چرا نظریهی داروین گسترش پیدا کرد؟
یکی از دلایل گسترش نظریه داروین این بود که این نظریه زمانی ارائه گردید که خداوند میخواست بطلان دین تحریف شدهی نصاری برای همگان توسط خود پیروان آن آشکار گردد؛ لذا پیشرفت علوم توانست نقش مؤثری در آشکار ساختن بطلان آن ایفا کند به گونهای که این امر منجر به معرکهی خونینی گردید که هزاران نفر از دانشمندان علوم طبیعی جان خود را در این کشمکش از دست دادند؛ در این نبرد داغ، هر گروه از تمام سلاحهای موجود علیه مخالفینش استفاده نمود؛ در نتیجه، دانشمندان علوم طبیعی، نخست از این نظریه بعنوان یک ابزار در برابر دین خود و بعد از آن، علیه تمام ادیانی که سرزمینهایشان توسط آنان اشغال شده بود، مورد استفاده قرار دادند؛ چرا که آنان از یک طرف، به حقانیت این تئوری ایمان داشتند و از طرف دیگر میخواستند از این دین باطل که مانع بزرگی در راه پژوهشهای علمی آنان بشمار میرفت، انتقام بگیرند؛ همچنین از این نظریه بعنوان ابزاری برای متلاشی ساختن ادیان ملتهای تحت استعمار خود، استفاده کردند تا به راحتی بتوانند سلطهی خود را بر تودههای تحت استعمار، استحکام بخشند.
آری، نظام آموزش استعماری بعد از شکست دادن مبانی دینی، تدریس این نظریه را در برنامههای درسی لازم گردانید و آن را در قالب واقعیتهای علمی ارائه داد تا دانش آموزان را معتقد به صحت آن نماید و اختلاف دین با این علم ساختگی و تقلبی را در اذهان دانش آموزان، تثبیت کند؛ در نتیجه، مردم منکر مبانی دینی خود شوند.
کافی است که خوانندگان محترم بدانند تعداد زیادی از فرزندان اسلام توسط این نظریه به انحراف کشیده شدند؛ اینجا است که استعمارگران تلاش زیادی مینمایند که این نظریه در مراکز علمی ما مسلمانان به فرزندان ما تدریس شود؛ حال آنکه خود امریکا تدریس آنرا از سال ۱۹۳۵ میلادی ممنوع کرده است.
اروپا هم بعد از اینکه دین تحریف شدهاش را محو ونابود ساخت، از موضع قبلی خود، عقب نشینی کرد و اعلام نمود که تئوری داروین که در جنگ دین و دانش بعنوان یک ابزار از آن استفاده نمود، یک حقیقت علمی نیست؛ بلکه صرفا یک تئوری است که هراندازه علم پیشرفت کند، بطلان آن بیشتر آشکار میگردد.