سورهى يس و مراحل مختلف قيامت
خداوند متعال در سورهى «یاسین» از زبان آنان كه به روز قیامت ایمان ندارند مىفرماید:
﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٨﴾ [یس: ۴۸].
آنان كه به روز قیامت باور ندارند و احساس مسئولیت نمىكنند و راه بندگى خدا را در پیش نمىگیرند، مىگویند: اگر راست مىگویید این چیزى كه شما وعده مىدهید، چه وقت است؟ اگر راست مىگویید كه چنین روزى خواهد آمد پس بگویید كى مىآید؟ خداوند متعال در جوابشان مىفرماید:
﴿مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ يَخِصِّمُونَ ٤٩﴾ [یس: ۴۹].
«اینها تنها منتظر فریادی مرگبارند که آنان را به یکباره و در حالی که در غفلت و جر و بحث به سر میبرند، در برمیگیرد».
آنان را به حال خود واگذار. بگذار ایمان نیاورند تا وقتش برسد. آنان منتظر چه چیزى هستند و انتظار چه چیزى را مىكشند؟ مگر چه چیزى فرا روى خود دارند؟ جز یک صداى مهیب كه آنان را فرا خواهد گرفت و بر آنان فرود خواهد آمد و در حالى آنان را غافلگیر مىكند كه به خاطر مال و متاع دنیا، در حال جنگ و كشمكش و دعوى با یكدیگرند. در چنین حال و وضعیتى:
﴿فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ تَوۡصِيَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ يَرۡجِعُونَ ٥٠﴾[یس: ۵۰].
«پس آنگاه نه توان وصیتکردن دارند و نه نزد خانوادهی خویش بازمیگردند».
نه مىتوانند سفارشى كنند و نه مىتوانند وصیتى نمایند. در آن وضعیت، فرد به چه كسى سفارش كند؟ آن روز همچون روزهاى عادى نیست كه انسانِ گرفتار بتواند به دوست یا آشنایى وصیت و سفارش زن و فرزند و خانوادهاش را بكند. هرگز آن روز اینگونه نیست. او هرگز نمىتواند نزد خانوادهاش برگردد. هر كس در جاى خود مات و مبهوت و سرگردان و حیرانِ آن تغییر و تحولى است كه اتفاق افتاده است و بعد از كمى مىمیرد.
تا اینجا شیپور اول زده شده و هر آنچه كه باید اتفاق افتد، اتفاق افتاده است و اكنون نوبت شیپور دوم است:
﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ يَنسِلُونَ ٥١﴾[یس: ۵۱]. «و در «صور» دمیده میشود و آنگاه از قبرها به سوی پرودرگارشان میشتابند» براى بار دوم در شیپور دمیده مىشود كه به ناگاه مردم همگى از قبرهایشان [زنده شده و[بیرون مىآیند و شتابان به سوى پروردگارشان رهسپار مىگردند. [در این گیر و دار است كه:]
﴿قَالُواْ يَٰوَيۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜ ۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٥٢﴾[یس: ۵۲] «میگویند: ای وای بر ما! چه کسی مار را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این، همان وعدهای است که پروردگار رحمان داده بود وپیامبران، راست گفتند».
مىگویند: اى واى بر ما. چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگیخت و ما را دوباره زنده كرد؟ هر چند انسان غیرمسلمان و كافر در فاصلهى بین مرگ و قیامت یعنى در عالم برزخ، معذب بوده، اما با این وجود، حوادث و مشكلات روز قیامت و زمان زنده شدن دوباره به حدى شدید است كه عذاب دنیاى برزخ را همچون خواب شیرین مىپندارد و در نهایت تعجب مىگوید: چه كسى ما را از آن خواب خوش بیدار كرد؟ اما طولى نمىكشد كه خودشان به فكر فرو مىروند و واقعیت را در مىیابند و از خواب غفلت بیدار مىشوند و مىگویند:
﴿هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾ [یس: ۵۲].
«این، همان وعدهای است که پروردگار رحمان (گستردهمهر) داده بود وپیامبران، راست گفتند».
این همان چیزى است كه خداى رحمان وعده داده است؛ خدایى كه بر بندگانش بسیار مهربان است. چون همه چیز را براى انسان آماده كرده است، پس باید روزى بیاید و در آن او را محاكمه كند. فرستادگان خدا و پیامبرانى كه خداوند آنان را براى بیان و تبلیغ این مطلب فرستاد، همگى راست گفتند.
