۱- علم حفاری همواره ناقص بوده است
هیچ کسی نمیتواند ادعا کند که کنکاش و جستجو در تمام طبقات زمین و زیر کوهها و دریاها به طور کامل انجام گرفته است؛ در نتیجه، چیز جدیدی کشف نمیشود تا یافتههای گذشته را نقض کند.
بر فرض ثابت بودن یافتههای این علم، وجود موجودات ابتدایی و ساده در آغاز و وجود موجودات مترقیتر در ادوار بعدی نمیتواند دلیل بر تحولات و پیشرفت موجودات پست و ناقص به موجودات برتر و مترقیتر باشد؛ بلکه تنها میتواند دلیل بر ترتیب این موجودات ـ در صورت مناسب بودن محیط ـ برای بوجود آمدن آن به هر شکل باشد؛ مگر نه این است که علم حفاری در زمان داروین میگفت: عمر انسان ششصد هزار سال است حال آنکه اکتشافات جدید در علم حفاری سابقهی تاریخی عمر انسان را به دهها میلیون سال قبل میرساند.
آیا چنین تناقضاتی در یافتههای علم حفاری بارزترین دلیل بر این نیست که علم حفاری همواره در حال تغییر و تحول است و نمیتوان هیچ نظریهای قطعی بر اساس آن صادر نمود؟ آیا تناقض فوق، دلیل بر این نیست که ممکن است فردا حقایقی کشف شود که ما عکس آن را انتظار داشتیم؟
دکتر مصطفی شاکر سلیم شرحی بر کتاب «الانسان فی المرآة» (انسان درآینه) تألیف کلاید کلوکهون که پیرامون انسانهای نئاندرتال که طرفداران نظریهی داروین آنها را نخستین انسانهای متحول شده از میمون میدانند، نوشته است. دکتر مصطفی در توصیف انسانهای نئاندرتال ضمن بیان خصوصیات بارز آنها می نویسد: «دماغ آنها از نظر حجم از دماغ انسانهای امروزی بزرگتر بوده و جمجمهی آنها نیز بزرگ و پهنتر بوده است....» تا اینکه در بخشی از سخنانش می گوید: «زنجیرهای که علم حفاری بدان دست یافته است زنجیرهای منقطع و بریده است و از آن بخشهای مجهول و ناشناخته بعنوان حلقههای مفقود یاد میشود».
دکتر سوریال در کتاب خود به نام «تصدع مذهب داروین» می گوید: