۲- بدعت در اصطلاح
علما در معنی اصطلاحی بدعت اختلاف نظر دارند، بعضی از آنها آن را در مقابل سنت قرار دادهاند، و بعضی دیگر آن را عام قرار داده و گفتهاند که بدعت شامل تمام چیزهایی میشود چه نیکو و پسندیده یا مذموم و بد باشد که بعد از زمان پیامبر جبوجود آمده باشد. و ما به صورت زیر آن را بیان میکنیم:
نظر اول:
هر چیزی که بعد از وفات پیامبر جبه وجود آمده باشد بدعت است، حالا چه خوب و چه بد باشد. که این نظر و قول امام شافعی و عزبن عبدالسلام، قرافی، غزالی در احیاء، ابن أثیر در نهایه [۴]و نووی در شرح مسلم میباشد [۵].
حرمله بن یحیی نقل میکند که از امام شافعی /شنیدم که میفرماید: بدعت دو نوع است:
بدعت محمود و پسندیده، بدعت مذموم و قبیح. هر چه موافق سنت پیامبر جباشد محمود است و آنچه مخالف سنت باشد مذموم [۶].
عزبن عبدالسلام در تعریف بدعت میفرماید: هر فعل و کاری که در عهد و زمان پیامبر جنبوده باشد [٧].
و برای این تعریف به گفتار عمر س استدلال کردهاند که در مورد نماز تراویح
فرمود: (نعمت البدعة هذه)این خوبترین بدعت بود [۸].
نظر دوم:
بدعت به آنچه که مخالف سنت باشد اطلاق نمیشود.
امام شاطبی، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر هیثمی، ابن رجب حنبلی، شیخ الإسلام ابن تیمیه، زرکشی این نظریه را قبول دارند.
شیخ الإسلام ابن تیمیه /میفرماید: در مورد قاعدۀ سنت و بدعت مقرر کردهایم که: بدعت در دین این است که خداوند و رسولش جآن را مشروع نکردهاند و نه به واجب و نه به مستحب بودن آن امر کردهاند، اما آنچه که به صورت واجب و یا مستحب امر شده است و ادلۀ شرعی آن را ثابت کرده این امر دین و شرعی است، اگرچه اولوالأمر در بعضی از این موارد اختلاف نظر هم داشته باشند، و چه این چیزها در زمان پیامبر جصورت گرفته باشند یا خیر. آنچه که بعد از پیامبر جبه دستور او انجام شده باشد مثل جنگ با مرتدین و خوارج [٩]و جهاد علیه فارس و ترک و روم و یا اخراج یهود و نصاری از جزیرةالعربو غیره همۀ اینها از سنت پیامبر جبه شمار میروند [۱۰].
امام شاطبی در تعریف بدعت میفرماید: بدعت اختراع و روشی در دین است که به شریعت و دین شباهت میدهد و هدفش از انجام آن مبالغه در تعبد خداوند میباشد.
این طبق نظر کسی است که عادات را در معنی بدعت داخل نمیکند بلکه بدعت را مخصوص عبادات میداند.
اما کسی که اعمال و کارهای عادی را داخل معنی بدعت میکند، میگوید: بدعت طریقه و روشی است ایجاد شده که خود را شرعی جلوه میدهد و هدفش از انجام آن همان طریقه و روش شرعی میباشد [۱۱].
[۴] النهایة فی غریب الحدیث والأثر، (۱/۱۰٧-۱۰۶). [۵] شرح مسلم نووی، (۶/۱۵۴-۱۵۵). [۶] حلیة الأولیاء، أبینعیم، (٩/۱۱۳)، فتح الباری، (۱۳-۲۵۳). [٧] قواعد الأحکام، (۲/۱۱۳). [۸] به روایت صحیح بخاری مطبوع در ضمن فتح الباری (۴/ ۲۵۰) کتاب صلاة التراویح، حدیث شماره: ۲۰۱۰. موطأ امام مالک (۱/ ۱۱۴). [٩] خوارج: اولین کسانی بودند که از جماعت مسلمانان جدا شدند، که اهل بدعت و مارق بودند، معتقد به تکفیر حضرت عثمان و علی بودند و آن را بر هر عبادتی مقدم میشمردند و حکَمین را نیز تکفیر میکردند و هر کسی به آن راضی بود نیز تکفیر میشد. و مرتکبین گناهان کبیره را کافر میدانستند، و خارج شدن از فرمان امام را اگر مخالف سنت عمل میکرد واجب میشمردند، که خوارج چند دسته بودند. الفرق بین الفرق، بغدادی، ص (۵۵)، الملل و النحل، شهرستانی، ص (۱۱۴-۱۳٧)، مجموع الفتاوی ابن تیمیه، (۳/۳۴٩). [۱۰] مجموعه الفتاوی، ابن تیمیه، (۴/۱۰٧-۱۰۸). [۱۱] الإعتصام، شاطبی، (۱/۳٧).