فصل هفدهم
فضيلت حمل علي ستوسط پيامبر ج
رافضی گفت: از یزید بن ابی مریم، از علی سروایت است که گفت: من همراه پیامبر جرفتم تا به کعبه رسیدیم. پیامبر جفرمود: بنشین! پس روی شانهام بالا رفت، بلند شدم تا پیامبر جرا بالا حمل كنم، پیامبر جاحساس كرد که توان حمل او را ندارم، از روی شانهام پایین آمد و نشست و فرمود: تو برو روي شانهام. پس من بالای شانهي او رفتم و مرا بلند کرد تا روی بام کعبه بالا رفتم- به گونهاي که خیال میکردم اگر بخواهم میتوانم به آسمان هم برسم- و روی بام پوشيده از مجسمههای برنجی و مسي بود، آنها را به این سو و آن سو كنار زدم تا روي بام مستقر شدم. پیامبر جفرمود: آنها را پرت کن، پس آنها را پرتاب نمودم و مانند شیشه خورد میشدند. سپس پایین آمدم و همراه پیامبر جرفتیم و از هم سبقت میگرفتیم تا به خانه رسیدیم و خود را پنهان نمودیم از ترس اینکه یکی ما را ببیند.
جواب: اگر این روايت صحیح هم باشد بیانگر هیچ یک از ویژگیهای أئمه یا ویژگی علی نمیباشد. چون پیامبر جنماز میخواند در حالی که أمامه دختر ابی العاص بن ربیع روی دوش مبارکش بود. وقتی که به سجده میرفت او را روی زمین میگذاشت و وقتی بلند میشد او را روی دوش خود حمل مینمود. و بارها نیز هنگام سجده، حسن خود را روی دوش ایشان قرار میداد، و پیامبر جمیفرمود: پسرم روی شانهام سوار شده و پیشانی او را میبوسید.
پس وقتی که دختر بچه و پسر بچه را روی دوش خود قرار داده باشد، حمل نمودن علی هیچگونه خصوصیت و امتيازي در بر ندارد، چون دیگران را هم حمل نموده است. علاوه بر اين، حمل نمودن علی به خاطر این بوده که علی نتوانست ایشان را حمل نماید. پس این از فضائل پیامبر است نه از مناقب علی، چون فضیلت کسی که پیامبر جرا حمل میکند بزرگتر از فضائل کسی است که پیامبر جاو را حمل نموده، چنانکه در جنگ اُحد گروهی از صحابه ایشان را به دوش کشیدند مانند طلحه بن عبیدالله[۸۹] که در این صورت طلحه به پیامبر خدا سود رسانده، ولی او (علی) از پیامبر سود برده و مسلّم است کمک رساندن به مال وجان به پیامبر مهمتر و با ارزشتر از کمک گرفتن از پیامبر خدا است.
[۸۹] از زبیر بن عوامس- در سنن ترمذی ج ۵ ص۳۰۷ (کتاب الـمناقب، باب مناقب ابی محمد طلحة بن عبید الله س- روایت شده، که گفت: در روز بدر دو زره بر تن پیامبر جبودند. و پیامبر جمیخواست به سوی تختهسنگی بالا برود امّا نتوانست پس طلحه زیر پای او رفت و پیامبر را بلند نمود تا به آن تخته سنگ رسید. زبیر میگوید: شنیدم که پیامبر جمیفرمود: (بهشت) برای طلحه واجب شد. ترمذی میگوید: این حدیث، حسن، صحیح، غریب است. و باز این حدیث در مسند (المعارف) ج۳ص۱۲آمده، و احمد شاکر آن را صحیح شمرده، و در سیره ابن هشام ج۳ص۹۱-۹۲. نیزآمده است.