صفاتی که متکلمین در آن اختلاف نمودهاند
سپس علامه شنقیطی به بیان صفاتی میپردازد که متکلمین در مورد آنها اختلاف نمودهاند که آیا آنها صفات فعلاند، یا صفات معنی؟ و سرانجام، ترجیح میدهد که آنها صفات معنی و قائم به ذات الله هستند. برخی از این صفات عبارتند از:
۱، ۲- صفتهای رأفت و رحمت
خدوند خودش را به صفات رأفت و رحمت متصف مینماید و میفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّكُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ﴾ [النحل: ۷].
«بیگمان پروردگارتان دارای رأفت و رحمت زیادی است».
و بعضی از آفریدهها را نیز بدان توصیف نموده است؛ چنانکه در وصف پیامبر اکرم ص میفرماید:
﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ١٢٨﴾ [التوبة: ۱۲۸]
«بیگمان، پیغمبری از خود شما انسانها به سویتان آمده است؛ هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت و گران میآید. به شما محبت میورزد و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان دارای رأفت و رحمت فراوان است».
۳- صفت حلم
خداوند خود را به حلم توصیف نموده و میفرماید:
﴿لَيُدۡخِلَنَّهُم مُّدۡخَلٗا يَرۡضَوۡنَهُۥۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٞ٥٩﴾ [الحج: ۵۹]
«خداوند آنان را به جایگاهی وارد میکند که از آن راضی و خوشنود خواهند بود؛ بیگمان خدا کاملاً آگاه و حلیم ـ شکیبا ـ است».
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ فَٱحۡذَرُوهُۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ﴾ [البقرة: ۲۳۵].
«و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید میداند، پس از ـ مخالفت با فرمان ـ او خویشتن را برحذر دارید و بدانید که بیگمان خداوند بس آمرزنده و شکیبا است».
﴿۞قَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞ وَمَغۡفِرَةٌ خَيۡرٞ مِّن صَدَقَةٖ يَتۡبَعُهَآ أَذٗىۗ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٞ٢٦٣﴾ [البقرة: ۲۶۳].
«گفتار نیک و گذشت، بهتر از بذل و بخششی است که اذیت و آزاری به دنبال داشته باشد. خداوند بینیاز و حلیم ـ بردبار ـ است».
و بعضی از مخلوقات را نیز به حلم توصیف نموده و میفرماید:
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ١٠١﴾ [الصافات: ۱۰۱]
«ما او را به پسری بردبار و خردمند مژده دادیم».
﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٞ﴾ [التوبة: ۱۱۴].
«واقعاً ابراهیم بسیار مهربان و دستبه دعا و فروتن و شکیبا بود».
۴-صفت مغفرت
خداوند سبحان خود را غفور و آمرزنده توصیف نموده است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾ [البقرة: ۱۷۳].
«بیگمان خداوند آمرزنده و مهربان است».
﴿فَيَغۡفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُۗ﴾ [البقرة: ۲۸۴].
«سپس هر که را بخواهد ـ و شایستگی داشته باشد ـ میبخشد و هر کس را بخواهد ـ و مستحق باشد ـ عذاب میکند».
این صفت را برای بعضی از آفریدههایش نیز آورده است:
﴿وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ٤٣﴾ [الشورى: ۴۳]
«کسی که ـ در برابر ظلم دیگران ـ شکیبایی کند و درگذرد، این کار او از زمره کارهایی است که باید بر آن عزم را جزم کرد و بر آن ماندگار شد».
﴿۞قَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞ وَمَغۡفِرَةٌ خَيۡرٞ مِّن صَدَقَةٖ يَتۡبَعُهَآ أَذٗىۗ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٞ٢٦٣﴾ [البقرة: ۲۶۳].
«گفتار نیک و گذشت، بهتر از بذل و بخششی است که اذیت و آزاری به دنبال داشته باشد و خداوند بینیاز و بردبار است».
﴿قُل لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ يَغۡفِرُواْ لِلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ أَيَّامَ ٱللَّهِ﴾ [الجاثية: ۱۴].
«به کسانی که ایمان آوردهاند، بگو: کسانی را که روزهای الهی را چشم نمیدارند، ببخشایند».
و قطعاً اوصافی را که پروردگار آسمانها و زمین، خود را بدان توصیف نموده است، لایق و شایستهی مقام جلال و جمال او هستند و نباید به بهانهی پرهیز از تشبیه، آنها را از او نفی نمود و از این طرف هم که بعضی از مخلوقات را بدان توصیف نموده است، بگونهای است که متناسب با حال و نیاز و عجز و ناتوانی و نیاز همیشگی آنها میباشند.
