مبحث اول: پروردگار از دیدگاه یونانیها [۲۳۰]
پژوهشگران، یونانیها را یکی از ملتهای متمدن دوران باستان میدانند. هم اکنون ما نگاهی به باورها و اعتقادات این ملت گمراه میاندازیم تا ببینیم که در چه گمراهی و سرگردانیای بسر میبردند.
آنها «جوبیتر» را رب الارباب و خدای برتر خود میدانستند که شکل و قیافهاش بیشتر به شیطان شباهت داشت تا به خدا. او موجودی کینه توز، بدخواه و ستیزه جو، سرگرم شهوات و عشق بازی و خوردن و آشامیدن بود و به امور خدایان و مخلوقات توجهی نداشت مگر به میزانی که برای حفظ سلطه و قدرت و تداوم طغیان و جور و ستمش لازم بود. او از «اسقولاب» خدای صحت و بهداشت، خشمگین بود؛ زیرا او مریضان را مداوا میکرد و اینگونه او را از دریافت مالیاتی که از روح مردههایی که به زیر خاک منتقل میشدند، محروم میساخت.
همچنین به گمان آنان، جوبیتر از «برومثیوس» ؛خدای علم و صنعت؛ ناراحت و خشمگین بود؛ زیرا او به مردم یاد میداد که آتش را در صنعت و تکنولوژی به کار ببرند و از معرفت، نیرویی کسب کنند که مشابه و همسان نیروی خدایان است. به همین سبب، او را به مجازات و تنبیه همیشگی محکوم نموده بود و به مرگ و دورانداختنش از محل تجمع خدایان راضی نبود؛ بلکه انواع شکنجه و عذاب را در حق او اعمال میکرد؛ از جمله، او را در کوه دورافتادهای غل و زنجیر و زندانی کرده و پرندگان را به سویش میفرستاد تا در طول روز جگرش را تکه تکه کنند و از آن بچرند و بخورند و هنگام شب، جگرش به حالت اولی برمیگشت و سالم میگردید تا روز بعد نیز پرندگان شکاری جهت گاز گرفتن و اذیت کردنش باز گردند...، مدام در این عذاب بسر میبرد و کسی حق شفاعت را برایش نداشت و هیچ دعا و التماسی نیز برایش پذیرفته نمیشد.
شاعر و فیلسوف بت پرست «هزیود» علت و سبب خشم خدایان از «برومثیوس» را چنین بیان میکند که او در مراسم عروسی و ولیمه خدایان، در سهم «جوبیتر» استخوانها را بیشتر و گوشت و چربی را کمتر قرار داده است. جوبیتر معتقد است که او به واسطهی معرفت، حکمت و هوشمندی و زیرکیاش بر «برومیثوث» برتری دارد. چون او در میان خدایان به اندازهای از معرفت و فراست برخوردار است که خدای بزرگ از آن بی بهره بوده است.
«هزیود» شاعر و فیلسوف نهایت سعی خود را برای تنزیه و پاک جلوه دادن «جوبیتر» نموده و او را در شکل و قیافهی مقدس و بزرگی برای مردم به تصویر کشیده که با شکل و قیافهی خدای معبود تناسب داشته باشد؛ البته پس از این که عبادت را در دین یونانیهای قدیم تاحدی ارتقاء داده است.
اما با وجود آن، پژوهشگران و دانشمندان یونانی در مورد «جوبیتر» میگویند: او همسرش «هیره» را فریب میداد و خدای ابرها را بهسوی مدار خورشید میفرستاد تا موقع طلوع خورشید بر مدار آن بروند و افق را بپوشانند تا همسرش هنگام طلوع خورشید از عشق بازیهای او با معشوقانش با خبر نشود.
میگویند: روزی، «هیره» همسر «جوبیتر» سر زده نزد او رفت و او را دید که در حال بوسیدن ساقهای «جانیمیر» است. قابل یادآوری است که جانیمیر چوپانی بسیار زیبا بود. پس جوبیتر او را ربود و به آسمان برد. بهرحال، «جوبیتر» از تهمت فریفته شدن به ساقهای جانیمیر نتوانست نجات حاصل کند؛ به همین سبب، این اقدامش را برای همسرش توجیه میکرد.
بله، این نمونهای از گمراهی و عقیدهی شرک آمیزی است که مبنای آن را خرافات و خیالات و اوهام تشکیل میدهد تا جایی که به یک افسانه تبدیل شده است. تعداد خدایان نزد یونانیها متعدد هستند که با هم مسابقه میدهند و همدیگر را میکشند و شکنجه میدهند و همانند انسان میخورند و میآشامند، با هم ازدواج میکنند و به همسرانشان خیانت میکنند و همجنس بازی میکنند و اشتباه یکدیگر را نادیده میگیرند و.... پس چنین عقیدهای چه تأثیری در دل پیروانش میتواند داشته باشد؟ چگونه بر اخلاق و رفتار افراد و جامعه تأثیر میگذارد؟ و چنین عقیدهای که آلوده به شرک و انحراف است چه ارزشهایی را می تواند برای جامعه به ارمغان بیاورد؟
[۲۳۰] به کتاب «حقایق الاسلام وأباطیل خصومه» مراجعه نمایید.