نصوصی که بر صحت استدلال به احادیث آحاد دلالت می کنند
نصوصی زیادی وجود دارند که دلیل بر صحت استدلال به احادیث آحاد و وجوب عمل به آنها می باشند از آن جمله:
۱- ﴿۞وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ١٢٢﴾ [التوبة: ۱۲۲].
«مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند؛ بلکه باید که از هر قوم و قبیلهای، عدّهای بروند تا دانش دین بیاموزند و هنگامی که بهسوی قوم و قبیلهی خود برگشتند آنان را بترسانند تا ـ خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ـ خودداری کنند».
این آیه، قبایل و عشایر و انسانهای مؤمن را در اطراف و نواحی مختلف جهان تشویق مینماید تا برای فرا گرفتن علم و بینش دینی تلاش نمایند و به نواحی مختلف بروند و پس از تحصیل علم به میان قوم خود بازگشته و آنان را به دین خدا هدایت و راهنمایی کنند. کلمهی «طائفة» در زبان عرب بر یک فرد و بیشتر از آن، اطلاق میگردد؛ تفقه در دین نیز شامل عقیده و احکام می شود؛ حتی تفقه و آگاهی یافتن نسبت به عقاید مهمتر از تفقه و آگاهی یافتن در احکام است؛ به همین سبب، امام ابوحنیفه / صفحاتاندکی در باب عقاید نگاشته و آنرا «فقه اکبر» نامیده است؛ پس این آیه دلیل آشکار و محکمی بر وجوب عمل به اخبار آحاد در باب عقاید است؛ و گر نه هرگز برای «طائفه» که شامل یک فرد نیز می شود، جایز نمیبود که قومشان را انذار کنند.
۲ـ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ أَن تُصِيبُواْ قَوۡمَۢا بِجَهَٰلَةٖ فَتُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلۡتُمۡ نَٰدِمِينَ٦﴾ [الحجرات: ۶].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید دربارهی آن تحقیق کنید؛ مبادا به گروهی بدون آگاهی، آسیب برسانید وانگاه از کردهی خود پشیمان شوید».
در این آیه، کلمهی ﴿فَتَبَيَّنُوٓاْ﴾ که در قرائت دیگری (فتثبتوا) نیز خوانده شده است بر این نکته دلالت دارد که اگر کسی خبری را برای شما آورد و آن کس، فاسق نبود بلکه عادل بود، خبرش حجت بوده و لازم نیست که در مورد آن، تحقیق شود و حتی سخنش بدون تحقیق هم مورد قبول است.
۳ـ ﴿فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ﴾ [التوبة: ۱۲۲].
«باید که از هر قوم و قبیلهای، عدّهای بروند تا دانش دین بیاموزند».
امام بخاری در صحیح خود در تفسیر و توضیح آیهی فوق چنین روایت میکند که مالک بن حویرث گفت:
«أَتَيْنَا النَّبِيَّ ص وَنَحْنُ شَبَبَةٌ مُتَقَارِبُونَ، فَأَقَمْنَا عِنْدَهُ عِشْرِينَ لَيْلَةً، وَكَانَ رَسُولُ اللهِ ص رَفِيقًا، فَلَمَّا ظَنَّ أَنَّا قَدْ اشْتَهَيْنَا أَهْلَنَا أَوْ قَدْ اشْتَقْنَا سَأَلَنَا عَمَّنْ تَرَكْنَا بَعْدَنَا فَأَخْبَرْنَاهُ، قَالَ: ارْجِعُوا إِلَى أَهْلِيكُمْ فَأَقِيمُوا فِيهِمْ وَعَلِّمُوهُمْ وَمُرُوهُمْ وَصَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» [۶۰].
(ما چند نفر جوان هم سن و سال خدمت پیامبر اکرم ص رسیدیم و مدت بیست شبانه روز نزد آن حضرت ص ماندیم. پیامبراکرم ص بسیار عطوف و مهربان بود؛ هنگامی که احساس نمود دلمان برای دیدن خانوادههایمان تنگ شده است و آرزو داریم که آنها را ببینیم، از ماپرسید: «چه کسانی را در خانوادههای خود، گذاشتهاید»؟ ما جریان را برایش بیان نمودیم. آنگاه فرمود: «به خانههایتان برگردید و در میانشان بمانید و آنها را آموزش دهید و آنان را دستور دهید و نماز بخوانید همانگونه که من آن را خواندم). [۶۱]
در این حدیث، پیامبر اکرم ص به هر کدام از آن جوانان دستور داد تا اهل منزل و خانوادهی خود را آموزش دهند و مسلم است که آموزش شامل عقیده و احکام میشود؛ حتی عقیده ضروریتر و مهمتر است که آن را یاد بگیرند؛ پس اگر عقاید به وسیلهی اخبار و احادیث آحاد، اثبات نگردد، این دستور پیامبر اکرم ص بی معنی و مفهوم میشود.
۴ـ در جای دیگری از صحیح بخاری و مسلم آمده که تعدادی از مردم یمن نزد رسول الله ص آمدند و عرض کردند: «ابْعَثْ مَعَنَا رَجُلاً يُعَلِّمْنَا السُّنَّةَ وَالإِسْلاَمَ، فَأَخَذَ بِيَدِ أَبِى عُبَيْدَةَ بْنِ الْجَرَّاحِ فَقَالَ : «هَذَا أَمِينُ هَذِهِ الأُمَّةِ» [۶۲].
(کسی را همراه ما بفرست تا سنت و احکام اسلامی را به ما یاد بدهد. پیامبر اکرم ص دست ابوعبیده را گرفت و فرمود: «فرد مورد نیاز شما ابوعبیده است که امین این امت میباشد).
اگر خبر واحد دلیل و حجت نمی بود، رسول اکرم ص ابو عبیده را به تنهایی اعزام نمینمود؛ علاوه بر این، پیامبر اکرم ص به کرات و مرات یارانش را برای چنین مأموریتهایی فرستاده است؛ مانند اعزام نمودن حضرت علی ÷، معاذ بن جبل و ابو موسی اشعری س که روایات مربوط به آنها در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایر کتب حدیث نقل شدهاند.
هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که این بزرگواران در تعلیم و آموزشهای خود، عقائد را نیز به مردم آموختهاند؛ پس اگر سخن و پیام این افراد حجت نمیبود، پیامبر اکرم ص آنها را به صورت فردی، اعزام نمی نمود.
امام شافعی / در کتاب خود «الرسالة» میگوید: اگر خبر واحد برای فرستاده شدگان و مردمی که به سویشان فرستاده شدهاند حجت نمیبود، رسول الله ص هرگز پیام خود را توسط آنان به صورت فردی نمیفرستاد [۶۳].
[۶۰] صحیح بخاری (۶۲۷) و صحیح مسلم (۱/۴۶۵) ش (۶۷۴) و متن حدیث از بخاری است. [۶۱] صحیح بخاری (۲/۱۱۰). [۶۲] صحیح مسلم (۴/۱۸۸۸ ش۲۴۱۹). و در صحیح بخاری آمده که پیامبر اکرم ص او را بهسوی مردم نجران فرستاد؛ نگا: صحیح بخاری (۷/۹۳) شماره (۳۷۴۵) و (۱۳/۲۳۲) شماره (۷۲۵۴). [۶۳] کتاب «الرساله» (۴۱۲) تألیف امام شافعی.