حال و وضع کسانی که صفات کمال و جلال را از خدا نفی میکنند
علامه شنقیطی پس از بیان خلل و اشکالاتی که در عقیده و منهج متکلمین وجود دارد و همچنین بیان منهج قرآنی و ایمانی که حق و حقیقت را آشکار مینماید، میگوید:
«به هر حال، برای انسان درست نیست که نسبت به صفت یا صفاتی که خداوند برای خودش اثبات نموده، سخت گیری و لجاجت کند و پروردگار آسمانها و زمین را آماج حملاتش قرار دهد و صفتی را که خداوند خودش را با آن ستوده است، به بهانهی اینکه شایستهی او نیست، از وی نفی کند و از کیسهی کرم خود صفاتی را به او ببخشد. باید دانست که این کار، نوعی جنون و پیروی از هوی و هوس بشمار میرود و صرفا کسانی از این رأی پیروی میکنند که خداوند چشم بصیرت آنها را کور کرده است».
استواء صفت کمال است نه صفت نقص
جهت روشن شدن خیانت بزرگی که متکلمین دربارهی صفات خداوند، مرتکب شدهاند، علامه شنقیطی / به یکی از صفات بزرگ خداوند (استواء) اشاره مینماید و میگوید: صفت استواء که دربارهی آن، سخنان زیادی مطرح شده است و بسیاری از مردم آن را با فلسفه و منطق و ادلهی جدلی انکار کردهاند و حق را باطل، و باطل را حق جلوه دادهاند تا جایی که هزاران نفر از مدعیان اسلام، با دلایل منطقی این صفت (استواء) را از خالق زمین و آسمان، نفی کردهاند.
بعنوان نمونه، آنها میگویند: اگر خداوند بر عرش قرار گرفته باشد ، با مخلوقات مشابهت پیدا میکند و واضح است که خداوند هیچگونه مشابهتی با مخلوقات ندارد؛ در نتیجه، او بر عرش استوی ننموده است. ولی باید دانست که این نتیجه، بدلیل مخالفت با آیات صریح قرآن کریم، باطل است.
علامه شنقیطی / در ادامهی سخنانش میگوید: صفت استواء از جمله صفات کمال و جلال است و خداوند بوسیلهی آن خود را ستوده است. قرینه و دلیل بر اینکه این صفت از صفات کمال و جلال او میباشد، این است که خداوند متعال در قرآن کریم همواره آن را همراه با صفات جلال و کمالی ذکر نموده است که عقل انسان را مبهوت وخیره مینمایند؛ پس استواء نیز یکی از آن صفات بشمار میرود. سپس علامه ششنقیطی به منـظور ارائهی دلیل برای این موضـوع به بیــان نصوصی میپردازد که این صفـــت در آنها وارد شده است:
۱- براساس ترتیب قرآن کریم نخستین سورهای که صفت استواء در آن آمده است، سورهی اعراف میباشد:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٥٤﴾ [الأعراف: ۵۴].
«همانا پروردگار شما الله است؛ آن ذاتی که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید؛ سپس بر عرش قرار گرفت. با ـ پردهی تاریک ـ شب، روز را میپوشاند و شب، شتابان به دنبال روز روان است. خورشید و ماه و ستارگان را بیافریده است و جملگی مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که تنها او میآفریند و تنها او فرمان میدهد. بزرگوار و جاویدان و دارای خیرات فراوان، خداوندی است که پروردگار جهانیان است».
آیا کسی هست که بتواند، یکی از این صفات دالّ بر جلال و عظمت خدا را انکار کند؟
۲- دومین سورهای که صفت استواء در آن آمده است، سورهی یونس است:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ٣ إِلَيۡهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقًّاۚ إِنَّهُۥ يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ بِٱلۡقِسۡطِۚ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ٤ هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِيَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلۡحِسَابَۚ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ٥ إِنَّ فِي ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَّقُونَ٦﴾ [يونس: ۳-۶].
