏كننداما آن‏گاه كه زندگى به پایان مى‏رسد:

﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ ١٩[ق: ۱۹]. «و سختی مرگ، به‌راستی (و با آشکار شدن حقایق اخروی) فرا می‌رسد (و گفته می‌شود: ای انسان!) این، همان چیزی است که از آن می‌گریختی». مرگ به سویش خواهد آمد و دریچه‏اى به سوى آن واقعیتى خواهد بود كه قبلاً به آن تذكر داده شد (یعنى واقعیت قیامت و زنده شدن دوباره‏ى او). سختى جان دادن، او را مدهوش مى‏كند. مرگ به او خواهد گفت كه آن‏گونه نیست كه فكر مى‏كردى. ببین این همان چیزى است كه از آن فرار مى‏كردى و نمى‏خواستى با آن روبرو شوى. این همان چیزى است كه خود را برایش آماده نكردى و در برابر آن هرگز احساس مسئولیت نكردى و هرگز گمان نمى‏كردى كه براى آغاز آن (روز قیامت و محاكمه و دادگاه) مقدمه‏هایى باشد:

﴿ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ[ق: ۱۹].

﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِۚ ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡوَعِيدِ ٢٠[ق: ۲۰].

«و در «صور» دمیده می‌شود؛ آن (روز)، روز تحقق وعده‌های عذاب است».

براى بار دوم در شیپور دمیده مى‏شود تا همه زنده شوند. در این‏جا به نخستین دمیدن در شیپور و این كه در فاصله‏ى مرگ تا دومین دمیدن چه اتفاقاتى مى‏افتد، اشاره نشده است. آیه به این مطلب اشاره مى‏كند كه براى بار دوم در شیپور دمیده مى‏شود تا همه زنده شوند و از قبرها بیرون آیند. آن روز، روز تحقق بیم دادن‏ها و تهدیدهاست. روز تحقق آن‏چه وعده داده بودیم. روز تحقق جزا و سزاى كارهایى است كه انسان در دنیا انجام داده است.

حال نگاهى به اتفاقاتى داشته باشیم كه انسان بعد از زنده شدن پیش روى دارد:

﴿وَجَآءَتۡ كُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِيدٞ ٢١ لَّقَدۡ كُنتَ فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَكَشَفۡنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ ٱلۡيَوۡمَ حَدِيدٞ ٢٢[ق: ۲۱- ۲۲]. «و هر شخصی در حالی (به میدان حشر) می‌آید که یک سوق‌دهنده (که او را به میدان محشر می‌راند) و یک شاهد (که بر اعمالش گواهی می‌دهد) با اوست. (به او می‌گویند: ) بی‌گمان تو از این (روز وحشتناک) غافل بودی و ما، پرده از چشم تو کنار زدیم و چشم تو امروز تیزبین است».

و هر كس [به سوى دادگاه خدا [آمد دو نفر او را همراهى مى‏كنند؛ یكى [دستش را گرفته و به سوى دادگاه [رهبریش مى‏كند و دیگرى شاهد و گواهى است كه همراه او آمده تا بر آن‏چه او انجام داده یا نداده شهادت بدهد. دقیقاً همانند آن چیزى كه در دادگاههاى دنیا مرسوم است. در دنیا چنین مرسوم است كه دو نفر، مجرم را به دادگاه مى‏برند؛ یكى پرونده‏ى او را با خود حمل مى‏كند و دیگرى، در حالى كه دستبندى به دستش زده، او را به سوى دادگاه رهبرى مى‏كند. در قیامت نیز وضعیت این‏گونه است. این دو فرشته مأمور خداوند هستند. وقتى فرد مجرم به دادگاه مى‏رسد [و در جایگاه مخصوص مستقر مى‏شود [این‏چنین مورد خطاب قرار داده مى‏شود كه: هان! راستى هرگز در فكر چنین لحظه‏اى نبودى و اصلاً به آن اعتقاد نداشتى؟ هرگز گمان نمى‏كردى كه چنین روزى خواهد آمد؟ تو نسبت به این روز و آن‏چه پیش آمده كاملاً در غفلت به سر مى‏بردى و پرده‏اى از غفلت بر بینائى‏ات زده شده بود و واقعیت‏ها را نمى‏دیدى؛ اما امروز ببین كه چگونه پرده‏ى غفلت را از روى چشمانت برداشته‏ایم. ببین كه چشمانت چگونه تیز شده و چگونه واقعیت‏ها را مى‏بینند. تو امروز با چشم‏هاى خود و به‏طور یقین مى‏بینى كه چه در انتظارت است و چه چیزى اتفاق افتاده و قرار است اتفاق بیفتد.

