پاسخ به این استدلال نیز به چند وجه ممکن است:
پاسخ اول: اینکه صحت حدیث باید بررسی شود و دروغهای بسیاری این و آن روایت کردهاند.
پاسخ دوم: چنین سخنی از ابن عباس بیاساس است و اگر هم از او صحیح باشد اگر فردی قویتر با آن مخالفت کرده باشد حجت محسوب نمیشود[۱۷۹] .
پاسخ سوم: خداوند میفرماید:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾[التوبة: ۱۰۰] .
«پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی از آنها تبعیت کردند خداوند از آنها راضی و آنها نیز از خداوند خشنود هستند و برای آنها باغهایی که در زیر نهرها جاری است آماده کرده است».
﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَيۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[فاطر: ۳۲] .
«سپس کتاب را به بندگان برگزیدۀ خود عطاء کردیم برخی از آنان به خویشتن ستم میکنند و گروهی از ایشان میانهروند و دستهای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند. این واقعاً فضیلت بزرگی است».
و پیشگامان نخستین همان کسانی هستند که قبل از فتح مکه مال خود را انفاق کرده و در راه خدا جنگیدند. همان کسانی که از افرادی که بعد از فتح انفاق کرده و جنگیدند برتر بودند و اهل بیعت رضوان نیز از زمرۀ آنان هستند که بیش از هزار و چهارصد نفر بودند، پس چگونه میتوان گفت که پیشگام این امت یک نفر بود.
پاسخ چهارم: این سخن که «این فضیلت برای اصحاب دیگر ثابت نشده است» غیرقابل قبول است گرچه در خصوص اول کسی که ایمان آورد علماء اختلاف کردهاند، برخی گفتهاند: ابوبکر صدیق ساولین کسی بود که اسلام آورد و پیش از علی ساسلام را پذیرفت. و برخی هم گفتهاند: علی پیشتر اسلام آورد اما علی کودک بود و در خصوص اسلام کودک بین علما نزاع است، ولی در اینکه اسلام ابوبکر سودمندتر و کاملتر بوده اختلافی نیست. پس او کاملترین مسلمانی است که به اتفاق در اسلام آوردن پیشگام بود و به طور مطلق اگر قول دیگر در نظر گرفته شود، باز هم پیشگامترین فرد به اسلام بود. بنابراین چگونه میتوان گفت که علی پیشتر از ابوبکر ایمان آورد آن هم بدون دلیلی که بر آن دلالت کند.
پاسخ پنجم: این آیه پیشگامان نخستین را برتری داده، ولي دلالت بر اين ندارد که هر کس پیشتر از دیگران اسلام آورد از دیگران برتر است، بلکه دلالت میکند بر اينکه پیشگامانِ بر اسلام برترند خداوند میفرماید:
﴿وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[الحدید: ۱۰] .
«کسانی از شما را که قبل از فتح انفاق کرده و مبارزه نمودند، با آنهایی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند برابر نیستند پیشگامان برترند از نظر درجه ولی خداوند به هر دوی آنها وعدۀ نیکی داده است».
پس کسانی که قبل از صلح حدیبیه در انفاق و جنگ پیشی گرفتند از کسانی که بعد از آنها این کار را کردند برترند؛ زیرا پیامبر جفتح (ذكر شده در آيه را) را به صلح حدیبیه تفسیر کرد. بنابراین اگر در میان آن پیشگامان نخستین برخی نسبت به برخی دیگر پیشتر اسلام آوردند، در دو آیه مذکور چیزی که دالّ بر برتری آنها باشد وجود ندارد، بلکه گاه فردی در پذیرفتن اسلام پیشی میگیرد در حالی که فرد دیگری در انفاق و جنگ از او پیشی میگیرد. لذا عمر ساز جمله کسانی بوده که پس از (۳۹) نفر اسلام آورد در حالی که طبق نصوص صحیح و اجماع صحابه و تابعین برتر از اكثر ايشان بوده است و هرگز کسي ندانسته فردی گفته باشد زبیر و امثال او از عمر برترند، در حالی که زبیر قبل از عمر اسلام آورد. و هیچ کدام از اهل علم معروف نگفته که عثمان از عمر برتر است، در حالی که عثمان قبل از وی اسلام آورد. و اگر فضیلت پیشگامی در انفاق مال و جنگ باشد، معلوم است که ابوبکر از همه خاصتر به این ویژگی بود؛ زیرا قبل از وی کسی نه با زبان و نه با دست مبارزه نکرده است، بلکه وی از زمانی که به پیامبر جایمان آورد، مالش را انفاق کرده و بر حسب امکان جهاد میکرد و چندين نفر از بردگاني را كه در راه خدا شکنجه میشدند خریداري و آزاد كرد و همراه پیامبرجقبل از دستور به جنگ و بعد از آن مجاهدت کرده اند همان گونه که خداوند میفرماید:
﴿وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا كَبِيرٗا ٥٢﴾[الفرقان: ۵۲] .
«با آنها با تمام وجود جهاد کن».
پس پیشگامترین و کاملترین مردم در انواع جهاد جانی و مالی ابوبکر بود. بنابراین پیامبر جدر حدیث صحیح میفرمایند: «كسي كه بيش از همه در مصاحبت و همراهی و دستگشادگی و صرف مال بر من منّت دارد ابوبکر بود.» پس پیامبر جخبر داده شخصی که بيشتر از همه مردم بر وی در جان و مال منّت داشت ابوبکر سبود.
* * *
[۱۷۹] شاه عبدالعزیز در مختصر التحفة الاثنی عشریة، ص (۱۵۸-۱۵۹) میگوید: محور این روایت ابوالحسن الاشقر میباشد در حالی که به اجماع او ضعیف است. عقیلی میگوید: وی شیعه و متروک الحدیث است و بعید نیست که این روایت ساختگی باشد؛ زیرا در آن نشانههای وضع موجود است، چون صاحب یاسین اولین کسی نبود که به عیسی ایمان آورد بلکه به فرستادگان عیسی ایمان آورد که عبارت قرآن نیز بدان دلالت دارد. ابوعبدالرحمن میگوید: او ابن الحسن الاشقر است و آن گونه که دهلوی گفته نیست. این روایت ضعیف را علامه ناصرالدین البانی در سلسلة الأحادیث الضعیفة والـموضوعة: ۱/۳۶۰-۳۶۱، آورده است. او میگوید: این روایت به شدت ضعیف است. طبرانی نیز (۳/۱۱۱/۲) از حسینبن ابیاسری عسقلانی از حسین اشقر از سفیان بن عیینه از ابن ابینجیح از مجاهد از ابن عباس به طور مرفوع آورده است. محقق: این سند اگر موضوع نباشد به شدت ضعیف است؛ زیرا حسین اشقر همان ابن حسن کوفی شیعه افراطی است که بخاری به شدت او را ضعیف دانسته و در التاریخ الصغیر:» ۲۳۰، میگوید: نزد او احادیث منکر فراوانی است. عقیلی در الضعفاء: ۹۰، از امام بخاری روایت نموده که در این روایت نظر است. در الکامل ابن عدی: ۱/۹۷، آمده: سعدی گفته: او از غلوکنندگان بود و بهترین امت را دشنام میداد. حافظ ابن کثیر در تفسیر خود (۳/۵۷۰) میگوید: این حدیثی منکر است که فقط از طریق حسین اشقر شناخته شده است و او شیعهای متروک است. مناوی از عقیلی مانند این قول را آورده است و حافظ ابن حجر هم در تهذیب التهذیب از عقیلی روایت کرده که او گفت: این سخن از ابن عیینه اصلی ندارد.