«همانا پروردگار شما الله است؛ آن ذاتی که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید، سپس بر عرش قرار گرفت و به ادارهی جهان هستی پرداخت. زمام اداره جهان هستی به دست او است. کسی نمیتواند میانجی بشود مگر پس از اجازهی او. این خدا است که صاحب و پروردگار شما است، پس او را پرستش کنید. آیا گوشزد نمیشوید و پند و عبرت نمیگیرید؟ بازگشت همهی شما بسوی او است. این وعدهی راستین خداوند است. خدا است که از آغاز، موجودات را میآفریند و هم او است که آنها را ـ دیگر بار پس از تخریب جهان، هستی میبخشد و بهسوی خود ـ برمیگرداند تا دادگرانه پاداش کسانی را بدهد که ایمان آوردهاند و کارهای نیکو کردهاند. امّا کسانی که راه کفر را پوییدهاند، به سبب کفری که ورزیدهاند، نوشیدنی از آب داغ و سوزانی دارند و دارای عذاب بس دردناکی هستند. خدا است که خورشید را درخشان و ماه را تابان گردانده است و برای ماه منازلی معین کرده است تا شمارهی سالها و حساب کارها را بدانید. خداوند همهی اینها را جز به حکمت نیافریده است. خداوند آیات ـ قرآن و نشانههای جهان ـ را برای آنان که میفهمند و درک میکنند شرح و بسط میدهد. بیگمان در آمد و شدِ شب و روز و در چیزهایی که خداوند در آسمانها و زمین آفریده است، نشانههایی برای کسانی است که پرهیزگارند».
آیا کسی هست که بتواند یکی از این صفات دالّ بر جلال و عظمت خدا را انکار کند؟
۳- سومین سورهای که صفت استواء در آن آمده است، سورهی رعد است:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُم بِلِقَآءِ رَبِّكُمۡ تُوقِنُونَ٢ وَهُوَ ٱلَّذِي مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ وَأَنۡهَٰرٗاۖ وَمِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِيهَا زَوۡجَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ٣ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَجَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَزَرۡعٞ وَنَخِيلٞ صِنۡوَانٞ وَغَيۡرُ صِنۡوَانٖ يُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِي ٱلۡأُكُلِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ٤﴾ [الرعد: ۲-۴].
«الله همان کسی است که آسمانها را چنان که میبینید، بدون ستون برپا داشت؛ سپس بر عرش قرار گرفت و خورشید و ماه را فرمانبردار خود ساخت. هر کدام تا مدّت مشخّصی به حرکت خود ادامه میدهند. خداوند کار و بار جهان را زیر نظر دارد و با حساب و کتاب دقیقی میگرداند و او آیهها را بیان میدارد تا این که یقین حاصل کنید که پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد. او آن کسی است که زمین را گسترانیده و در آن، کوهها و جویبارها قرار داده است و از هرگونه ثمر و میوهای، جفت نر و مادهای در آن آفریده است. شب را بر روز میپوشاند. بیگمان در این آفرینش، شانههایی ـ واضح و آشکار بر قدرت آفریدگار ـ است برای آنان که میاندیشند. در روی زمین، قطعه زمینهایی در کنار هم قرار دارد و تاکستانها و کشتزارها و نخلستانهای یک پایه و دو پایه در آن موجود است که هر چند با یک نوع آب سیراب میگردند، امّا برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری میدهیم. بیگمان در این ـ اختلاف استعداد خاکها و جوراجوری درختان و گیاهان و دگرگونیهای میوهها و طعم آنها ـ نشانههایی برای کسانی است که عقل خویش را به کار میگیرند».
آیا کسی می تواند، یکی از این صفات دالّ بر جلال و عظمت خدا را انکار کند؟
۴- چهارمین سوره ای که صفت استواء در آن آمده است سورهی طه است:
﴿طه١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ٢ إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ٣ تَنزِيلٗا مِّمَّنۡ خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ وَٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلۡعُلَى٤ ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ٥ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ٦ وَإِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى٧ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ٨﴾ [طه: ۱-۸].
«طا.ها. ما قرآن را برای تو نفرستادهایم تا ـ از غم ایمان نیاوردن کافران و نپذیرفتن شریعت یزدان ـ خویشتن را خسته و رنجور کنی؛ لیکن آن را برای پند واندرز کسانی فرستادهایم که از خدا میترسند. قرآن از سوی کسی نازل شده است که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است. خداوند مهربانی که بر عرش قرار گرفته است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه در میان آن دو و آنچه در زیر خاک وجود دارد، از آن او است. ای پیامبر! اگر آشکارا سخن بگویی ـ یا پنهان، برای خدا فرق نمیکند، سخن گفتن تو با دیگران را ـ و نهانتر ـ از آن را که سخن گفتن تو با خودت و خواطر دل است ـ میداند. او الله است و بجز الله، معبود دیگری وجود ندارد؛ او دارای نامهای نیکو است».