از سیاق آیات بعدى چنین بر مى‏آید كه فرد مجرم [علاوه بر آن دو فرشته‏ى همراه]، فرد دیگرى نیز با اوست. این فرد كیست؟ در پاسخ به این پرسش باید بگوییم: خداوند متعال چنین وعده داده كه وقتى انسان از راه راست منحرف شد، یكى از لشكریان ابلیس را قرین او مى‏كند تا او را بیشتر به گمراهى و ضلالت بكشاند. عكس این مسئله در مورد بنده‏ى خدا و فرد مؤمن نیز صادق است. خداوند فرشته‏اى را مأمور همراهى با فرد مؤمن مى‏كند تا در تمامى مراحل او را پشتیبانى كرده و در راه مستقیمى كه بر آن قرار دارد و در آن گام بر مى‏دارد تقویت كند. پس فرد همراه و قرین مجرم همان شیطانى است كه خداوند در دنیا او را قرین و همدمش كرده بود.

هنگام شروع شدن دادگاه، همراه و قرین فرد مجرم (شیطان) كه بسیار بى‏شرم و بى‏حیاست، شروع به صحبت مى‏كند و مى‏گوید:

﴿وَقَالَ قَرِينُهُۥ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ٢٣[ق: ۲۳]. «و همراهش می‌گوید: این، عمل اوست که و نزد من، آماده است». من این فرد را آماده كرده‏ام تا او را به جهنم بیندازید. این شیطان بدبخت و بى‏چاره از این غافل است كه خودش نیز باید به جهنم برود و همان‏طور كه در دنیا همراه و قرین او بوده است در جهنم نیز باید قرینش باشد. او در كمال پُر رویى و بى‏شرمى مى‏گوید: من این فرد را آماده كرده‏ام تا او را در جهنم بیندازید. او نمى‏داند كه لحظه‏اى دیگر فرمان رفتن به جهنم براى او نیز صادر خواهد شد.

﴿أَلۡقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٖ ٢٤ مَّنَّاعٖ لِّلۡخَيۡرِ مُعۡتَدٖ مُّرِيبٍ ٢٥ ٱلَّذِي جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ[ق: ۲۴- ۲۶]. «(به آن دو فرشته فرمان می‌رسد:) هر ناسپاس سرکشی را در دوزخ بیندازید. هر کسی که به‌شدت از خیر دریغ می‌کرد و تجاوزکار و شکاک بود. همان کسی که معبود دیگری با الله قرار داد؛ پس او را در عذاب سخت بیندازید».

