شناخت الله عز و جل

فهرست کتاب

بحثی پیرامون صفات سلبیه نزد متکلمین

بحثی پیرامون صفات سلبیه نزد متکلمین

براساس اظهارات علامه شنقیطی / ضابطه و قانون مربوط به صفات سلبیه نزد متکلمین چنین است: هر صفتی که بر عدم محض دلالت داشته باشد، صفت سلبیه نامیده می‌شود. و منظور از آن، صفاتی هستند که چیزهایی را که شایسته‌ی ذات خداوند نیستند، از او سلب می‌کنند بدون این‌که بر معنی وجودی و قائم به ذات، دلالت داشته باشند.

آن‌هایی که معتقد به این رأی هستند، صفات سلبی را فقط پنج صفت دانسته‌اند که عبارتند از: قدم، بقا، مخالفت خلق، وحدانیت و غنای مطلقی که متکلمین از آن بعنوان قائم به نفس یاد می‌کنند و منظور از آن، بی نیازی از حیز و محل است.

۱ـ۲ قدیم و باقی بودن: شیخ شنقیطی / می‌گوید: قدیم بودن و بقا، دو صفت هستند که متکلمین خداوند را بدان‌ها متصف می‌دانند و گمان می‌کنند که در آیه‌ی «هو الاول و الآخر» خداوند خودش را به این دو صفت متصف نموده است.

قدیم بودن نزد متکلمین عبارت است از سلب عدم گذشته؛ البته قدیم بودن نزد آنان از ازلی بودن مقداری خاصتر است؛ زیرا ازلی بودن به معنی این است که یک چیز، آغازی نداشته باشد، خواه وجودی باشد مانند ذات و صفات خداوند یا عدمی باشد. اما قدیم بودن نزد متکلمین به چیزی اطلاق می‌گردد که آغازی نداشته باشد مشروط بر این‌که وجودی باشد، مانند ذات خداوند متصف به صفات کمال و جلال.

شیخ شنقیطی می‌گوید: خداوند مخلوقات را به قدیم بودن توصیف نموده است چنان‌که می‌فرماید:

﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ٩٥ [يوسف: ۹۵].

‏«به یعقوب گفتند: به خدا قسم! بی‌گمان تو در سرگشتگی قدیم خودت هستی».

﴿حَتَّىٰ عَادَ كَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِيمِ [يس: ۳۹].

«به صورت ته مانده‌ی قدیمی خوشه‌ی خرما بر درخت در می‌آید».

﴿أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ٧٦ [الشعراء: ۷۶].

‏«هم شما و هم پدران قدیمی شما». ‏

همچنین خداوند مخلوقات را به بقا توصیف نموده است:

﴿وَجَعَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِينَ٧٧ [الصافات: ۷۷].

‏«و نژاد او را باقی ماندگان ـ روی زمین ـ قرار دادیم».

﴿مَا عِندَكُمۡ يَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ [النحل: ۹۶]. ‏

«آنچه نزد شما مردم است، ناپایدار و فانی است و آنچه که نزد الله است، ماندگار و باقی است».

قطعاً صفات آن موجوداتی که خداوند آنها را بدین صفات توصیف نموده است با صفات خالق متفاوت‌اند.

خداوند متعال در قرآن و حدیث به قدیم بودن و بقا توصیف نشده است

علامه محمد امین شنقیطی می‌فرماید: خداوند خودش را در قرآن به قدیم بودن توصیف ننموده است حتی بعضی از سلف بصورت مطلق وصف قدیم را برای خداوند مکروه دانسته‌اند؛ زیرا مفهوم قدیم گاهی توأم با سابق عدم، اطلاق می‌شود؛ یعنی هنگامی به یک چیز، قدیم گفته میشود که در زمان بسیار دور، معدوم بوده باشد. مانند:

﴿حَتَّىٰ عَادَ كَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِيمِ [يس: ۳۹]. ﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ٩٥ [يوسف: ۹۵] ﴿أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ٧٦ [الشعراء: ۷۶].

