امامت در پرتو کتاب و سنت

فهرست کتاب

فصل بيست و دوّم
رد اين سخن كه دوست داشتن علي حسنه‌اي چنان بزرگ است كه بعد از آن گناه ضرر ندارد

فصل بيست و دوّم
رد اين سخن كه دوست داشتن علي حسنه‌اي چنان بزرگ است كه بعد از آن گناه ضرر ندارد

شيعه مي‌گويد: يكي از مناقب علی است آنچه صاحب «الفردوس» از معاذ بن جبل از پیامبر جروایت می‌کند که فرمود: دوستی علی نيكي و حسنه‌اي است که در صورت وجود آن هیچ کار بدی ضرر ندارد و دشمنی با او گناهي است که با وجود آن؛ هیچ کار خوبی فايده ندارد.

می‌گویم: کتاب «الفردوس» مملو از احادیث موضوع است و تنها چیزی که در آن وجود ندارد راستی است. و مؤلف آن؛ ابن شیرویه شهردار دیلمی[۱۲۴] اگر چه از راویان حدیث است، اما احادیث را بدون سند نقل نموده است كه این کارش فاقد ارزش است؛ زيرا احادیث صحیح و ضعیف و موضوع را با هم آمیخته است. بنا بر این کتاب الفردوس پر از احادیث موضوع است. و این حدیث مذکور از آنهايی است که هر مسلمانی گواهي می‌دهد به اینکه پیامبر هرگز چنین چیزی را نمی‌فرماید[۱۲۵] چون دوستی خدا و رسولش بزرگتر و مهم‌تر از دوستی او می‌باشد، در حالی که با وجود آن هم، بدی مضر و خطرناک است. مگر پیامبر خدا جحد شرعي را به خاطر نوشیدن شراب بر عبدالله بن حمار اجرا نکرد در حالی که در مورد او فرموده بود: او خدا و رسولش را دوست دارد[۱۲۶] . و باید هر مؤمنی خدا و رسولش را دوست داشته باشد، اما این بدین معنی نیست که بدی و گناه ضرر نداشته باشد. و مسلمانان بر این مسئله اتفاق دارند و از بدیهیات دین است که شرک گناهی بس بزرگ است و خداوند مرتکبين آن را نمی‌بخشايد. اگرچه علی را هم دوست داشته باشد. مگر پدر علی او را دوست نداشت؟ پس چرا شرک نمودنش به او ضرر رساند و موجب ورودش به آتش دوزخ گردید! گروه الغالیه ادعا دارند که علی را دوست دارند، با وجود آن کافر و از اهل آتش هستند!.

مگر پیامبر جدر حدیث صحیح خود نمی‌فرماید: اگر فاطمه دختر پیامبر جدزدی کند دستش را قطع خواهم كرد![۱۲۷] پس از بدیهیات اسلام است که اگر کسی مرتکب دزدی شود دستش بریده خواهد شد اگر چه علی را هم دوست داشته باشد. و اگر کسی مرتکب زنا شود، حد زنا بر او اجرا می‌گردد، و اگر قتل انجام دهد قصاص می‌شود، با اینکه علی را هم دوست داشته باشد. مگر نه این است که دوستی پیامبر بزرگتر از دوستی علی است؟ حال اگر کسی نماز نخواند، یا روزه نگیرد، یا زکات پرداخت ننماید، یا هر گناه بزرگی مرتکب شود به او ضرر می‌رساند اگرچه پیامبر جرا هم دوست داشته باشد، چه رسد به علی!.

سپس معلوم است کسانی که او را دوست داشتند و ایشان را دیده‌اند و با او به جهاد رفته‌اند از دیگران بزرگترند در حالی که علی سهمیشه از آنها انتقاد می‌گرفت و طعنه می‌زد و از کردار بد آنها اظهار بيزاري می‌كرد و آنها را سرزنش می‌کرد و از خداوند می‌خواست آنها را به بهتر از آنها تبديل كند، و بدتر از او را (به عنوان قائد و رهبر) به آنها بدهد. و اگر آنان تنها گناه سرپيچي از جهاد و مبارزه همراه او (علی) و سرپیچی از دستور و فرمانش را داشته‌اند، پس گناه بزرگ‌تر از آن نسبت به بدتر از آنان چگونه خواهد بود؟. خلاصه این سخن کفری آشکار است که باید از صاحبش درخواست شود توبه کند و بسوي خدا برگردد و كسي كه به خدا و رسولش ایمان داشته باشد چنین سخنی نمي‌گوید.

همچنین در مورد اینکه می‌گوید: «دشمنی با او گناهي چنان بزرگ است که هیچ كار نیکی با وجود آن ارزش ندارد». در واقع آنکه او را دوست ندارد، اگر کافر باشد این کفرش است که او را بدبخت کرده است و اگر مؤمن باشد، قطعاً ایمانش به او سود می‌بخشد، هر چند او را هم دوست نداشته باشد.

