امامت در پرتو کتاب و سنت

فهرست کتاب

از چند نظر می‌توان به این استدلال پاسخ گفت:

از چند نظر می‌توان به این استدلال پاسخ گفت:

نخست: اینکه برای استدلال به حدیث، لازم است صحت آن بیان شود؛ زيرا حديث را -طبق عادت خويش- به هيچ كتابي نسبت نداده است، هر چند كه روافض به كتاب‌هايي استناد مي‌كنند كه اصلا قابليت استدلال ندارند، و در اينجا هم به همان عادت گذشتگان رافضي خويش دروغ را بدون سند نقل مي‌كند. ابن المبارك گفته است: ذكر سند از دين محسوب مي‌شود، اگر سند ملاك قرار نمي‌گرفت، هر كس هر آنچه دوست مي‌داشت مي‌گفت، هنگامي كه سؤال از سند مطرح شد، (مبتدع) متحير و سرگشته توقف ‌مي‌كند.

دوّم: اين روايت از ديدگاه اهل احديث موضوع و ساختگي به حساب مي‌آید، هر كس شناختي بر احاديث داشته باشد در مورد ساختگي بودن آن ترديد ندارد[۴۷] و مي‌داند كه سازنده‌اش جاهل است؛ زيرا دروغ بودنش آشكار و روشن است و هر كس كوچك‌ترين شناختي بر حديث داشته باشد مي‌داند كه دروغ است، و در اين مورد بيشتر توضيح مي‌دهيم.

سوّم: مجموعاً احاديث مربوط پيوند برادری پيامبر جبا علي موضوع هستند[۴۸] و پيامبر جبا هيچ احدي پيوند برادري نبسته است و ميان هيچ مهاجري با مهاجر ديگر، حتی ميان ابوبكر و عمر و ميان هيچ انصاري با انصاري ديگر پيوند برادري برقرار ننموده است. اما در همان ابتداي ورود به مدينه ميان مهاجرين و انصار برادري را برقرار نمود[۴۹] .

اما مباهله بعد از سفر هيئت نجران در سال نهم يا دهم هجري به مدينه صورت گرفت.

چهارم: دلايل و نشانه‌هاي دروغ بر اين حديث واضح و روشن است، از جمله: در روايت آمده: «روز مباهله پيامبر جميان مهاجرين و انصار اخوت و برادري برقرار نمود». اين در حالي است كه مباهله بعد از آمدن هيئت نجران به وجود آمد و خداوند سوره‌ي آل عمران را نازل فرمود، و آن هم در سال نهم، يا دهم هجري بود، به اتفاق تمام مردم مباهله قبل از اين نبوده است، و پيامبر جبا نصراني‌ها مباهله نكرد، ولي آنها را به مباهله دعوت نمود، او را منتظر كردند تا با همديگر مشورت كنند، بعد از مشورت گفتند: او پيامبر است، و هر قومي با پيامبر مباهله كرده باشد، حتما ريشه‌كن شده است، پس پرداخت جزيه (سرانه) را پذيرفتند و از مباهله خودداري كردند و آنها در ميان اهل كتاب نخستين كساني هستند كه جزيه را پذيرفتند و تمام مردم اتفاق نظر دارند كه پيوند برادري در آن روز نبوده است.

پنجم: پيوند برادري ميان مهاجرين و انصار در سال اول هجري در منزل بني‌نجار واقع شد، و كه با مباهله چند سال فاصله دارد.

ششم: پيامبر جميان مهاجرين و انصار برادري و اخوت را به وجود آورد و پيامبر جو علي سهر دو از مهاجرين هستند و عقد برادري مهاجرين با همديگر به وجود نيامده است، بلكه علي را با سهل بن حنيف برادر قرار داد، پس معلوم شد كه پيامبر جخود را با علي برادر قرار نداده است و اين چيزي است كه با احاديث صحيحين موافق است كه پيامبر جميان مهاجرين و انصار عقد برادري بست و ميان مهاجرين با همديگر برادري به وجود نياورد.

هفتم: فرموده‌ي: «آيا راضي نيستي نسبت به من مانند هارون به نسبت موسي باشي؟» پيامبر جاين جمله را يك مرتبه در غزوه‌ي تبوك فرمودند و به اتفاق تمام محدثين بار ديگر اين جمله را تكرار نكردند.

و اما حديث مربوط به موالات «هر كس من مولاي او هستم علي نيز مولاي اوست»، كساني كه اين روايت را نقل كرده‌اند يادآور شده‌اند كه پيامبر جيك بار اين عبارت را در غديرخم فرمودند و در غير اين جلسه آن را تكرار نفرمودند.

هشتم: قبلا در مورد پيوند برادري سخن گفتيم و بيان كرديم كه عموميت آن روشن است و هرگز بر افضليت و امامت دلالت نمي‌كند. و يادآوري شديم كه فضيلتي كه براي ابوبكر صديق سثابت شده به خودش اختصاص دارد و كسي ديگر در آن مشاركت ندارد، مانند روايت: «اگر كسي از اهل زمين را خليل خود قرار مي‌دادم حتما ابوبكر را به عنوان دوست صميمي انتخاب مي‌نمودم». و مانند اعلام پيامبر جبه اين‌كه: ابوبكر محبوبترين مرد نزد او مي‌باشد، و گواهي اصحاب به اينكه ابوبكر محبوب‌ترين مرد نزد پيامبر جمي‌باشد. و ساير رواياتي كه بيانگر باطل بودن روايات مربوط به پيوند برادري ميان پيامبر جو علي مي‌باشد.

نهم: برخي گمان مي‌برند كه ميان بعضي از مهاجرين با بعضي ديگر پيوند برادري به وجود آمد است؛ زيرا در اين مورد احاديثي روايت شده، اما سخن حق و قابل اعتماد اين است كه چنين نيست، و هر آنچه در اين باره روايت شده است باطل مي‌باشد: يا اين كه كساني آن را روايت كرده‌اند كه عمداً دروغ مي‌گويند، يا در نقل آن اشتباه كرده‌اند، چگونه اين روايت صحيح است در حالي كه هيچ حديث صحيحي در اين باره گزارش نشده است و اهل احاديث صحيح در اين مورد حديثي را تخريج ننموده‌اند.

هر كس در رابطه با احاديث صحيح و سيره‌ي متواتر و احوال پيامبر جو سبب برادر خواندگي و فائده و هدف آن آگاهي داشته باشد اين مسايل را مي‌داند، كه آنها به خاطر اين برادر خواندگي از يكديگر ارث مي‌بردند، پس پيامبر جميان مهاجرين و انصار پيوند برادري و اخوت برقرار كرد، همچنان كه ميان سعد بن ربيع و عبدالرحمن بن عوف و ميان سلمان فارسي و ابو درداء اخوت و برادري را به وجود آورد، تا مهاجرين و انصار را با هم پيوند دهد، تا وقتي كه خداوند اين آيه را نازل فرمود:

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ مِنكُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمُۢ ٧٥[الأنفال: ۷۵] .

«و كساني كه پس از ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و با شما (اي مهاجران و انصار) جهاد نموده‌اند، آنان از زمرۀ شما هستند و كساني كه با يكديگر خويشاوندند برخي براي برخي ديگر سزاوارترند (و حقوق آنان) در كتاب خدا (بيان شده است و حكم خدا بر آن رفته است و) بيگمان خداوند آگاه از هر چيزي است».

و اين همان پيماني است كه خداوند در مورد آن اين آيه را نازل فرمود:

﴿وَلِكُلّٖ جَعَلۡنَا مَوَٰلِيَ مِمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَۚ وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فَ‍َٔاتُوهُمۡ نَصِيبَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدًا ٣٣ [النساء: ۳۳] .

«براي هر يك وارثاني تعيين كرديم تا از ميراث پدر و مادر و نزديكان برخوردار شوند و به كساني كه با آنان پيمان بسته‌ايد بهره خودشان را بدهيد (و بدانيد كه) بي‌گمان خدا بر هر چيزي حاضر و ناظر بوده است»[۵۰] .

و فقهاء در اين مسئله اختلاف نظر داشته‌اند كه آيا اگر شخصي بدون نسب باشد اين برادر خواندگي موجب گرفتن ارث مي‌شود يا اينكه ارث به او داده نمي‌شود؟ دو رأي در اين مورد وجود دارد و آن هم دو روايت از امام احمد /است. رأی نخست: مذهب امام ابوحنيفه و دوم: مذهب امام مالك و امام شافعي است.

* * *

[۴۷] در كتاب‌های حدیث صحیح و موضوع این حدیث موضوع را به این صورت ندیده‌ام، و در كتاب‌های احادیث موضوع چند حدیث ذكر شده كه بیانگر برادر خواندگی علی با پیامبر جمی باشد، از جمله آنچه چند صفحه قبل با الفاظی متفاوت از شیخ الإسلام ابن تیمیه نقل كردیم. [۴۸] هيثمی در مجمع الزوائد: ۹/۱۱۱-۱۱۲ حديثي از ابن عباس سدر مورد عقد برادري پيامبر جو علي سذكر می‌كند سپس می‌گويد: طبرانی در الكبير و الأوسط: آن را روايت كرده، و حامد بن آدم مروزی كه كذّاب است در سلسلۀ راويان آن وجود دارد سپس حديث ديگر از جابر سنقل مي‌كند و می‌گويد: طبرانی در الأوسط آن را روايت كرده است، و أشعث بن عم حسن بن صالح كه ضعيف است و ما آن را نمی‌شناسيم در سلسلۀ راويان آن وجود دارد، و در «مناقب جماعة من الصحابة ش» حديثی در مورد عقد برادری ميان اصحاب آمده است. سپس حديث سومی از أبی أمامة سروايت می‌كند و گفته است: «طبرانی آن را از طريق بشر بن عون كه ضعيف است روايت نموده است». [۴۹] در حدیث بخاری ۵/۶۹ (كتاب مناقب الأنصار، باب كيف آخى النبي جبين الأصحاب) آمده: و عبد الرحمن بن عوف گفت: بعد از اینكه وارد شهر مدینه شدیم، پیامبر جمرا با سعد بن ربیع به عنوان برادر قرار داد. و در «سیرة ابن هشام: ۲/۱۵۰-۱۵۳، زاد الـمعاد: ۳/۶۳-۶۵، نیز این روایت را نگاه كن. [۵۰] تفسیر طبری (چاپ المعارف) ۸/۲۷۲ .