شناخت الله عز و جل

فهرست کتاب

اولین انحراف در عقیده و نخستین پیامبر

اولین انحراف در عقیده و نخستین پیامبر

مدت‌ها پس از این‌که مردم بر دین توحید و یکتا پرستی بودند،‌اندک ‌اندک، کژراهگی و انحراف در عقیده‌ی مردم پدید آمد و نخستین انحراف غلو و زیاده روی در تعظیم و بزرگداشت صالحان و نیک مردان و رساندن آنها به درجه‌ی خدایی بود.

در صحیح بخاری به روایت ابن جریج از عطا روایت شده که ابن عباس ب درتفسیر آیه‌ی: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا٢٣ [نوح: ۲۳] [۲۲۶] فرمود: «این‌ها (وَدّ، سُواع، یغوث، یعوق و نَسر) نام مردان نیکوکار و صالحی از قوم نوح بودند که پس از فوت آنان شیطان به قومشان الهام نمود که مجسمه‌ی آنان را در مجالسی که آنها در آن بوده‌اند نصب نمایند و نام هر یک از آنها را بر خودش بگذارند. پس آنها این کار را کردند بدون این‌که این مجسمه‌ها را پرستش کنند تا این‌که نسل اول از بین رفتند و این‌ها به مرور زمان، مورد پرستش قرار گرفتند» [۲۲۷].

این نخستین انحرافی است که در تاریخ بشریت دامنگیر توحید شد؛ اینجا بود که خداوند متعال اولین پیامبر خود، نوح را فرستاد تا وعده‌ای را که به ابو البشر ؛آدم؛÷ مبنی بر فرستادن پیامبران و کتاب‌های آسمانی داده بود، تحقق بخشد.

دلیل بر این که نوح نخستین پیامبری بوده که خداوند او را فرستاده است، حدیث صحیح شفاعت است که در آن چنین آمده:

«إن الناس یأتون بعد آدم نوحا، فیقولون له فیمـا یقولون: یا نوح، أنت أول الرسل إلی الأرض وسماك الله عبدا شکورا» [۲۲۸].

(مردم بعد از آدم، نزد نوح می‌روند و با او صحبت می‌کنند و در میان صحبت‌هایشان می‌گویند: ای نوح! تو نخستین پیامبری هستی که خداوند تو را به زمین فرستاد و تو را بنده‌ی سپاس‌گذار نام نهاد).

آیات کتاب پروردگار ما خیلی آشکار و واضح بیان می‌کنند که نوح مردم را به‌سوی یکتاپرستی و توحید ناب دعوت نمود و به قوم خود ‌گفت:

﴿يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ [الأعراف: ۵۹].

‏«ای قوم من! برای شما معبود حقی بجز الله وجود ندارد؛ پس تنها الله را عبادت کنید. من می‌ترسم دچار عذاب آن روزِ بزرگ شوید ـ و به دوزخ روید». ‏

و در جایی دیگر از قرآن کریم آمده است که به قومش گفت:

﴿أَن لَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ أَلِيمٖ٢٦ [هود: ۲۶]

‏«فقط الله را پرستش نمایید؛ بیگمان من از عذاب روز پر رنج ـ قیامت ـ بر شما می‌ترسم». ‏

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ٢٣ [المؤمنون: ۲۳].

‏«ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم؛ او بدیشان گفت: ای قوم من! خداوند را عبادت کنید؛ چرا که معبودی جز او ندارید. آیا ـ از عذاب خدا و زوال نعمتی که به شما داده است ـ نمی‌پرهیزید؟».‏

و کسانی که دعوت توحیدی او را پذیرفتند و به آن جواب مثبت دادند، ضعیفان و ناتوانان بودند؛ اما اشراف و رؤسای قوم که به گمان خود صاحب عقل و خرد بودند، خود را از پیروی حق بی نیاز دانسته و از آن روی گردانی کردند.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٦٠ [الأعراف: ۶۰]

‏«اشراف و رؤسای قومش گفتند: ما شما را در گمراهی و سرگشتگی آشکاری می‌بینیم».

