بندگى خدا

فهرست کتاب

مسئله‏ى شفاعت

مسئله‏ى شفاعت

در این‏جا نكاتى چند در مورد «شفاعت» لازم به نظر مى‏رسد.

در مقدمه‏ى این بحث مى‏گوییم: «شفاعت» به این معناست كه كسى یا چیزى مؤید كسى یا چیز دیگر شود؛ مثلاً: فردى به تنهایى قادر به انجام كارى نیست و قدرت آن را ندارد؛ لذا فرد دیگرى در كنارش قرار مى‏گیرد و او را یارى و كمک مى‏كند و این‏گونه پشتیبان او شده و او را تقویت مى‏كند. در این‏جا مى‏گویند: آن فرد نیرومند «شفیعِ» آن فرد ضعیف شده است. به چنین كار و كمكى «شفاعت» گفته مى‏شود. اگر فردى با فرد دیگرى خصومت و دشمنى داشت و خود به تنهایى قادر بر شكست دادن او نشد و نتوانست خود را از دست اذیت و آزار او نجات دهد و در این صورت فرد دیگرى او را كمک كند و با كمک او دشمنش را شكست دهد و از اذیت و آزار او نجات یابد، در این صورت گفته مى‏شود: فرد ثالث (فرد سوم) شفیع شده و فرد ضعیف را شفاعت و تقویت كرده است.

این «شفاعت» به ترتیبى كه اكنون بیان مى‏شود، هم در دنیا و هم در قیامت وجود دارد.

اگر شخصى از خوردن غذا خوددارى كند، طبق برنامه و قانون خداوند متعال كم‏كم گرسنه مى‏شود و پس از مدتى از بین مى‏رود. این برنامه و قانونى است كه خداوند متعال [از روز ازل] مقرّر كرده است. فردى كه در اثر گرسنگى در معرض نابودى و مرگ قرار مى‏گیرد براى نجات خود به چیزى نیاز دارد كه به آن پناه برده و با این كار از مرگ و نابودى نجات یابد. نجات از مرگ در اثر گرسنگى برنامه و قانون دیگرى دارد كه خداوند متعال آن را قرار داده است و آن خوردن غذا و سپس توكّل كردن بر خداست تا در آن تأثیر بگذارد و او را سیر كند [۳۴].

چنین فرد گرسنه‏اى با پناه بردن به قانون «سیر شدن» كه همان خوردن غذا و بعد توكل كردن بر خداست، در حقیقت این قانون را «شفیع» خود قرار داده و این قانون او را «شفاعت» كرده است و از مرگ نجات یافته است.

اگر فردى دچار گناه شد و در مسیرى غیر از مسیر خدا قرار گرفت و خود را به انجام اعمال زشت و ناپسند مشغول كرد، در این صورت چنین فردى مستحق خشم و غضب خداوند متعال قرار گرفته؛ یعنى در چارچوب قانون «خشم و عذاب» خداوند قرار گرفته است. حال براى نجات از این مشكل (بیرون آمدن از این قانون و دورى از خشم و غضب خدا) راه چاره این است كه به قانون دیگرى كه خداوند خود مقرر كرده است پناه ببرد و آن قانون «توبه و بازگشت» به سوى خداوند و تصحیح عقیده و انجام اعمال صالح است؛ یعنى به كار بردن سبب كه همان توبه و ...است [۳۵]. وقتى فرد گناهكار به سوى خدا بر مى‏گردد و توبه مى‏كند و مشغول انجام اعمال صالح مى‏شود و اسباب را به‏ كار مى‏برد، قانون دیگر خداوند متعال كه همان قانون «بخشش گناهان» است او را از خشم و عذاب خداوند نجات مى‏دهد و در این زمینه او را پشتیبانى و حمایت مى‏كند؛ یعنى این قانون، «شفیع» آن فرد شده و نزد خدا براى او «شفاعت» مى‏كند تا او را از عذاب خدا كه قانون دیگر خداست نجات دهد.