خداوند به آن دو فرشته دستور مى‏دهد كه: هر كس [در دنیا [حق را بسیار به دست فراموشى مى‏سپرد و به آن همه نشانه‏ها و آیاتى كه در آسمان‏ها و زمین وجود داشت و دلایلى بر وجود قیامت و زنده شدن دوباره‏ى انسان و محاسبه و محاكمه او بودند، نمى‏نگریست و در نتیجه از پذیرش حقّ و قبول واقعیت سر باز مى‏زد و تنها به چیزهایى معتقد بود كه با آن‏ها عادت كرده و خو گرفته بود، به جهنم بیندازید. به جهنم در آورید هر آن كه مازاد بر نیازش را نزد خود نگه مى‏داشت تا به دست نیازمندان نرسد. به جهنم بیندازید هر آن كه از دایره‏ى بندگى خدا و مسئولیت خود پا فراتر گذاشته و هرگز حاضر نبود در برابر خدا احساس مسئولیت كند. به جهنم بیندازید هر آن كه نسبت به خدا و روز قیامت و زنده شدن دوباره‏ى انسان متردد بود و هرگز حاضر نبود در برابر این مسایل احساس مسئولیت كند و اگر گاه‌گاهى و لحظاتى به قیامت هم فكر مى‏كرد و به زنده شدن و مسأله‏ى محاكمه و دادگاهى معتقد مى‏شد، این اعتقاد هیچ سودى به حال او نداشت؛ زیرا حالت‏هایى زودگذر بودند.

به جهنم در آورید هر آن كه خدایى جز «الله» را به فرمانروایى گرفته و غیر او را فریادرس خود قرار داده است.

پذیرش كسى غیر از خدا به فرمانروایى و فریادرسى عاملى جز عدم ایمان به قیامت و عدم ترس از آن روز و در نتیجه عدم احساس مسؤلیت نمى‏تواند باشد. چنین افراد مجرمى چون به قیامت ایمان نداشتند، افرادى را به عنوان فرمانروا و فریادرس خود گرفته و در مشكلات به آن‏ها پناه مى‏بردند.

﴿فَأَلۡقِيَاهُ فِي ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِيدِ[ق: ۲۶]. «چنین مجرم [و مجرمانى چون او] را در شكنجه بسیار سخت بیندازید».

پس از صدور چنین فرمان و حكمى، آن شیطانِ همراه و قرین آن مجرم، به خود آمده و از خواب غفلت بیدار مى‏شود و متوجه مى‏شود كه حكم علیه او نیز هست و او نیز باید وارد جهنم شود، پس شروع به معذرت خواهى و اظهار بى‌گناهى و طلب مغفرت مى‏كند:

﴿قَالَ قَرِينُهُۥ رَبَّنَا مَآ أَطۡغَيۡتُهُۥ وَلَٰكِن كَانَ فِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٖ ٢٧[ق: ۲۷]. «و (شیطان) همراهش می‌گوید: پروردگارا! من، او را به سرکشی وانداشتم؛ او، خود در گمراهی دور و درازی بود». او مى‏گوید: پروردگارا! اى صاحب و مالک من! من این مجرم را به انحراف از مسیر بندگى تو وادار نكردم. او خود از مسیر بندگى منحرف شد و راه گمراهى را در پیش گرفت و از مسیر هدایت فاصله گرفت. او اگر خود منحرف نمى‏شد كارى از دست من بر نمى‏آمد. او اگر خود راه انحراف را در پیش نمى‏گرفت من كه قدرت منحرف كردن او را نداشتم؟ پس چرا فرمان جهنم رفتن من را نیز صادر مى‏كنى؟ آن‏چه مشخص است این كه چنین شیطانى دروغ مى‏گوید؛ زیرا در انحراف این مجرم او نیز مقصر است. خداوند در جواب معذرت خواهى‏هاى این شیطان، مى‏فرماید:

﴿قَالَ لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَيَّ وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَيۡكُم بِٱلۡوَعِيدِ ٢٨[ق: ۲۸]. «(پروردگار) می‌فرماید: نزد من ستیز و کشمکش نکنید؛ بی‌گمان پیش از این به شما هشدار داده بودم».

