از چند نظر میتوان به این ادعا پاسخ گفت:
پاسخ اول: صحت و عدم صحت حدیث نياز به بررسی دارد و باید مدعی آن را اثبات كند. در مورد اين كه میگوید: احمد بن حنبل آن را روایت کرده، گفته ميشود: مسند امام احمد مشهور است ولي کتاب معروفی هم در مورد فضل صحابه تألیف کرده است. اکثر احادیث آن را به علت ضعف و مرسل و بیسند بودنشان در مسند ذکر نكرده. سپس قطيعي- كه مسند را از عبدالله فرزند امام احمد روايت كرده- زيادههايي از اساتيدش روايت كرده و به مسند افزوده، كه به اتفاق اهل علم بعضی از آنها موضوع هستند.
این رافضی و امثال او از بزرگان جاهل شيعه، بدون تحقیق و جاهلانه روایت مسند را ذکر كرده به گمان اينكه هر چه قطيعي روایت كرده صحیح است، یا روایات عبدالله را امام احمد روايت كرده است و بین اساتيد امام احمد و اساتيد قطيعي تفاوت قائل نيستند. سپس گمان میکنند كه تمام احادیث امام در مسندش قرار دارد و بسياري اوقات اعلام میکنند که حدیث از مسند نقل شده، ولی وقتی به مسند نگاه كني اثری از این احادیث در آن به چشم نميخورد همانگونه که ابن بطریق و نویسندۀ شيعه «الطرائف» و غير آن دو به سبب جهل مرتکب این اشتباه شدهاند. البته این غیر از دروغ و افتراهايي است که ساخته و پرداختهاند، چون دروغ در ميان شيعه بسيار زياد و رايج است.
اگر فرض کنیم که امام احمد حدیث را روایت کرده باشد، مجرد روایت احمد دال بر صحت نیست، چون امام بعضی از احادیث را تنها به این خاطر روایت كرده كه ضعيف بودن روايت را براي مردم بيان كند. و اين كلام امام احمد و سؤال و جوابش آشكارتر و بزرگتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد خصوصاً در رابطه با اين اصل عظيم.
ولی این احادیثی که شیعی به انها استدلال میکند، اولی از زیادات قطیعی است[۶۹] ، آن را از نصر بن علي جهضمي، از علي بن جعفر از برادرش موسي بن جعفر[۷۰] روايت كرده است. و امام ابن جوزی حدیث دوم را در موضوعات ذکر کرده و علت موضوع بودنش را بیان نموده است[۷۱] ، اما روایت ابن خالویه به اتفاق اهل علم دلالت نميكند بر اين كه اين حديث صحیح است. همچنین روایت اخطب خوارزم یکی از دروغهاي ساختگي و از زشتترين نوع دروغ و ساختهكاري است به اتفاق اهل علم.
دوّم: احادیثی که ابن خالویه روایت کرده است به اتفاق اهل علم همه دروغ و موضوع هستند و اهل حديث قاطعانه ميدانند بر زبان رسول خدا جساخته شده و در کتب حدیث قابل اعتماد مانند صحیح و مسند و سنن و معجم و غیره نامی از این نوع احادیث برده نشده است.
سوّم: اگر انسان با دقت به الفاظ روایت بينديشد، متوجه میشود چنین چیزهای از کوزۀ نبوت نمیتراوند و جز دروغ و افتراء نيست. مثلاً جمله «شاخهای از یاقوت که با دست خدا ساخته شده است» از خرافات روايت است. گويي وقتی که شنیدهاند خداوند آدم را با دست خود از گِل ساخته و در آن روح خود را دمید و به آن فرمود: «کُن» بشو، این شاخه را هم بر خلقت آدم قیاس کردهاند، ولی این کجا و آن کجا. خلقت آدم را قرآن ثابت کرده، ولی از خاك آفريده شده، سپس خداوند به او فرمان داد كه به وجود آيد، سپس با دميدن روح در آن زنده شد.
همچنین آفرينش شاخه با درست کردن کامل شده، و پس از آن در حالتي نبوده كه به آن گفته شود «کن» تا به وجودآيد. و هیچ کس از اهل علم نگفته خداوند شاخۀ یاقوت را با دست خود خلق کرده است، بلکه در روایات فراوانی ذکر شده که خداوند تنها سه چیز را با دست خود خلق نموده است: آدم، قلم و بهشت. بقیه چیزها را با فرمان «کن» ایجاد کرده است.
از این گذشته مگر در گرفتن خلق یاقوت چه رازي نهفته است تا وعدۀ بزرگي بر آن داده شود؟!.
همچنین جمله «اولین کسی که وارد جهنم میشود دشمن علی است». آیا مسلمان میتواند بگوید: خوارج قبل از ابوجهل بن هشام و فرعون و ابولهب و ديگر مشركين امثال آنها وارد جهنم ميشوند.
همچنین جمله «اولین کسی که وارد بهشت میشود، دوستان تو هستند» آیا انسان عاقل ميتواند بگوید: علت سبقت پیامبران گذشته به بهشت محبت علی بوده نه محبت خدا و پیامبران دیگر، در حالي كه محبّت خدا و پيامبران در اين مورد سبب است. و آیا ارتباط سعادت و بدبختی مردم و ورود ايشان به بهشت، به محبت علی سبيش از ارتباط آنها با محبت ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه شاست؟ پس اگر كسي بگوید: هر کس عثمان و معاويه را دوست داشته باشد وارد بهشت میشود، و هركس از آنها متنفر باشد، وارد دوزخ ميگردد، آیا این دین است یا از جنس قول شيعه؟
* * *
[۶۹] . حدیث در کتاب فضائل، ۲/ ۶۹۳ . ۶۹۴ (شماره: ۱۱۸۵) در روایت از عبدالله ذکر شده است. [۷۰] فضائل الصحابة: گفت: علی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی به من خبر داد كه گفت: برادرم موسی بن جعفر به من خبر داد...تا آخر روایت. قبل از چند صفحه گفتهی محقق «فضائل الصحابة» در تعلیقه بر این حدیث را نقل كردم. [۷۱] ابن الجوزی این روایت را انكار كرده كه به نام براء و زید بن أرقم ساخته شده است با وجود این كه در مورد الفاظ آن اختلاف دارندو و در مورد روایت اول گفته: ازدی گفته: اسحاق بن ابراهیم حدیث جعل میكرد. و در بارۀ روایت دوّم گفته: او عدوی كذاب و دروغگوی حدیثساز است كه شاید آن را از نحوی سرقت كرده باشد. و ابن عراق آن را كنانی در تنزیه الشریعة: ۱/۳۶۱حدیث را ذكر كرده، به آنچه در بارهاش گفته مراجعه كن.