پیش درآمد چاپ اول
إن الحمد لله، نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه، و نتوب الیه، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیئات أعمالنا، من یهدِهِ الله فلا مضل له، و من یضلله فلا هادی له، و أشهد أن لا إله إلاّ الله وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمدا ًعبده و رسوله و بعد:
کتابی را که پیش رو دارید در زمینهی عقیده و باور اسلامی به رشتهی تحریر در آمده است؛ از خداوند متعال مسئلت می نمایم که آن را برای نویسنده، خواننده و ناشر مفید بگرداند؛ صرفا در جهت رضایت خویش قرار دهد و توشهای برای آخرتم به حساب آورد؛ چرا که او ذاتی شنوا و اجابت کننده است.
این نوشته، همچنان که از نامش پیدا است، کتابی است در زمینهی عقیده و باور اسلامی که از دو منبع اصلی یعنی قرآن و سنت پیامبر اکرم ص گرفته شده است و پر واضح است که پایههای عقیدهی نسل نخستین این امت بر اساس این دو منبع، پایه گذاری شده بود.
فکر نمیکنم کسی مخالف این واقعیت باشد که عقیده و باور گروه نخست این امت، عقیدهای پاک وصاف همچون آب دریاها و نیرومند و استوار همچون کوههای سر به فلک کشیده بوده است وخداوند به وسیلهی صاحبان این عقیده و باور، مسیر تاریخ بشریت را تغییر داد.
حال اگر مااندیشههای دینی خود را به منابع اصلیاش یعنی منابعی که نیاکان و سلف صالح این امت با آنها سیراب شده و از چشمههای آن بهره مند گردیدند، بازگردانیم، باید توبیخ شویم و مورد سرزنش قرارگیریم؟!
قضیهی بازگشت به قرآن و سنت مسئلهای است که امروزه گروههای زیادی با زبان، سخنرانی و مقالات و نوشتههای خود ادعای آن را دارند؛ اما در میدان عمل و هنگام استدلال، با آن مخالفت می کنند و آشکارا می بینیم که رای و نظر افراد را بر نصوص قرآن و احادیث پیامبر ترجیح داده و مسیری جدا از مسیر حق، و راهی غیر از راه اسلام و قرآن را در رفتار و تعاملشان در پیش گرفتهاند؛ به همین دلیل، مقدمه را طولانی نموده و تلاش کردهام که بر بازگشت به این دو مصدر یعنی قرآن و سنت صحیح پیامبر، به خصوص در زمینههای عقیده و شریعت بیشتر تأکید نمایم و شبهات برخی از منتقدان سنت پیامبر را روشن نمایم.
در مقدمهی این کتاب، علاوه بر بیان این موضوع، به مباحث فراوان دیگری نیز اشاره شده، مانند تعریف عقیده، جایگاه آن در شریعت، حکم انکار کردن یا رد یکی از اصول آن؛ گاهی هم به بیان شبههی کسانی پرداختهام که در گذشته و حال آن را مطرح نمودهاند، مانند تکفیر مردم به صرف ارتکاب گناه.
از این نکته هم غافل نبودهام که در مقدمهی این کتاب، به بیان منهج قرآنی که اسلام آورده و همچنین بیان چگونگی مخالفت آن با منهج فلسفی کلامی که منشأ بلاهای بزرگی بر سر این امت بوده است، بپردازم. امیدوارم که توانسته باشم فرق بین این دو منهج را از لحاظ اخذ و عطا و راه و روش استدلال با استفاده از قرآن و سنت پیامبر ص بیان نمایم تا در این اثنا، برتری و تفوق منهج قرآنی و ویژگیهای منحصر به فرد آن روشن گردد.
در بحث ایمان به خدا نیز دلایل کافی برای اثبات وجود خدا، مناقشه و مجادله با بی باوران و رد نظریههای الحادی و آنهایی که میگویند دنیا به صورت تصادفی به وجود آمده یا اینکه طبیعت آن را به وجود آورده، بیان مینمایم.
پس از آن، به بیان راههای شناخت پروردگار یعنی آیات هستی وآیات قرآنی پرداخته و موضوع را با الهام از آیات قرآن وسنت پاک پیامبر ص دنبال نمودهام؛ چرا که طرح این مسایل لب و اساس و محور اصلی کتاب را تشکیل می دهد.
از آنجایی که مسئلهی اسما و صفات دارای اهمیت زیادی است و سبب اساسی تفرقه و اختلاف این امت شده است، چارهای نداشتم جز اینکه به ذکر پایهها و اصولی بپردازم که تنها در روشنایی آنها، درک نصوصی که از اسما و صفات خدا بحث می کنند، امکان پذیر است؛ همچنین به بیان قواعد مهمی پرداختهام که این مسئله را روشن نموده و به آنهایی که مسیر حق و راه قرآن و ایمان را گم کردهاند، پاسخ میدهد.
در پایان، به بیان و توضیح مفهوم واقعی توحید و یگانگی خدا و چگونگی تحقق آن پرداختهام و مفهوم لا اله الاّ الله و معنی و شرایط آن را بیان داشتهام؛ همچنین مسایلی را که با توحید در تضاد هستند و آن را نقض می کنند، مورد توجه قرار دادهام.
سپس مختصری از تاریخ عقیده را بیان داشته و بطلان نظریهی تطور عقیده را روشن نمودهام و برای این کار، از کتابهای قدیم و جدید استفاده نمودهام و معیار استفادهی از این کتابها صرفا همخوانی داشتن آنها با قران و سنت بوده است.
به هر حال، این کتاب، گروهی از مردم را خشنود، و گروه دیگری را خشمگین میکند؛ اما خداوند خوب میداند که من تنها رضایت او را خواستارم و وقتی که من این مباحث را مینویسم بدین معنی نیست که اشتباه و خطایی در آنها وجود ندارد؛ زیرا چه بسا که قلم به خطا میرود و عقل دچار پراکنده گویی می شود و فکر سرگردان میگردد و باید دانست که بجز مصطفی ص هیج کس دیگری، معصوم نیست. بنده همینجا اعلان میکنم که تا زمانی که زندهام از هر خطا و اشتباهی که مخالف با فرمان خدا و دستورات رسول الله ص باشد رجوع می نمایم. اما اگر قبل از اینکه به اشتباهم پی ببرم، خداوند امانت عمر را از من گرفت، نظرم طبق این سخن امام شافعی / است که فرمود:
«إذا صح الحدیث فهو مذهبی، واذا رأیتم قولی یخالف قول رسول الله فاضربوا بقولی عرض الحائط».
(اگر صحت حدیثی به ثبوت رسید، همان حدیث، مذهب من است و هرگاه دیدید که سخن من مخالف سخن رسول الله ص است، آن را به دیوار بکوبید).
به امید خداوند متعال در آیندهی نه چندان دور، کتابهای دیگری به همین نام و با همین روش که جوانب دیگر اصول عقیده را روشن می سازد، منتشر خواهد شد؛ از ایزد منان استواری و صداقت در کردار و گفتار را خواستارم؛ چرا که هر تلاش و کوششی بدون یاری او بینتیجه و عقیم خواهد ماند.
دکتر عمر سلیمان اشقر
کویت ۱۸رجب سال ۱۳۹۸ هـ.
مصادف با ۲۴ یونیو ۱۹۷۸ م.