امامت در پرتو کتاب و سنت

فهرست کتاب

فصل سيزدهم
رد بعضي روايات مورد اعتماد رافضه تا در قيامت عليه ايشان حجتي باشد

فصل سيزدهم
رد بعضي روايات مورد اعتماد رافضه تا در قيامت عليه ايشان حجتي باشد

شيعه می‌گوید: وقتی که شیعيان امامیه فضل و کمالات علی را به گونه‌ای دیدند که قابل شمارش نبود، که موافق و مخالف از او روایت کرده‌اند. و جمهور، از اصحاب دیگر طعن‌های فراوانی را نقل کرده‌اند، ولی از علی حتی یک طعن هم روایت نشده است. بلکه پیرو او بودند و او را امام خود قرار دادند، به گونه‌ای که موافق و مخالف او را از عیب تبرئه ساختند، ولی اصحاب دیگر را رها نمودند، بطوري كه آنان هم كه معتقد به امامتش نبودند از او روایت کرده‌اند.

در اینجا کمی از آن موارد را ذکر می‌کنیم که نزد ايشان صحیح و قابل اعتماد است، تا در روز قیامت علیه آنها حجت باشد.

یکی از آنها روایت ابو حسن اندلسی در «الجمع بین الصحاح الستة» از مؤطأ مالک و صحیح بخاری و مسلم و سنن ترمذی و ابی‌داود و نسائی از ام سلمه همسر رسول جروایت کرده که فرموده آیه:

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣[الأحزاب: ۳۳] .

«خداوند قطعاً مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد».

در حالی نازل شد که ما در خانه نشسته بودیم. عرض كردم: ای رسول خدا، آیا من اهل بیت هستم؟ فرمود: تو بر خیر و صلاح هستی تو همسر رسول خدا هستی. ام سلمه می‌فرماید: علی و حسن و حسین و فاطمه در خانه بودند، رسول خدا جهمه را با عبای خود پوشانید و فرمود: خداوندا اینها اهل بیتم هستند، آلودگی را از آنها بزدا و آنها را پاک گردان.

جواب: واقعاً فضائل ثابت شده برای ابوبکر و عمر از فضائل علی بیشترند و احادیثي را كه او ذکر کرده و به کتاب‌های قابل اعتماد اهل سنت نسبت داده، یکی از بزرگترین دروغ‌هاست، چون بیشتر احادیثی که ذکر می‌کند یا ضعیف هستند، یا موضوع و ساختگي و در دین اسلام جایگاهی ندارند و حدیث صحیحی که به آن استدلال می‌کند، به امامت علی اشاره نمی‌کند و دال بر فضل علی بر ابوبکر و عمر نیست، حتی نمی‌توان آن را از خصائص علی هم بر شمرد، چون علی در این فضل و بزرگواری تنها نیست، بلکه دیگران هم در آن با او شریک هستند، ولی ابوبکر و عمر در فضل و بزرگی و صفات پسنديده تنها هستند و هیچ کس با آنها شریک نیست. ضمناً در مقابل طعن و اشكالاتي که از شیعه متوجه آن سه خليفه می‌كنند، اشكالات بزرگ‌تري هم برای علی مطرح است.

پس روشن شد آن چه در اين باره ذكر كرد بزرگ‌ترین باطل است و برای آشکار شدن موضوع، بیشتر توضیح می‌دهیم.

می‌گوید: «او را امام خود قرار دادند به گونه‌ای که موافق و مخالف او را از عیب پاك دانستند و دیگران را رها نمودند و کسی که معتقد به امامت او هم نبوده از او روایت کرده است».

در جواب باید گفت: این کلام دروغ آشکاری است. چون مخالفان او را بی‌عیب ندانسته‌اند، بلکه آنها که بر او طعن زده‌اند طوائف متعدد اند و آنان از طعن‌زنندگان در ابوبکر و عمر و عثمان شبهترند، بلكه هم خوارج و هم اصحاب و تابعيني كه عليه علي سجنگيدند از ديدگاه جمهور مسلمين از شيعيان دوازده امامي بهتر اند كه معتقد به عصمت علي می‌باشند.

میان امت اسلامی تنها شیعه متعصب به ابوبکر و عمر توهين کرده‌اند و آن خوارج که علی را کافر می‌دانستد، ولايت ابوبکر و عمر را قبول داشتند و از آنها راضي بودند و گروه مروانیه که علی را ظالم قلمداد می‌کنند ابوبکر و عمر را قبول دارند حتی اعتراض آنها بر علی این بود که بر سیره و روش خلفاي راشدين حرکت نمی‌کند. چگونه رافضی می‌گوید: علی نزد مخالف و موافق بی عیب و نقص بود بر خلاف سه خلیفه قبل از خودش؟

پس روشن است طرف‌داران ابوبکر و عمر و عثمان شاز طرف‌داران علی بهترند. و مخالفان علی گروه معروفی بودند که از شیعه داناتر و متدین‌ترند، حتی شیعه در مقابل آنها در علم و دین ناتوان هستند و ممکن نیست رافضه بتواند عليه آنها حجت ايراد كند، با اين وجود همراه و ياور علی هم نبودند تا او را یاری کنند.

