قرآن و نظریهی داروین
هنگامی که قرآن پیرامون واقعیتهای ازلی و جاودانی سخن میگوید، واجب است که مردم به آن گوش فرا دهند و سکوت نمایند.
﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤﴾ [الأعراف: ۲۰۴].
«هنگامی که قرآن خوانده میشود، گوش فرا دهید و سکوت نمایید تا رحمت الهی شامل حال شما گردد».
چرا که قرآن از جانب خداوندی دانا و آگاه است که علم او همه چیز را فرا گرفته است و علم انسان در برابر علم خدا بسیاراندک و ناچیز است.
﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾ [البقرة: ۲۱۶].
«خدا ـ به رموز کارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را ـ میداند و شما ـ از اسرار امور بیخبرید و مصلحت خود را چنان که شاید و باید ـ نمیدانید».
چگونه آگاه به امور مخلوقات نباشد حال آنکه خود آنها را آفریده است.
﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٤﴾ [الملک: ۱۴].
«آیا کسی که آفریده است، نمیداند حال آنکه او باریک بین و آگاه است؟!».
چگونه مردم به خود اجازه میدهند تا پیرامون اصل و ریشهی بسیار دیرینه و گذشتهی خود، اظهار نظر کنند و در بارهی آن، سخن گویند حال آنکه آنان هنگام آفرینش اصلشان، حضور نداشتند.
﴿۞مَّآ أَشۡهَدتُّهُمۡ خَلۡقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَا خَلۡقَ أَنفُسِهِمۡ﴾ [الکهف: ۵۱].
«من ابلیس و فرزندانش را هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و آفرینش خودشان ـ در صحنهی خلقت ـ حاضر نکردهام».
پس مادام که آنان هنگام آفرینش حضور نداشتهاند، قطعاً در صد درک واقعیت برای آنها در این زمینه، بسیاراندک است و بیشتر دچار اشتباه میشوند.