همچنین «ملأ» که همان اشراف و رؤسای قوم بودند، به نوح ÷ گفتند:

﴿وَمَا نَرَىٰكَ ٱتَّبَعَكَ إِلَّا ٱلَّذِينَ هُمۡ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ ٱلرَّأۡيِ [هود: ۲۷].

«ما می‌بینیم که کسی جز افراد فرومایه و کوته‌فکر و ساده‌لوح ما از تو پیروی نکرده است».

یعنی آنها بدون تأمل و تفکر از تو پیروی نموده‌اند. آری، آن چیزی که باید به سبب آن، مورد ستایش قرار می‌گرفتند که همان پذیرفتن حق بدون درنگ بود، برعکس باعث سرزنش آنان شد؛ زیرا هرگاه که واقعیت روشن گردد، نیازی به تفکر و تأمل ندارد؛ بلکه باید از آن پیروی شود.

همچنین آنان از این‌که خداوند انسانی را به عنوان پیامبر مبعوث نماید، تعجب کردند و گفتند:

﴿مَا نَرَىٰكَ إِلَّا بَشَرٗا مِّثۡلَنَا [هود: ۲۷]. «ما تو را بشری مانند خود می دانیم».

﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيۡكُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِكَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِيٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِينَ٢٤ [المؤمنون: ۲۴].

‏«اشراف و سران کافر قومش گفتند: این مرد، صرفا انسانی مانند شما است و می‌خواهد بر شما برتری گیرد. اگر خدا می‌خواست ـ پیغمبری را به میان ما روانه کند ـ حتماً فرشتگانی را برای این منظور می‌فرستاد. ما چنین چیزی را در تاریخ پدران پیشین خود نشنیده‌ایم ـ که انسانی ادّعای نبوّت کند و خود را نماینده‌ی خدا بداند». ‏

سران و اشراف قوم از نوح ÷ می‌خواستند که مستمندان و فقیرانی را که از او پیروی می‌کردند از خود دور کند؛ اما او به خواسته‌ی آنان تن نداد و طلبشان را رد کرد:

﴿وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْۚ إِنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡ وَلَٰكِنِّيٓ أَرَىٰكُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ [هود: ۲۹].

«من کسانی را که ایمان آورده‌اند از مجلس و همدمی خود به خاطر شما نمی‌رانم؛ آنان ـ در روز قیامت ـ خدای خود را ملاقات می‌کنند؛ امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم ـ چرا که معیار ارزش انسان‌ها را در مال و جاه می‌دانید نه در پیروی از حق و انجام کار نیک». ‏

روزگار همچنان سپری می‌شد و مجادله‌ی میان او و قومش ادامه داشت؛ چنانکه خدوند متعال می‌فرماید:

﴿فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا [العنکبوت: ۱۴].

«او نه صد و پنجاه سال در میان آنان ماند». اما فقط گروه‌اندکی به او ایمان آوردند.

اینجا بود که نوح ÷ آنان را نفرین نمود:

﴿وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا٢٦ إِنَّكَ إِن تَذَرۡهُمۡ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا كَفَّارٗا٢٧ [نوح: ۲۶-۲۷].

«نوح گفت: پروردگارا! هیچ احدی از کافران را بر روی زمین زنده باقی مگذار؛ ‏چرا ‏که اگر ایشان را رها کنی، بندگانت را گمراه می‌سازند و جز فرزندان بزهکار و کافرِ سرسخت نمی‌زایند و به دنیا نمی‌آورند». ‏

سرانجام خداوند آنان را بوسیله‌ی طوفانی بزرگ نابود ساخت:

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ لَّمَّا كَذَّبُواْ ٱلرُّسُلَ أَغۡرَقۡنَٰهُمۡ [الفرقان: ۳۷].

‏ «و قوم نوح را نیز هنگامی که پیامبران را تکذیب کردند، غرق نمودیم».