آنان که علی را مورد انتقاد قرار دادند و او را ظالم می‌دانستد به مرتد معروف نیستند، ولی مخالفین خلفاي سه گانه مانند شیعيان افراطي، از نصیریه که علی را خدا می‌دانند یا اسماعیلیه که از نصیریه هم بدترند چون علی را پیامبر می‌دانند، مرتد و کافرند و کفر و ارتداد آنها بر کسی پوشیده نیست.

آیا کسی که مقام الوهیت را برای بشر قائل باشد، یا معتقد به پیامبری بعد از محمد جباشد، یا بگوید جبرئیل در ابلاغ رسالت اشتباه کرده و رسالت حق علی بود مسلمان است و می‌توان او را معتقد به قرآن دانست؟ .

اما دشمنان علی از خوارج و دیگران که علی را دشنام می‌دادند و او را نفرین می‌کرندد، به اصول و شریعت اسلام اذعان داشتند و نماز می‌خواندند و زکات را اداء می‌کردند و روزه می‌گرفتند و به حج می‌رفتند و حرام خدا را حرام و حلالش را حلال می‌دانستد و ظاهراً کافر نیستند، بلکه شعایر اسلامی را به درستي به جا می‌آوردند. البته این مطالب از کفر ابلیس مشهورترست، پس چگونه ادعا می‌شود که همه مخالفان طرف‌دار او بودند؟

اگر افرادی را که دشمن علي و دوست عثمان بودند با افرادی مقايسه كنيم که طرف‌دار علی و دشمن عثمان بودند، مي‌بينيم دوستا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ن عثمان از چند جهت از دوستان علی بهتر و متدين‌تر هستند.

معلوم است اصحاب و تابعینی که مخالف علی بودند و او را مورد مذمت قرار دادند از دشمنان و مخالفان عثمان پرهيزگارتر بودند. اگر اهل سنت از دوستی و موالات علی دست بردارند، هرگز پیروان علی تاب مقاومت در مقابل خوارج و مروانیه را ندارند، چون گروه‌های زيادي هستند که پیروان علی توان مقابله با آنها را ندارند.

معلوم است خوارجی که علی را کافر می‌دانستند و خون او را مباح کرده بودند فقط هدفشان تقرب به‌‌ پروردگار بود، تا جايي كه یکی از شاعرانشان می‌گوید: یا ضربةً من تقیّ ما أراد بها
إلا لیبلغ من ذی العرش رضوانا
انی لأذکره حیناً فأحسـبه
أوفـی البـریة عنـدالله مـیزانـــا
ای انسان متقی که با ضربه زدن به هدفي جز رسيدن به رضایت صاحب عرش نداشتي. من تو را هنگام ضربه زدن به یاد می‌آورم و معتقدم نزد خداوند از همه انسانها میزان نيكي‌هايت سنگين‌تر است.

ولی شاعر اهل سنت در مقابل او می‌گوید: یا ضربة من شقی ما أراد بها
الا لیبلغ من ذی العرش خسراناً
انی لاذکره حیناً فألــــعنه
لعناً وألعن عمران بن حـــطاناً
ای انسان بدبخت و گمراهي که به علی ضربه زدی در حالی که تنها هدفت رسیدن به زیان و بدبختی نزد صاحب عرش بود. من او را در آن هنگام به یاد می‌آورم و نفرینش می‌کنم و بر عمران بن حطان نفرین می‌فرستم.

آن خوارج متشكل از هیجده گروه بودند، مانند ازارقه پیرو نافع بن ازرق[۷۴] ، نجدات پیرو نجده حروری[۷۵] ، اباضیه پیرو عبدالله بن اباض[۷۶] ، مقالات و افكار و سیره و تاریخ این گروه‌ها در کتب حدیث و تاریخ و غیره مشهور است و آنها در زمان اصحاب و تابعین به سر می‌بردند و با آنها به مباحثه و مجادله می‌پرداختند، هر چند اصحاب با آنها جنگيدند، ولی نه آنها و نه علی سخوارج را تکفیر نمی‌كردند.

اما در مورد غالیه (افراطي‌ها) که پیرو علی بودند، جمهور اصحاب و غير اصحاب آنها را کافر می‌دانند و علی آنها را به حکم ارتداد در آتش سوزاند و به هر کدام از آنها که دست مي‌يافت او را می‌کشت، ولی در مورد خوارج این‌گونه نبود، بلكه با آنها نجنگيد، تا اين‌كه يكي از مسلمانان را كشتند و اموال مسلمین را غارت کردند. پس علي و ديگر اصحاب طرفداران علی را مرتد مي‌دانستند، ولي در مورد مخالفان علي نه خود علي و نه ديگر مسلمانان حكم كفر صادر نكردند.

اين بيانگر اين نكته است كه در ميان مدعيان طرفداري از علي و دشمنان آن سه خليفه افرادي فاسد و سركش وجود داشتند که به اتفاق اصحاب و دیگران میان دشمنان علی مانند خوارج و غیره چنین چیزی دیده نشده است.

اما حدیث عبای رسول خدا جصحیح است و امام احمد و ترمذی از ام‌سلمه[۷۷] آن را روایت کرده‌اند. و امام مسلم در صحیحش از عائشه روایت می‌کند که رسول خدا صبح زودی با عبای از موی سیاه بیرون آمد، حسن بن علی آمد، او را زیر عبا قرار داد، حسین آمد او را هم زیر آن قرار داد، سپس فاطمه آمد او را هم زیر عبا قرار داد و اين آیه را تلاوت کرد:

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣[الأحزاب: ۳۳] .

«خداوند قطعاً مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد».

در این حدیث فاطمه و حسن و حسین با علي شریک هستند، و تنها ویژگی علی نیست. و براي همه معلوم است که زن شایستۀ امامت نیست، پس روشن ‌شد که چنین فضيلت مخصوص أئمه نيست، بلكه غير أئمه هم در آن مشاركت دارند. سپس مضمون حديث حاكي از اين است كه رسول خدا جبرای آنها دعا کرده که از پليدي و ناپاکی پاک شوند.

نهایتاً این که رسول اکرم جبرای آنها دعا ‌کرده تا از متقین و پرهيزگاراني باشند که اهل پليدي و ناپاكي نباشند و چنین دعایي برای هر مسلمانی لازم و دال بر امامت هم نیست.

خداوند می‌فرماید:

﴿مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ[المائدة: ۶] .

«خداوند نمي‌خواهد شما را به تنگ آورد و به مشقّت اندازد، و بلكه مي‌خواهد شما را (از حيث ظاهر و باطن) پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد».

و فرموده:

﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا[التوبة: ۱۰۳] .

«از اموال آنها صدقه‌اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى».

از اموال آنان صدقه‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏شان سازى و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.

و فرموده:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ ٢٢٢[البقرة: ۲۲۲] .

«خداوند توبه‏كاران و پاكيزگان را دوست مى‏دارد».

پس نهایت چيزي كه در اين دعا است اين كه قدرت انجام نیکی و دوری از منکر براي آنها خواسته شده است.

ولی خداوند در مورد ابوبکر صدیقسمی‌فرماید:

﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ ٢١[اللیل: ۱۷-۲۱] .

«و ليكن پرهيزگارترين از آن به دور داشته خواهد شد. آن كسي كه دارائي خود را مي‌دهد تا خويشتن را پاكيزه بدارد. هيچ كسي بر او حق نعمتي ندارد تا نعمت جزا داده شود. ‏ بلكه تنها هدف او جلب رضاي ذات پروردگار بزرگوارش مي‌باشد. قطعاً راضي خواهد بود و خوشنود خواهد شد».

همچنین خداوند در مورد مهاجرین و سابقین و پیروان نیکوی آنها می‌فرماید‌:

﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠[التوبة: ۱۰۰] .

«پيشگامان نخستين مهاجران و انصار، و كساني كه به نيكي روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را به خوبي پيمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ايشان هم از خدا خوشنودند، و خداوند براي آنان بهشت را آماده ساخته است كه در زير آن رودخانه‌ها جاري است و جاودانه در آنجا مي‌مانند. اين است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ ».

حتماً آنها امر و فرمان خدا را عملي كرده‌ا‌ند و از منهیات پروردگار اجتناب ورزیده‌اند، چون چنین جزا و پاداشی تنها با این ویژگی قابل دستيابي است. پس در این هنگام پاک شدن از آلودگي يكي از صفات آنان است. آن چه رسول اکرم جدر دعايش برای آنها طلب كرده بخشی از صفات ویژۀ سابقین اول است و پیامبر جبرای غیر از یاران عبا دعا كرده كه خداوند رحمت و درود خود را بر ايشان بفرستد و براي اقوام متعدد درخواست بهشت با طلب و مغفرت و عفو کرده است که از دعای عبا بزرگ‌تر است، پس هرگز یاران عبا از مهاجرین و انصار بهتر نیستند.

اما چون خداوند بر اهل عبا واجب گردانیده که پاک باشند و از پليدي و ناپاكي دوری گزینند، پیامبر برای آنها دعا كرده تا بر انجام این فرمان مهم توفیق يابند و مستحق عذاب و سختی نشده، بلکه به فضل و بخشش نايل شوند.

* * *

[۷۴] ازارقه پیرو ابی راشد نافع بن ازرق بن قیس حنفی بکری وائلی هستند اهل بصره بوده، در ابتدا شاگرد ابن عباس بود سپس یکی از شورشیان مخالف عثمان شد و تا رسیدن به حروراء همراه علی بود. فردی ظالم و خون ریز است در سال ۶۵ کشته شد. عثمان و علی و طلحه و زبیر را تکفیر می‌کرد، همانگونه كسانی را تكفیر می‌كنند كه همراه آنها نمی‌كنند، و نیز مرتكب گناه كبیره را كافر می‌دانند و معتقدند كه آنها برای همیشه در دوزخ می‌مانند، و سرزمین مخالفین را دار الكفر می‌دانستند. نگاه: لسان الـمیزان: ۶/۱۴۴-۱۴۵، تاریخ الطبری: ۵/۵۲۸-۵۶۵، ۵۶۶-۵۶۸، ۶۱۳، ۶۱۴، الأعلام: ۸۳۱۵-۳۱۶، مقالات الاسلامیین: ۱/۱۵۷-۱۶۲، الـملل والنحل: ۱/۱۰۹-۱۱۰، الفرق بین الفرق ص(۵۰۵۲) التبصیر فی الدین: ص۲۹-۳۰، الفصل في الـملل والنحل: ۵/۲۵-۵۳، الخطط للمقریزی: ۲/۳۵۴. [۷۵] نجدات یا نجدیه پیرو نجده بن عامر حنفی هستند در سال ۳۶ به دنیا آمد و در سال ۶۹ فوت کرد در ابتداء پیرو نافع بن ازرق بود سپس با او به مخالفت پرداخت و مذهب مستقلی تأسیس نمود در مدت خلافت عبدالله بن زبیر در بحرین به سر می‌برد. در آنجا به امیر المؤمنین معروف بود پنجاه سال آنجا بود تا کشته شد. همانگونه که اشعری می‌گوید: آنها مانند اکثر خوارج نمی‌گفتند که گناه کبیره موجب کفر می‌شود و حتی نمی‌گفتند که گناه کبیره موجب عذاب می‌گردد بلکه می‌گفتند اگر مرتکب گناه صغیره شد و بر آن پا فشاری کرد مشرک می‌شود. لسان الـمیزان: ۶/۱۴۸، شذرات الذهب: ۱/۷۶، الکامل لابن اثیر: ۴/۷۸-۸۰، الاعلام: ۸/ ۳۲۴ ـ ۳۲۵ ، مقالات الاسلامین: ۱/ ۱۵۶ ، ۲۶۲ . ۲۶۴، الفرق بین الفرق، الـملل والنحل: ۱/ ۱۱۰-۱۱۲، التبصیر: ص ۳۰ . ۳۱، الخطط للمقریزی: ۲/۳۵۴. [۷۶] اباضیه پیرو عبدالله بن اباض مردی بود كه مؤرخین در مورد سیره او اختلاف دارند، بعضی می‌گویند: معاصر امیر معاویه بوده و تا دوران عبد الملک زنده مانده و در سال ۸۶ فوت کرده است. اباضیه می‌گویند: همه اهل قبله غیر از آنها کافر هستند و دار آنها به جای دار الاسلام دار التوحید است، جز لشكرگاه پادشاه كه آنجا دار تجاوزگری است. و متفق هستند بر این كه گناه مرتكب گناه كبیره مانند كفران و ناسپاسی نعمت است نه كفر خارج شدن از دین. اباضیه تقسیم می‌شوند به دسته‌های حفصیه، حارثیه و یزیدیه. برای اطلاع بیشتر در بارۀ عبدالله بن اباض و اباضیه به این منابع مراجعه كن: لسان الـمیزان: ۳/۲۴۸، الأعلام: ۴/۱۸۴-۱۸۶، مقالت الاسلامین: ۱/۱۷۰-۱۷۶، الـملل والنحل: ۱/۱۲۱-۱۲۲، الفرق بین الفرق: ص۶۱-۶۵، التبصیر فی الدین: ص۳۴-۳۵، الفصل فی الـملل والنحل: ۵/۵۱، الخطط للـمقریزی: ۲/۳۵۵، الإباضیة في موكب التاریخ تألیف علی یحیی معمر (چاپ مكتبة وهبة ۱۳۸۴/۱۹۶۴)، الإباضیة في دائرة الـمعارف الإسلامیة اثر موتیلنسكی. [۷۷] تخریج این حدیث قبلا گذشته است.