وحدیثی که از ابن مسعود بیان می‌دارد که پیامبر جفرموده: یک روز دوستی خاندان محمد جاز عبادت یک سال بهتر است و کسی که بر دوستی آنها بمیرد داخل بهشت می‌شود. و نیز حدیثی که از علی سنقل می‌کند که پیامبر فرمود: من و این (علی) حجت خدا بر آفریده‌هایش هستیم. این دو حدیث نزد محدثین موضوع و ساختگی هستند[۱۲۸] . و عبادت یک سال شامل ایمان و نمازهای پنج‌گانه و روزۀ ماه رمضان و... می‌شود در حالی که به اتفاق همه مسلمانان، یک ماه دوستی آل محمد جهم جای آن را نمی‌گیرد چه رسد به یک روز! و همین‌طور (حجت خدا بر بندگان) تنها به واسطه پیامبران صورت می‌گیرد، چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِ[النساء: ۱۶۵] .

«تا مردم بعد از پیامبران دلیلی بر خدا نداشته باشند».

خداوند در این آیه نفرموده تا مردم بعد از پیامبران و امامان و اوصياء حجت و دلیلی بر خدا نداشته باشند.

همچنین جملۀ: «اگر همه مردم علی را دوست می‌داشتند خداوند آتش را نمی‌آفرید»، به اتفاق همه علماء دروغی است بس آشکار و بزرگ، چون اگر همه مردم علی را دوست بدارند هیچ سودی به آنها نمی‌رساند، ما دام که به خدا و فرشتگان و پیامبران و روز آخرت ایمان نداشته باشند و کردار نیک انجام ندهد، و اگر به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش و روز آخرت ایمان داشتند و کردار نیک انجام دهند، داخل بهشت می‌شوند، هر چند علی را نشناسند و دوستی یا تنفر نسبت به او به دلشان هم خطور نکرده باشد! خداوند می فرماید:

﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١١٢[البقرة: ۱۱۲] .

«آري! هركس خالصانه روبه خدا كند و نيكوكار باشد، پاداش او در پيش خدايش محفوظ است، و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين خواهند گرديد».

و نيز مي‌فرمايد:

﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا ٦٩[النساء: ۶۹] .

«و کسی که از خدا و پیامبر اطاعت کند او همنشین کسانی خواهد بود که خداوند بدیشان نعمت داده است. از پیامبران و راست روان و شهیدان و شایسته‌گان، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!».

﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ ١٣٣ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ١٣٦[آل‌عمران: ۱۳۳-۱۳۶] .

«و بر يكديگر سبقت بجوئيد براى رسيدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتى كه وسعت آن آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است. همان‌ها كه در وسعت و پريشانى انفاق مى‌كنند، و خشم خود را فرو مى‌برند و از خطاى مردم مى‌گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. و آنها كه هنگامى كه مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند به ياد خدا مى‌افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى‌كنند- و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد- و اصرار بر گناه نمى كنند با اينكه ميدانند. آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهايى است كه از زير (درختان) آنها نهرها جارى است، جاودانه در آن مى‌مانند و اين چه پاداش نيكى است براى آنها كه اهل عمل هستند».

و نيز مي‌فرمايد:

﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا ١٩ إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا ٢٠ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا ٢١ إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ ٢٢ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ ٢٣ وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥ وَٱلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ ٢٦ وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٢٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ ٢٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٢٩ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٣٠ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٣١ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٣٢ وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ ٣٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ ٣٤ أُوْلَٰٓئِكَ فِي جَنَّٰتٖ مُّكۡرَمُونَ ٣٥[المعارج: ۱۹-۳۵] .

«آدمي كم‌طاقت و ناشكيبا، آفريده شده است. هنگامي كه بدي بدو رو مي‌كند، سخت بي‌تاب و بيقرار مي‌گردد. و زماني كه خوبي بدو رو مي‌كند، سخت دريغ مي‌ورزد. مگر نمازگزاران. نمازگزاراني كه هميشه نماز خود را به موقع مي‌خوانند و بر آن مداومت و مواظبت دارند. همان كساني كه در دارائي ايشان سهم مشخّصي است. براي دادن به گدا و بي‌چيز. آن كساني كه به روز جزا و سزا ايمان دارند. كساني كه از عذاب پروردگارشان بيمناك و ترسانند. آخر، عذاب پروردگارشان امان نمي‌دهد. و آن كساني كه عورت خود را محافظت مي‌دارند. مگر از زنان و كنيزان خود، كه در اين صورت لومه و سرزنشي بر ايشان نيست. آنان كه فراتر از اين را بطلبند، متعدّي و متجاوز اند. و كساني كه امانتدار بوده و نگاهدارنده عهد و پيمان خود هستند. و كساني كه گواهيهائي را كه بايد بدهند، چنان كه بايد اداء مي‌كنند. و كساني كه مواظب و مراقب (اوقات و اركان) نمازهاي خود مي‌باشند. آنان (كه داراي چنين صفاتي باشند) در باغهاي بهشت مورد احترام و اكرام هستند‏».

آنهايی که اوصاف مذکور در آیات فوق را دارند در بهشت هستند. و خداوند این اوصاف را ملاک داخل شدن به بهشت قرار داده، نه دوستی و محبت علی س.

گروه‌های زيادي به عنوان هيئت اعزامي و نمايند نزد پیامبر جمی‌آمدند و ایمان می‌آوردند و چندين طایفه و گروه اصلا پیامبر را نديده‌اند و به او ایمان ‌آورده‌اند، درحالی که علی را نشناخته‌اند و نامش را نشنیده‌اند؛ اما از مؤمنان پرهیزگار و لایق بهشت - نزد خدا - به حساب می‌آیند.

همچنين شیعۀ رافضی و اسماعيلیه و نصیریه، ادعای دوستی علی و محبت او را دارند در حالی که بیشترشان اهل دوزخ می‌باشند و در آن ماندگار خواهند بود!.

* * *

[۱۲۴] او: شیرویه پسر شهردار پسر شیرویه پسر فنا خسرو که در سال ۴۴۵ به دنیا آمده ودر سال ۵۰۹ وفات کرده. مورخ و محدث می‌باشد و کتاب‌های به نام «تاریخ همدان» در تاریخ و «فردوس الاخبار » که کتاب بزرگی در رابطه با حدیث می‌باشد- و پسرش شهردار آنرا مختصر نموده است، و ابن حجر عسقلانی هم، آن مختصر را دوباره تلخیص نموده است. به شرح حال او در: شذورات الذهب: ج۴، ص۲۳-۲۴، والاعلام: ج۳ص۲۶۸ مراجعه شود. [۱۲۵] این حدیث موضوع را نیافته ام اما حدیث موضوع دیگری شبیه آنرا –که ابن الجوزی آن را در «الـموضوعات» ج۱، ص۳۷ آورده است، در آن می‌گوید: دوستی علی گناهان انسان را از بین می‌برد همچنانکه آتش هیزم را از بین می‌برد. و سیوطی نیز آن را در اللآلئ الـمصنوعة: ج۱، ص۳۵۵ آورده است. [۱۲۶] کمی پیش این حدیث بیان شد. [۱۲۷] این حدیث از عائشه روایت شده و امام بخاری نیز در سه جا آنرا آورده است؛ بخاری: ج۵، ص۲۳ (کتاب فضائل اصحاب النبی ج، باب ذکر اسامة بن زید) و ج۴، ص۱۷۵ (کتاب الأنبیاء، باب حدثنا ابو الیمان ...) عبارت آن را آورده است: قریش خیلی برایشان سخت بود جریا ن زن مخزومی که دزدی کرده بود ... و در این حدیث آمده که پیامبر جفرمود: آیا در احکام خدا و حد شرعی میانجی گری و مداخله می‌کنید؟ سپس ایستاد و خطبه‌ای ایراد نمود. و سپس فرمود: به همین خاطر بود امتهای پیش از شما نابود شدند ‍‍... و در صحیح بخاری: ج۸، ص۱۶۰ (کتاب الحدود، باب اقامة الحدود علی الشریف والوضیع) و صحیح مسلم: ج۳، ص۱۳۱۵-۱۳۱۶ (کتاب الحدود، باب قطع السارق الشریف وغیره...) و سنن ابی‌داود: ج۴، ص۱۸۸ (کتاب الحدود، باب فی الحد یشفع فیه) و نیز در سنن ترمذی و ابن ماجه و نسائی و دارمی و مسند امام احمد هم آمده است. [۱۲۸] حدیث اول را نیافتم اما نسبت به حدیث دوم کسانی چون: ابن الجوزی در الـموضوعات: ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳، و سیوطی در اللآلئ الـمصنوعه: ج۱ص۳۶۵-۳۶۶، و شوکانی در الفوائد الـمجموعة: ص۳۷۳.-آن را موضوع دانسته و راویان آن را به جاعل و واضع حدیث معرفی می‌نمایند. و ابن تیمیه اگر چه عادتش این طور نیست که عبارت را بیاورد و سپس آن را نقد نماید. اما در اینجا عین عبارت ابن المطهر حلی را آورده و آن را نقد نموده است.