نزد من كشمكش و جنگ و دعوا و داد و فریاد و این كه مقصر كیست راه نیندازید. امروز و این دادگاه نه جاى این حرف‏هاست و نه زمان آن. من قبلاً شما را از چنین روزى ترساندم و از این كه چنین خطرى شما را تهدید مى‏كند بر حذر داشتم و به شما گفتم كه اگر در دنیا اعمال خود را اصلاح نكنید، در آخرت كه امروز باشد گرفتار عذاب و سزاى اعمالتان خواهید شد. امروز فرصت از دست رفته است و هیچ عذر و بهانه‏اى پذیرفته نیست. حكم صادر شده و باید به اجرا در آید؛ زیرا:

﴿مَا يُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَيَّ وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٢٩[ق: ۲۹]. «حکم من، تغییر نمی‌کند و من در حق بندگان ستمکار نیستم». سخن من و حكم و دستورى كه داده‏ام غیر قابل تغییر است. تصمیم چنین است كه هر مجرمى كه مرتكب چنان جرم‏هایى شده است، باید به جهنم در آید، پس جاى التماس و عذرى نمى‏ماند. [این را نیز بدانید كه] من هرگز به بندگان ظلم نمى‏كنم. [این را بدانید] هر كه به جهنم در آید خود به خویش ظلم كرده است. ما اگر فردى را بدون هیچ گناهى به جهنم بیندازیم و چنین مقرر مى‏كردیم، در آن صورت واقعاً ظلم زیادى انجام مى‏شد و صفت ظلّام)بسیار ستمگر) بر من اطلاق مى‏گردید؛ اما هرگز این‏گونه نیست. اگر بندگان مجرم و عاصى به جهنم مى‏روند، مقصر اصلى خود آن‏ها هستند نه من.

﴿يَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِ وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِيدٖ ٣٠[ق: ۳۰]. «روزی که به دوزخ می‌گو‌ییم: آیا پُر شدی؟ و (دوزخ می‌گوید): «آیا افزون بر این هم هست»؟ روزى كه ما به جهنم مى‏گوییم: آیا پُر شدى؟ - یعنى تصمیم ما بر این است كه آن را پُر كنیم.- او نیز در جواب مى‏گوید: آیا باز هم هست؟ اگر باز هم هست بفرستید. جهنم هم عصبانى شده و قرارش بر این است كه كم‏ترین جاى ممكن را خالى نگذارد. آن‏قدر در آن مى‏افكنیم تا پُر شود.

آن‏چه بیان شد سرنوشت و سرانجام آنانى بود كه به روز قیامت ایمان ندارند و از مسیر بندگى خدا منحرف شده‏اند. در مقابل این گروه، افرادى نیز هستند كه به روز قیامت ایمان داشته و چنین معتقدند كه خداوند متعال مى‏تواند انسان را دوباره زنده كند و این كار را نیز یقیناً انجام خواهد داد و او را به دادگاه احضار و محاكمه خواهد كرد و به تناسب اعمالى كه در دنیا انجام داده پاداش یا سزا خواهد داد.

اكنون ببینیم، در قیامت، وضعیت این گروه مؤمن چگونه است:

﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ غَيۡرَ بَعِيدٍ ٣١[ق: ۳۱]. «و بهشت به پرهیزکاران نزدیک می‌شود و (از آنان) دور نیست». و به بهشت افتخار داده شد كه به پرهیزكاران نزدیک گردانده شود؛ آنان كه برنامه و كارشان در دنیا همیشه چنین بود كه از هر آن‏چه خداوند دوست نداشت، دورى مى‏كردند. بهشت به گونه‏اى به آنان نزدیک شده كه فاصله‏ى چندانى با آنان ندارد.

این كه فرمود: به بهشت افتخار داده شد كه به پرهیزكاران نزدیک گردانده شود، مطلب بسیار مهمى است. نزدیک شدن بهشت به متقین براى بهشت، مایه‏ى افتخار است!!

﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٖ ٣٢[ق: ۳۲]. «(به آنان می‌گویند:) این، همان وعده‌ای است که برای هر توبه‌کار باتقوایی به شما داده می‌شد».

به آنان (متقین) گفته مى‏شود: این همان چیزى است كه به شما وعده داده مى‏شد. این بهشت مأواى هر فردى است كه در دنیا مدام به سوى پروردگارش برگشته است. فردى كه اگر لحظاتى دچار غفلت یا گناه و اشتباه و خطایى شده فوراً به سوى پروردگارش برگشته و خود را از آن غفلت و گناه نجات داده است.

