از چند نظر به این استدلال میتوان پاسخ گفت:
پاسخ اول: باید صحت این روایت بررسی شود؛ زیرا روشن شد که به اتفاق علما، صرف روایت ابن مغازلی نمیتواند مجوّز استدلال به آن باشد.
پاسخ دوم: به اتفاق علما این حدیث دروغ و ساختگی است و ابوالفرج ابن الجوزی آن را در کتاب «الـموضوعات» از طریق دارقطنی[۱۴۸] نقل كرده است که دارقطنی کتابی در رابطه با راويان فرد و روايات غريب[۱۴۹] دارد. دارقطنی میگوید: این حدیث را تنها عمروبن ثابت از پدرش و او نیز از ابومقدام روایت کرده است. و جز حسن اشقر از کسی دیگر از عمروبن ثابت روایت نکرده است. یحییبن معین میگوید: عمروبن ثابت معتمد و قابل اطمینان نیست. و ابن حبان میگوید: وی موضوعات را از به افراد ثابت و معتمد نسبت میدهد.
پاسخ سوم: کلماتی که آدم از خداوند تلقي كرد در این آیه قرآن بيان شده است که ميفرمايد:
﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٢٣﴾[الأعراف: ۲۳] .
«پروردگارا، به خود ظلم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی قطعاً از زیاندیدگان خواهیم بود».
که از گذشتگان هم شبیه این، روایت شده است[۱۵۰] .
و آنچه رافضی بدان استناد کرده در هیچ کدام از روایتهای ثابت شده از گذشتگان وجود ندارد.
پاسخ چهارم: بدیهی است که اگر کافران و فاسقان هر کدام به سوی خداوند برگردند و توبه کنند، خداوند از آنان درمیگذرد و توبه آنان را میپذیرد، اگرچه خداوند را به کسی قسم ندهند. پس چگونه آدم ÷در توبه خود نیازمند چیزی میشود که هیچ کدام از گناهکاران بدان نیازی ندارند، چه مؤمن باشند چه کافر؟! و عدهای روایت کردهاند که آدم به پیامبر جتوسل کرد و توبهاش پذیرفته شد و این دروغ است. و چنین چیزی از امام مالک در خطاب به منصور عباسی روایت شده در حالی که چنین چیز دروغ بستن به مالک است، اگرچه قاضی عیاض در کتاب «الشفاء» آن را آورده است.
پاسخ پنجم: پیامبر جبه هیچ کس چه برای توبه و چه غیر توبه به دعایی دستور نداده است. و برای امتش تشریع نکرده که با توسل به مخلوق خداوند او را قسم دهند و اگر چنین دعایی مشروع بود حتماً به آنها امر میفرمود.
پاسخ ششم: قسم دادن خداوند با توسل به فرشتگان و انبیاء عملی است که در کتاب و سنت نیامده است و حتی از علمای زیادی مثل امام ابوحنیفه و ابویوسف و غیره به تصریح نقل شده که قسم دادن خداوند با توسل به مخلوق جایز نیست که در این خصوص سخن فراوان گفتیم.
پاسخ هفتم: اگر چنین چیزی مشروع باشد چگونه آدم ÷كه پيامبر بزرگواری است به کسی نزد خداوند توسل ميجوید كه خودش از آن شخص نزد خدا گراميتر است؟ بیتردید پیامبر جاز آدم بالاتر است ولی آدم از علی و فاطمه و حسن و حسین برتر است.
پاسخ هشتم: باید گفت: این موضوع نمیتواند از ویژگیهای امامان باشد، زیرا برای فاطمه هم این ویژگی ثابت شده در حالی که ویژگیهای امامت برای زنان ثابت نمیشود. آنچه که از خصلتها و ویژگیهای امامان محسوب شود، موجب امامان آنها نیز نمیتواند باشد و به ناچار دلیل امامت باید با آن باشد و با وجود آن دلیل امامت محقق گردد. و اگر این مسأله را دلیل امامت فرض کنیم، آنگاه هر کس که متصف بدان باشد باید مستحق امامت باشد در حالی که به استناد نص و اجماع زن نمیتواند امام باشد.
* * *
[۱۴۸] ابوعبدالرحمن میگوید: نتوانستم این حدیث موضوع را در کتاب الموضوعات ابن جوزی بیابم. به کتابهای زیر میتوان مراجعه کرد: اللآلئ سیوطی: ۱/۲۱۰، تنزیه الشریعة: ۱/۹۹۵، الفوائد الـمجموعه شوکانی: ۳۹۴. [۱۴۹] سزکین در کتابهای خطی دارقطنی، کتاب الفوائد الأفراد و کتاب الفوائد الـمنتفاة الغرائب الحسان را آورده است. سزکین م ۱، ج ۱، ص (۴۲۲) [۱۵۰] در این خصوص به کتابهای زادالـمسیر ابن جوزی (۱/۶۹) و تفسیر ابن کثیر، چاپ الشعب مراجعه شود.