تا اینجا شیپور دوم نواخته شد و پس از آن، همچون زمان زدن شیپور نخست، به آنان فرصت داده مىشود تا چنین سخنانى بگویند و به دنبال آن سومین شیپور نواخته مىشود:
﴿إِن كَانَتۡ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِيعٞ لَّدَيۡنَا مُحۡضَرُونَ ٥٣﴾[یس: ۵۳].
«(دمیدن در «صور») تنها یک فریاد است که در آن هنگام همگی نزدمان جمع و احضار میشوند».
جز یک صدا، آن هم صدایى بسیار خوفناک، باقى نمانده است كه وقتى زده مىشود همه نزد ما جمع مىشوند و براى سؤال و جواب و محاكمه احضار مىگردند.
محاكمه چگونه انجام مىگیرد؟
﴿فَٱلۡيَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٤﴾[یس: ۵۴].
«آن روز به هیچکس هیچ ستمی نمیشود و تنها بهسزای اعمالتان میرسید».
به آنان گفته مىشود: امروز به كسى كوچكترین ظلم و ستمى نمىشود. یعنى هر كه كوچكترین عمل نیكى داشته باشد؛ عمل نیكى كه با ایمان انجام داده باشد، به همان اندازه پاداش داده مىشود و ذرّهاى از پاداشش كاسته نمىشود. و به كسى جز آنچه خود انجام داده است، پاداش داده نمىشود (هر كس در گرو اعمالى است كه خود انجام داده است). این برنامه و روش دادگاه و محاكمهى خداست. پس بر این اساس، مردم به دو دسته [اصلى [تقسیم مىشوند:
﴿إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡيَوۡمَ فِي شُغُلٖ فَٰكِهُونَ ٥٥﴾[یس: ۵۵].
«بهشتیان در آنروز، سرگرم خوشی و شادمانی هستند».
آنان كه اهل بهشتند، در این روز، مشغول كار و بار خود هستند؛ كار و بارشان چیزى جز سرگرم شدن به خوشى و شادى نیست.
﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِي ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِ مُتَّكُِٔونَ ٥٦﴾[یس: ۵۶].
«آنان و همسرانشان، در سایهها(ی درختان بهشتی) بر تختها تکیه زدهاند.»
آنان با همسرانشان زیر سایهى باغهاى بهشت و بر تختهایى نشسته و تكیه زدهاند و مشغول استراحت هستند؛ دقیقاً آنگونه كه براى عروس آماده مىشود.
﴿لَهُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ ٥٧﴾ [یس: ۵۷].
«آنان در آنجا از (انواع) میوه برخوردارند و هر چه بخواهند، برایشان فراهم است».
در آنجا برایشان میوههایى است كه انسان با خوردن آنها سرحال و شاداب مىگردد. توصیف چنین وضعیتى ممكن نیست مگر انسان خود در آن موقعیت قرار گیرد. در آنجا، هر چه بخواهند وجود دارد و تقدیمشان مىگردد.
﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِيمٖ ٥٨﴾[یس: ۵۸].
«از سوی پروردگار مهرورز به آنان درود و سلام گفته میشود».
آنان همانگونه كه از نعمتهاى لذتبخش بهره مىبرند، از سلامتى نیز برخوردارند. آنان از هر چیز ناخوشایندى محفوظ هستند. زمانى كه محاكمه و دادگاه به اتمام مىرسد و قرار است هر گروه به مكان و جایگاه شایستهى خود برود، بهشتیان به سوى بهشت به راه مىافتند. در این هنگام كافران (اهل دوزخ) به دنبال آنان راه افتاده تا به زعم و گمان خود از آتش جهنم رهایى یابند؛ اما صدایى آنان را خطاب قرار مىدهد و متوجه جاى دیگرى مىكند كه دوزخ است:
﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡيَوۡمَ أَيُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٩﴾ [یس: ۵۹].
«(و فرمان میرسد:) ای گنهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا شوید».
اى مجرمان! اى آنان كه در زندگى دنیایى خود به درستى كشت نكردید و چیزى جز گناه و معصیت انجام ندادید! اى كسانى كه كارى جز نافرمانى خدا و بیرون رفتن از دایرهى بندگى او نداشتید! امروز كه روز درو (برداشت محصول) است و شما به آنچه خود كاشته بودید رسیدید و آن را درو كردید، از غیر خود جدا شوید و مؤمنان را دنبال نكنید. امروز روز جدایى است:
﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَ﴾ [یس: ۶۰].