«حفیظ» به كسى گفته مى‏شود كه همیشه مراقب خود بوده و از این كه دچار انحراف شود و همراه و همگام شیطان باشد، خوددارى كرده است. این بهشت مأواى كسى است كه:

﴿مَّنۡ خَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ[ق: ۳۳]. قبل از دیدن عذاب خداوندِ رحمن، از آن ترسیده و نسبت به خداوند احساس مسئولیت كرده است و:

﴿وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِيبٍ[ق: ۳۳]. با دلى منیب (توبه‌كار و همیشه رجعت كننده) به سوى خداى مهربان آمده است. پس:

﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖۖ[ق: ۳۴]. به آنان گفته مى‏شود: وارد بهشت شوید و به سلامت داخل آن گردید. خیالتان از هر گونه سختى و ناراحتى و وجود هر مشكلى راحت باشد و از هیچ بلا و آفت و مصیبتى هراس نداشته باشید.

﴿ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ[ق: ۳۴]. آن روز، روز جاودانى و همیشگى است. روزى است كه با ورود به بهشت دیگر برگشت و بیرون آمدنى وجود ندارد.

﴿لَهُم مَّا يَشَآءُونَ فِيهَا وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ ٣٥[ق: ۳۵]. «هر چیزى كه در بهشت بخواهند برایشان آماده مى‏شود (و در آن‏جا درخواست هر چیزى بكنند برایشان حاضر مى‏شود) و از طرف ما (خداوند) نیز بیشتر (از آن‏چه درخواست مى‏كنند برایشان) آماده مى‏شود». یعنى چیزهایى علاوه بر آن‏چه آنان مى‏خواهند به آنان داده مى‏شود. پاداش‏هاى بس مهمى برایشان فراهم مى‏شود؛ پاداش‏هایى كه از وجودشان بى‏خبرند؛ چرا كه اگر با خبر بودند حتماً درخواست مى‏كردند. پاداشى چون رضایت خداوند و خشنودى او كه از همه‏ى نعمت‏هاى بهشتى بزرگ‏تر و مهم‏تر است.

به این ترتیب وضعیت انسان پس از مرگ و این كه در دنیا همیشه مورد امتحان و آزمایش خداست، و سرانجامش نیز یا بهشت است یا جهنم، روشن شد.

در این‏جا به این نكته هم اشاره كنیم كه هر كس از مسیر بندگى خدا منحرف شود یا در مسیر بندگى خدا قرار گیرد، علاوه بر سزا یا پاداش و جزاى قیامت، در همین دنیا نیز به نتایج اعمالش خواهد رسید و عواقب آن را خواهد دید:

﴿وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗا فَنَقَّبُواْ فِي ٱلۡبِلَٰدِ هَلۡ مِن مَّحِيصٍ٣٦[ق: ۳۶]. «و چه بسیار نسل‌هایی که پیش از آنان، هلاک کردیم؛ نسل‌هایی که نیرومند‌تر بودند و در شهرها و مناطق مختلف به سیر و کاوش پرداختند؛ ولی آیا گریزگاهی یافتند؟» قبل از آنان اقوامى را همزمان نابود كردیم كه از نظر قدرت حمله به دیگران بسیار قوى‏تر از این‏ها (مخاطبان اولیه‏ى قرآن) بودند. این‏ها چنین تصور نكنند كه نابود شدگان پیشین، ضعیف و ناتوان بوده یا امكاناتى نداشتند تا خود را از عذاب ما حفظ كنند. خیر، آنان از اینان بسیار قدرتمندتر بودند. وقتى قصد نابودى‏شان را كردیم فوراً نابودشان كردیم. در هنگام نابودى به این طرف و آن طرف فرار مى‏كردند و با خود مى‏گفتند: اى كاش جایى مى‏بود و راه فرارى وجود مى‏داشت كه از طریق آن فرار كنیم و از این عذاب خود را نجات دهیم. آن‏ها براى نجات از عذاب تلاش كردند، اما نتوانستند و سرانجام گرفتار آن شده و نابود شدند. بنابراین با توجه به آن‏چه گفته شد، در دنیا، علاوه بر قیامت، از آنان كه از مسیر بندگى خدا منحرف مى‏شوند انتقام گرفته مى‏شود.

﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِيدٞ ٣٧[ق: ۳۷]. «به‌راستی در سرگذشت پیشینیان، پند و عبرتی برای کسی است که عقل دارد یا با حضور (جان و دل، به حقایق و پندها) گوش می‌سپارد».

دلایل و نشانه‏هاى ارائه شده تا جایى كه فرمود: ﴿بَلۡ هُمۡ فِي لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِيدٖ[ق: ۱۵]. «بلکه آنان باز هم نسبت به آفرینش نو (و دوباره) در شک و تردیدند» به «دل» مربوط مى‏شود. در این قسمت پذیرش دلایل ارائه شده مبنى بر قدرت خداوند متعال در زنده كردن دوباره‏ى انسان و این كه چنین كارى حتماً صورت خواهد گرفت، كار دل است و ایمان به آن كار «قلب» مى‏باشد.

از آیه‏ى مذكور (آیه ى ۱۵) به بعد كه به بیان آفرینش انسان مى‏پردازد و این كه خداوند از درون و بیرون انسان آگاه است و انسان از سوى دو فرشته تحت نظر مى‏باشد و... مسایلى است مربوط به گوش (سمع). كسى كه در كمال هوشیارى و دقت كامل به آن سخنان گوش دهد و به آن‏ها توجه كند، براى آگاهى از سرانجامش و این كه مسئولیتى دارد و قیامتى هست و او نیز باید خود را براى آن روز آماده كند، كافى است.

به این ترتیب روشن شد كه زنده شدن پس از مرگ حق است و سرانجامِ افرادى كه به آن ایمان دارند، خوشبختى است و غیر آن‏ها سرنوشتى جز بدبختى ندارند.

بعد از بیان تمامى آیات و دلایل مبنى بر وجود قیامت و زنده شدن دوباره‏ى انسان و سرانجام او، برخى راه و مسیر بندگى خدا را انتخاب مى‏كنند و در آن گام بر مى‏دارند و برخى نیز مسیر گمراهى را انتخاب مى‏كنند. خداوند متعال در ادامه‏ى آیات، گروه اخیر را متوجه نكات دیگر و آیات دیگر مى‏كند و مى‏فرماید:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٖ ٣٨[ق:۳۸]. «و آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست، در شش روز آفریدیم و خستگی و رنجی به ما نرسید». حال كسى كه داراى چنین قدرتى باشد یقیناً به سادگى مى‏تواند انسان را دوباره زنده كند. پس شک و تردید و عدم ایمان به این مطلب كارى است بى‏مورد.

[اى پیامبر!]

﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ[ق: ۳۹]. در برابر آن‏چه [این بى باوران با وجود آن همه دلایل روشن مى‏گویند] صبر و تحمل كن. تو از آن‏چه مى‏گویند ناراحت مباش و صبر و تحمل كن و خود را به گفته‏هاى آن‏ها مشغول مكن. تو مشغول كار دیگرى باش. مشغول اداى وظیفه‌ی خود باش. تو با دعوت آن‏ها و بیان حقایق، وظیفه‏ى خود را نسبت به آنان انجام دادى و دیگر در برابر آن‏ها مسئول نیستى؛ حال مشغول انجام وظیفه‏ى خود باش:

﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ ٱلۡغُرُوبِ ٣٩ وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَأَدۡبَٰرَ ٱلسُّجُودِ ٤٠[ق: ۳۹- ۴۰]. «و پروردگارت را پیش از طلوع خورشید و قبل از غروب، با حمد و ستایش به‌پاکی یاد کن. و در پاسی از شب و پس از سجده‌ها(ی نماز) او را به‌پاکی یاد نما».