واضح‏تر این كه: فردى با «انجام گناه» كه یكى از «اسباب» است در دایره‏ى «عذاب خدا» كه یكى از قوانین است قرار گرفته و با «توبه و بازگشت و انجام اعمال صالح» كه جزو «اسباب» هستند خود را در دایره‏ى «بخشش و عفو» خداوند كه یكى دیگر از قوانین خداست قرار مى‏دهد. پس قانون «بخشش و عفو»، «شفیع» او شده و او را از قانون «عذاب» نجات داده و در حقیقت او را «شفاعت» كرده است.

به همین ترتیب در هر كار و حادثه‏اى و در هر وضعیت و شرایطى دو قانون كه قوانین خداوند متعال مى‏باشند مطرح و موجود است كه یكى به انسان هجوم مى‏برد مانند قانون بیمارى؛ وقتى كه مسایل بهداشتى رعایت نشود و دیگرى پشتیبان و پناه و نجات دهنده‏ى انسان است مانند قانون مراجعه به پزشک و به كار بردن دارو و خوردن آن و توكل بر خدا.

انسان موظف است براى محفوظ ماندن از نابودى و هلاكت، هم در دنیا و هم در قیامت، به آن قوانینى كه خداوند متعال براى نجات او قرار داده است پناه برده و آن‏ها را شفیع و پشتیبان خود قرار دهد. پس بنا به آن‏چه گفته شد روشن مى‏شود كه شفاعت مربوط به آن قوانینى است كه خداوند متعال قرار داده است؛ همان‏طور كه خداوند - جلّ جلاله - مى‏فرماید: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا [الزمر: ۴۴]. یعنى تمامى شفاعت‏ها مربوط به خداست. او - جلّ جلاله - خود تصمیم گرفته است كه فلان چیز پناه و پشتیبان فلان چیز دیگر باشد.

زمانى كه فردى دچار معصیت و گناه مى‏شود و بعد توبه مى‏كند و به سوى خدا بر مى‌گردد، در این صورت خداوند متعال با قانون بخشش و رحمت و دلسوزى خود به او رحم مى‏كند و او را مى‏بخشد. در چنین وضعیتى بر مؤمنان و مسلمانان دیگر است كه براى چنین فردى دعاى خیر كنند و دست به دعا شده و بگویند: خدایا! این شخص از مسیر انحراف و گمراهى برگشته و دست از معصیت و گناه كشیده و مشغول انجام اعمال صالح است و [بنا به قوانین خودت [مستحق بخشش و غفران توست پس ما هم از تو مى‏خواهیم كه او را ببخشى.

چنین درخواست و دعایى، هم در دنیا مطرح و صحیح مى‏باشد و هم در آخرت و قیامت. خداوند متعال به بندگان صالح خود اجازه داده كه براى یكدیگر چنین دعاها و درخواست‏هایى داشته باشند.

آن‏چه در مورد شفاعت گفته شد، همان چیزى است كه هم در قرآن بیان شده و هم در بسیارى از احادیث صحیح ذكرش آمده است.

در قرآن و احادیث صحیح چنین آمده است كه هرگاه فردى شایستگى و لیاقت بخشش و رضایت خدا را داشت [كه چنین امرى نیز با توبه و بازگشت او به سوى خدا و انجام اعمال صالح میسر است]، خداوند متعال هم در دنیا و هم در قیامت به بندگان صالح خود اجازه مى‏دهد تا براى او دعاى خیر بكنند. خداوند در میان بندگان صالح خود به خصوص به پیامبران - علیهم السلام- و به ویژه به حضرت محمد بن عبدالله خاتم پیامبران ‏جاجازه مى‏دهد كه براى بندگان صالح دیگر دعاى خیر كنند و براى آن‏ها «شفاعت» نمایند. یعنى پس از این كه خداوند معین كرد كه چه كسى شایسته چه مقام و موقعیتى است، به آن بزرگواران به ویژه خاتم پیامبران‏ ‏جاجازه مى‏دهد كه براى - مثلاً:- فلان شخص دعاى خیر كنند و این‏گونه دوستى و محبت خود را نسبت به او ابراز نمایند.

[۳۴] قبلاً به طور مفصّل به این مطلب اشاره شده است. [۳۵] خداوند متعال براى انجام هر عملى و روى دادن هر حادثه‏اى قانون ویژه‏اى قرار داده است یعنى هر عملى و هر حادثه‏اى اسباب و مسببات خاص خود را دارد.