«اى فرزندان آدم! مگر با شما عهد و پیمان نبستم كه شیطان را بندگى نكنید (و از او اطاعت و فرمانبردارى نكنید و براساس فرمان او زندگى نكنید؟)».
خداوند انسان را اینگونه خطاب قرار مىدهد: یا بنى آدم!، در این عبارت توبیخ و سرزنش شدیدى نهفته است. [او را اینگونه توبیخ مىكند،:] مگر شما فرزند همان آدمى نیستید كه شیطان با او چه كرد و او را دچار چه بلا و مصیبتى كرد؟ پس چرا از آن پند نگرفتید؟ چرا فكر نكردید كه دشمن پدرتان براى شما هرگز مایهى خیر نیست و نخواهد بود؟ چرا مطیع و پیرو او شدهاید؟ مگر این را نمىدانید كه:
﴿إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ﴾[یس: ۶۰]. به راستى او براى شما یک دشمن بسیار آشكار است. مگر با شما پیمان و عهد نبستم كه:
﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِي﴾[یس: ۶۱]. تنها مرا بندگى كنید و در زندگى تنها از فرمان و دستور من اطاعت كنید و در راهى قدم بگذارید كه من برایتان تعیین كردهام؟ چرا؟ زیرا:
﴿هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ﴾[یس: ۶۱]. «این، راه راست است». راه من، راهى است كه هم انسان مىتواند به راحتى در آن قدم بگذارد و هم مستقیم است و انسان را به مقصود واقعى خود مىرساند.
اى بنى آدم! مسئلهى دیگرى كه باید از آن پند و تجربه مىگرفتید این بود كه:
﴿وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنكُمۡ جِبِلّٗا كَثِيرًا﴾[یس: ۶۲]. شیطان [در طول تاریخ] افراد و گروههاى زیادى از شما را گمراه و منحرف كرد. پس چرا به خود نیامدید و در این فكر نكردید كه آن شیطانى كه آن همه جماعت و گروهها را گمراه كرد به راحتى مىتواند شما را نیز گمراه كند. چرا از این مسئله پند نگرفتید؟
﴿أَفَلَمۡ تَكُونُواْ تَعۡقِلُونَ﴾[یس: ۶۲]. «پس آیا خرد نمیورزید؟» چرا به خود نیامدید و فكرتان را بكار نگرفتید و در این تعقل نكردید كه شیطان، كه با پدرتان دشمنى كرد و با ملل و گروههاى قبل از شما نیز آنگونه رفتار كرد، هرگز براى شما مایهى خیر نیست و نخواهد بود و هرگز شما را به مسیر خوشبختى و سعادت راهنمایى نخواهد كرد؟ پس، به پاس عدم تعقل و پند نگرفتنتان:
﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣﴾[یس: ۶۳]. «این همان جهنمى است كه به شما وعده داده مىشد» و به شما گفته مىشد [كه در صورت ادامهى چنین مسیرى (تبعیت از شیطان) [دچارش مىشوید. پس:
﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡيَوۡمَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ ٦٤﴾[یس: ۶۴]. امروز، به خاطر نپذیرفتن حق و به خاطر قرار نگرفتن در راه خدا (بندگى خدا)، بعد از این كه برایتان بیان شد و برایتان روشن و آشكار گردید، در آن وارد شوید.
بله، ﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٦٥﴾[یس: ۶۵]. امروز بر دهانشان (دهان اهل دوزخ)، مهر مىزنیم تا سخن نگویند و بىمورد چیزى نگویند؛ زیرا امروز و این دادگاهى جاى حرفهاى بىمورد و اضافى نیست. بر دهانشان مهر مىزنیم و [به جاى آن] دستهایشان با ما سخن مىگویند. آنها خبر مىدهند كه چه كارهایى انجام دادهاند. پاهایشان علیه آنها شهادت مىدهند و مىگویند كه چه كارهایى انجام دادهاند.
مرحلهى چهارم
مرحلهى چهارم همان مرحلهى محاكمه و دادگاهى افراد است كه هر كس بر اساس اعمالى كه در دنیا انجام داده است، محاكمه شده و بر اساس آن جزا و پاداش یا سزا و عقاب داده مىشود.