[اى پیامبر!]در مواقعى كه ذكر خواهد شد تسبیح و حمد كن. تسبیح كن، یعنى از هر آن‏چه نابجا و نادرست است، بپرهیز. از هر فكر و كار و گفتار ناشایست و ناپسندى دورى كن. حمد كن، یعنى مشغول انجام هر آن‏چه شایسته و پسندیده است باش. تو با چنین رفتارى دلالت بر پاكى و بى‏عیب و نقص بودن پروردگارت مى‏كنى؛ زیرا تو آفریده و مخلوق او هستى و این‏گونه خلق شده‏اى كه میل به سوى خوبى‏ها داشته و از بدى‏ها بپرهیزى. تو با چنین رفتارى در واقع از پروردگار خود قدردانى مى‏كنى. تو پروردگارت را قبل از بیرون آمدن خورشید (در نماز صبح) و قبل از غروب آن (نماز ظهر و عصر) تسبیح و حمد كن. علاوه بر زمان‏هاى ذكر شده، در قسمتى از شب نیز او را تسبیح كن (در نماز مغرب یا عشاء یا نماز شب یعنى وتر یا تهجد كه شامل یک تا یازده ركعت مى‏باشد و قبل از خوابیدن یا در نیمه‏هاى شب و یا آخر شب خوانده مى‏شود).

﴿وَأَدۡبَٰرَ ٱلسُّجُودِ[ق: ۴۰]. و پس از سجود [خدا را تسبیح كن].

زمان «سجود» از ظهر هر روز یعنى با آغاز نماز ظهر، شروع مى‏شود تا پایان نمازهاى عصر، مغرب، عشاء، وتر و نماز صبح. پس از طلوع خورشید دیگر زمان سجود تمام مى‏شود و وقت كار و تلاش روزانه (امرار معاش) است. در زمان كسب و كار نیز (ادبار سجود) با گفتار و كردارت خدا را تسبیح كن و از هر آن‏چه نادرست است دورى و هر آن‏چه درست است را انجام بده و اینچنین وضعیت و حال و احوال خود را تغییر بده. مثلاً با كلمات و اذكارى چون «سُبحانَ اللَّه» یا... خدا را یاد كن و... و منتظر روز قیامت باش و تا آمدن آن روز مشغول انجام وظیفه‏ى بندگى خود باش:

﴿وَٱسۡتَمِعۡ يَوۡمَ يُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّكَانٖ قَرِيبٖ ٤١ يَوۡمَ يَسۡمَعُونَ ٱلصَّيۡحَةَ بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ ٤٢ إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِۦ وَنُمِيتُ وَإِلَيۡنَا ٱلۡمَصِيرُ ٤٣ يَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ سِرَاعٗاۚ ذَٰلِكَ حَشۡرٌ عَلَيۡنَا يَسِيرٞ ٤٤ نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَقُولُونَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِجَبَّارٖۖ فَذَكِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ٤٥[ق: ۴۱- ۴۵] [۱۵]. «و گوش به ندای روزی باش که ندادهنده از مکان نزدیکی ندا می‌دهد. روزی که (همه) بانگ رستاخیز را به‌حق می‌شنوند؛ آن روز، روز بیرون آمدن (از قبرها) است. بی‌شک ماییم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و بازگشت به سوی ماست. روزی که زمین از روی آنها شکافته می‌شود و شتابان (از قبرها) بیرون می‌آیند. این، گردآوری و برانگیختنی است که بر ما آسان می‌باشد. ما به آنچه می‌گویند، کاملاً آگاهیم و تو بر آنان نگهبان و چیره نیستی؛ پس به‌وسیله‌ی قرآن هر کسی را که از تهدید من می‌ترسد، بیم بده».

[۱۵] استاد /آیات را تا این قسمت از سوره تفسیر كرده‏اند، یعنى پنج آیه‏ى آخر سوره را تفسیر نكرده‏اند.