و بعضی‌ها گفته‌اند که در این باره، حدیثی وارد شده است. بعضی از علما هم می‌گویند: حدیث دال بر این است که خداوند را می‌توان به قدیم بودن توصیف نمود؛ برخی هم می‌گویند: چنین توصیفی برای خداوند به ثبوت نرسیده است.

امّا در مورد دو صفت اول وآخر، خداوند می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ [الحديد: ۳]. «او پیشین و پسین است».

البته خداوند همچنانکه خود را به اول و آخر متصف نموده است، بعضی از مخلوقات را نیز بدان توصیف نموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ نُهۡلِكِ ٱلۡأَوَّلِينَ١٦ ثُمَّ نُتۡبِعُهُمُ ٱلۡأٓخِرِينَ١٧ [المرسلات: ۱۶-۱۷].

«آیا ما پیشینیان را نابود نساخته‌ایم‌؟ ‏‏سپس پسینیان را به دنبال‌شان روانه نساخته‌ایم‌؟».

بدون تردید، اول و آخری که خداوند خود را به آنها توصیف نموده است بگونه‌ای هستند که شایسته‌ی جلال و کمال او می‌باشند؛ و اول وآخری که صفت مخلوق هستند نیز متناسب با حال و وضعیت و عجز و نیاز آنها می‌باشند.

۳-۴- یکتایی و بی نیازی

خداوند خود را به یکتا بودن متصف نموده و می‌فرماید:

﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ [البقرة: ۱۶۳].

«خداوند شما، خداوند یکتا و یگانه است».

بعضی از مخلوقات را نیز به یکتا بودن متصف نموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿يُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ [الرعد: ۴].

«با یک آب، سیراب می‌گردند».

همچنین خداوند خودش را با صفت غنا و بی‌نیازی توصیف نموده و می‌فرماید:

﴿فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ [التغابن: ۶].

«پس کافر شدند و سر بر‌تافتند و رویگردان ‌شدند و خدا هم بی‌نیاز ـ از ایمان و اطاعت ایشان ـ بود و ـ همیشه هم ـ بی‌نیاز است و سزاوار ستایش و سپاس».

﴿إِن تَكۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيد [إبراهيم: ۸].

«اگر شما و همه‌ی کسانی که روی زمین هستند، کافر شوید و ناسپاس گردید، به خدا زیانی نمی‌رسد؛ چرا که خداوند بی‌نیاز و ستوده است».

این صفات سلبی همان‌گونه که ملاحظه می‌نمایید، در قرآن کریم هم برای خالق و هم برای مخلوق آمده‌اند؛ اما این نوع صفات هم بگونه‌ای هستند که شایسته‌ی جلال، عظمت و کبریایی او هستند و صفاتی که در وصف مخلوق آمده‌اند نیز متناسب با حال، عجز، نیاز و فنای مخلوقات می‌باشند.

سخن نهایی درباره‌ی صفات معنوی

بعد از آن، علامه شنقیطی به بحث درباره‌ی آنچه که متکلمین آنها را صفات هفت گانه‌ی معنوی (زنده، قادر، با اراده، عالم، شنوا، بینا و متکلم) می‌نامند، می پردازد و می‌گوید: حقیقت این صفات عبارت است از کیفیت متصف بودن به این معانی هفتگانه، بگونه‌ای که بیان کردیم.

آن عده از متکلمین که این صفات را قبول کرده‌اند، بدین اعتبار بوده که آنها را واسطه‌ی ثبوتی دانسته‌اند؛ بدین معنی که آنها نه معدوم هستند ونه موجود.

اما علامه شنقیطی اثبات این صفات را با این کیفیت، قبول ندارد و می‌گوید: در واقع این دیدگاه، یک افسانه وخیال است و به هیچ عنوان عقل و خرد صحیح و سالم واسطه‌ای میان شیء و ضدش قرار نمیدهد؛ زیرا بدیهی است که هرچه موجود نباشد، معدوم است؛ و هرچیزی که معدوم نباشد، مسلم است که موجود است و هیچ واسطه‌ای در این میان وجود ندارد چنانکه این نکته بر هیچ خردمندی پوشیده نیست.