و این‌گونه خداوند با لطف و رحمت خویش، نوح و پیروانش را نجات داد و زمین را از وجود ستمگران پاک گردانید و بجز موحدان و یکتاپرستان هیچ کسی روی آن باقی نماند. و هنگامی که این گروه منحرف شدند و از توحید فاصله گرفتند، خداوند متعال پیامبران دیگری را به‌سوی آنان فرستاد:

﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِينَ٣١ فَأَرۡسَلۡنَا فِيهِمۡ رَسُولٗا [المؤمنون: ۳۱-۳۲].

‏ «سپس بعد از آنان؛ یعنی قوم نوح؛ مردمان دیگری را بر سر کار آوردیم و ‏پیغمبری از میان خودشان به میان آنان فرستادیم».

آن پیامبر نیز آنها را به‌سوی یکتاپرستی دعوت نمود:

﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ [المؤمنون: ۳۲].

«خدا را بپرستید؛ زیرا جز او معبود حقی ندارید».

بدین ترتیب، هرگاه بنی آدم به کژ راهی می‌رفت و از راه منحرف می‌شد، خداوند متعال با لطف و رحمت خویش راه هدایت را به آنان نشان می‌داد و با نور هدایتش تاریکیها را از سر راهشان می‌زدود.

﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ كُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِيثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ٤٤ [المؤمنون: ۴۴].

‏«سپس پیامبران خود را یکی پس از دیگری ـ به‌سوی اقوامشان ـ فرستادیم؛ هر گروهی با آمدن پیامبر، تکذیبش کردند. ما هم آن اقوام را یکی بعد از دیگری روانه‌ی دیار نیستی کردیم و ایشان را نقل مجالس و مایه‌ی عبرت دیگران نمودیم. نابود باد اقوامی که بی‌ایمان و بی‌باورند».

این چنین است سرگذشت واقعی انسان؛ کشمکش و مبارزه طولانی بین حق و باطل؛ میان پیامبرانی که هدایت را به مردم عرضه نمودند و گمراهانی که با پیروی از آبا و اجداد و هواها و خواهشات نفسانی‌شان از توحید و یکتاپرستی اعراض و روی گردانی کردند:

﴿أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُۚ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فِيٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَقَالُوٓاْ إِنَّا كَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِي شَكّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَيۡهِ مُرِيبٖ٩ ۞قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِي ٱللَّهِ شَكّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يَدۡعُوكُمۡ لِيَغۡفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُؤَخِّرَكُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ١٠ [إبراهيم: ۹-۱۰].

«(آیا به شما نرسیده است خبر کسانی که پیش از شما بوده‌اند؟ قوم نوح و عاد و ثمود و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند که جز خدا کسی آنان را نمی‌داند. پیامبران‌شان دلایل روشن و معجزات آشکاری برای آنان آوردند؛ ولی آنان دست‌هایشان را روی دهان‌های خود گذاشتند ـ ایمان نیاوردند ـ و گفتند: ما به آنچه که فرستاده شده‌اید، کفر ورزیدیم و درباره‌ی چیزی که ما را بدان می‌خوانید، سخت در شک و گمانیم. پیامبران‌شان به آنها گفتند: مگر درباره‌ی وجود خدا ؛آفریننده‌ و ابداع کننده‌ی آسمان‌ها و زمین؛ شک و تردیدی وجود دارد‌؟ او شما را فرا می‌خواند تا گناهانتان را ببخشاید و تا مدّت مشخّصی ـ که در آن مرگ‌تان فرا می‌رسد ـ شما را بر جای و محفوظ دارد. آنان گفتند: شما جز انسان‌هایی همچون ما نیستید و شما می‌خواهید ما را از چیزهایی منصرف و به دور دارید که پدرانمان آنها را می‌پرستیده‌اند. برای ما دلیل روشنی بیاورید)».

[۲۲۶] (و گفتند: معبودهای خود را وامگذارید؛ و وَدّ، سُواع، یغوث، یعوق و نَسر را رها نکنید). [۲۲۷] صحیح بخاری (۸/۶۶۷) شماره (۴۹۲۰). [۲۲۸] صحیح مسلم (ج۱ ص۱۸۵) شماره (۱۹۴).