آیا کسی می تواند یکی از صفات مذکور و دال بر عظمت و جلال خدا را انکار کند؟
۵- پنجمین موضعی که صفت استواء در آن آمده است، سورهی فرقان است:
﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَكَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِيرًا٥٨ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسَۡٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا٥٩﴾ [الفرقان: ۵۸-۵۹].
«و ـ در همهی امور ـ بر خداوندی تکیه کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد و حمد و ثنای او را به جای آور؛ و همین کافی است که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است. آن کسیکه آسمانها و زمین و همهی چیزهای میان آن دو را در شش دوره آفرید و آن گاه بر عرش قرار گرفت. او دارای رحمت فراوان و فراگیر است؛ پس از شخص بسیار آگاه و فرزانه بپرس».
آیا کسی می تواند یکی از این صفات عظیم الهی و دال برجلال و کمال او را انکار کند؟
۶- ششمین سوره و موضعی که صفت استواء در آن آمده است، سورهی سجده میباشد:
﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۚ بَلۡ هُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ٣ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ مَا لَكُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا شَفِيعٍۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ٤ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ يَعۡرُجُ إِلَيۡهِ فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥٓ أَلۡفَ سَنَةٖ مِّمَّا تَعُدُّونَ٥ ذَٰلِكَ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ٦ ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ٨ ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ٩﴾ [السجدة: ۳-۹]
«امّا مشرکان میگویند: محمّد خودش آن را از پیش خود ساخته است ـ و به دروغ به خدا نسبت داده است ـ بلکه قرآن، سخن حقّی است که از سوی پروردگارت نازل شده است تا گروهی را که پیش از تو پیغمبری برای آنان نیامده است ـ از خشم خداوند ـ بترسانی؛ شاید هدایت یابند. خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو است در شش دوره بیافرید و سپس بر عرش قرار گرفت. بجز خداوند برای شما هیچ یاوری ـ که شما را از عذاب خدا برهاند ـ و هیچ شفیعی ـ که نزد خدا بجز با اجازه خدا برایتان شفاعت کند ـ وجود ندارد. آیا یادآور میشوید؟ خداوند تمام عالم هستی را از آسمان گرفته تا زمین، زیر پوشش تدبیر خود قرار داده است. سپس تدبیر امور در روزی کهاندازهی آن هزار سال از سالهایی است که شما میشمارید، بهسوی او باز میگردد. او خداوندی است که از پنهان و آشکار باخبر است و چیره و مهربان است. آن کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید، و آفرینش انسان را از گل آغازید. سپس خداوند ذرّیهی او را از عُصارهی آب ضعیف و ناچیزی ـ به نام منی ـ آفرید. آنگاهاندامهای او را تکمیل و آراسته کرد و از روح متعلّق به خود در او دمید و برای شما گوشها و چشمها و دلها آفرید؛ امّا شما کمتر شکر نعمتهای او را به جای میآورید» آیا کسی می تواند یکی از این صفات عظیم الهی و دال بر نهایت جلال و کمال او را انکار کند؟
۷- هفتمین سوره و موضعی که صفت استواء در آن آمده است، سورهی حدید است:
﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ٣ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۖ وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٤﴾ [الحديد: ۳-۴].
«او پیشین و پسین و پیدا و ناپیدا است و او آگاه از همه چیز است. او است که آسمانها و زمین را در شش دوره آفرید و سپس بر عرش قرار گرفت. او میداند چه چیز به زمین نازل و از آن خارج میشود و چه چیز از آسمان پایین میآید و بدان بالا میرود و او در هر کجا که باشید، با شما است. و خدا میبیند هر چیزی را که انجام میدهید».
آری، همانگونه که مشاهده مینمایید، همهی اینها صفت کمال هستند؛ حال آنکه به گمان این انسانهای جاهل و کودن، صفت نقص هستند. این افراد پروردگار را نیز بخاطر اینکه خودش را به صفت نقص متصف نموده است، انتقاد میکنند و مورد حمله قرار میدهند. بعد از آن، یا این صفات را نفی میکنند و یا به تأویل آنها میپردازند. این در حالی است که خداوند خودش را با این صفات ستوده است و آنها را از صفات جلال و کمال خود شمرده است و در کنار صفات جلال و کمال خود آورده است بگونهای که عقل از عظمت و کمال آنها شگفت زده و مبهوت میگردد. آری، این دلیل بر جهل و خیانت و هوس پرستی کسانی است که این صفات را نفی و یا تأویل میکنند.