مقدمه
بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست که خداوند سبحان حضرت محمد جرا پس از چندی بعد از پیامبران پیش از ایشان برای مردم فرستاد، در حالیکه تمام مردم روی زمین از عرب و عجم به شدت با هم دشمنی میورزیدند و بغض و کینه داشتند، مگر بقایایی از اهل کتاب - یا اکثرشان -. کمی قبل از بعثت حضرت محمد جمردم دو دسته بودند:
۱- اهل کتاب و ملتزم به کتاب، و این کتاب یا مبدل و عوض شده بود، یا منسوخ بود و دینی که فراموش شده بود و از بین رفته بود، بعضی مجهول و بعضی دیگر ترک شده بود.
۲- عرب و عجم بیسواد بودند، و عبادتهایی که خود آن را خوب میدانستند و یا گمان میکردند برایشان نفع دارد انجام میدادند، مانند پرستش ستاره، بت، قبر، مجسمه، و چیزهایی دیگر. مردم در زمان جاهلیت، واقعاً جاهل و نادان بودند، کسی که از همه عالمتر و آگاهتر بود آگاهی بسیار اندک و کمی از انبیاء گذشته داشت، و او هم آنچه که از حق میدانست با باطل مخلوط شده بود، به عبادتهایی مشغول بودند که اکثر آن بدعت و قسمت کمی از آن مشروع بود.
پس خدا مردم را با دعوت پیامبر جبه آنچه که راه هدایت بود، آشنا کرد، بطوری که این هدایت به طور عموم برای همۀ امت مسلمان حاصل شد، خصوصاً برای اهل علم، که شامل؛ علم نافع، عمل صالح، اخلاق فاضله، سنتها و روشهای درستی بود که تمام امتهای قبلی نه از نظر علمی و نه از نظر عملی چنین برنامههایی نداشتند و با آن برابری نمیکردند.
دین اسلام که پیامبر جبرای گسترش آن مبعوث شده بود، راه راست است، همان دینی که خداوند بر مسلمانان واجب کرده است هر روز در نمازشان از او بخواهند آنها را به آن هدایت دهد، و آن را به صراط و راهی توصیف میکند که پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین بر آن هدایت یافتهاند و بعنوان نعمت به آنها داده است، نه آن کسانی که خشم و غضب خدا شامل حال ایشان است و نه راه گمراهان و کسانی که اهل ضلالت میباشند.
مغضوب علیهم یهودیها هستند، آن کسانی که خداوند در مورد آنها میگوید:
﴿قُلۡ هَلۡ أُنَبِّئُكُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِندَ ٱللَّهِۚ مَن لَّعَنَهُ ٱللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيۡهِ وَجَعَلَ مِنۡهُمُ ٱلۡقِرَدَةَ وَٱلۡخَنَازِيرَ وَعَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَۚ أُوْلَٰٓئِكَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ٦٠﴾[المائدۀ: ۶۰].
«بگو آیا شما را باخبر کنم از چیزی که پاداش بدتری از آن چیزهایی که بر ما خرده میگیرید) دارد؟ این کردار شما است، شما) کسانی که خداوند آنان را نفرین و از رحمت خود بدور کرده است، و بر ایشان خشم گرفته و با مسخ قلوبشان) از آنان میمونها و خوکهایی را ساخته است، و کسانی را پدیدار نموده است که) شیطان را پرستیدهاند، ...».
و خداوند دربارۀ آنها میفرماید:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مَّا هُم مِّنكُمۡ وَلَا مِنۡهُمۡ...﴾[المجادلۀ: ۱۴].
«آیا آگاهی، از کسانی که گروهی را به دوستی میگیرند که خدا بر آنان خشمگین است، اینان منافقانی هستند و) نه از شمایند و نه از آنانند ...».
و آنها منافقینی هستند که به اتفاق اهل تفسیر یهودیها را دوست میدارند [٧۵۲]، و سیاق آیه نیز بر آن دلالت دارد.
خداوند میفرماید:
﴿ضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَيۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ﴾[آل عمران: ۱۱۲].
«آنان هر کجا یافته شوند، مُهر) خواری برایشان خورده است، مگر اینکه از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدید نظر کنند و) با پیمان خدا یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم یعنی رعایت مقررات همزیستی مسالمتآمیز) و آنان شایستۀ خشم خدا شدهاند و ...».
آیات گذشته بیان میکنند که یهودیها مغضوب علیهم هستند، و ضالین مسیحیها میباشند که خداوند در مورد آنها میفرماید:
﴿لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٧٣ أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَيَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٧٤ مَّا ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ وَأُمُّهُۥ صِدِّيقَةٞۖ كَانَا يَأۡكُلَانِ ٱلطَّعَامَۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ ثُمَّ ٱنظُرۡ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٧٥ قُلۡ أَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاۚ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٧٦ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ٧٧﴾[المائدۀ: ٧۳-٧٧].
«بیگمان کافرند کسانی که میگویند خداوند یکی از سه خدایان است، معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. یا بهسوی خدا بازنمیگردند، و از او طلب آمرزش نمیکنند؟ در حالی که) خداوند آمرزنده مهربان است. مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده خدا) بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود؛ هر دو، غذا میخوردند؛ با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار میسازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده میشوند! بگو: آیا جز خدا چیزی را میپرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست. بگو ای اهل کتاب! به ناحق در دین راه افراط و تفریط را مپوئید، و از هواها و امیال گروهی که پیش از این گمراه شدهاند و بسیاری را گمراه کردهاند و از راه راست منحرف گشتهاند پیروی نکنید».
این خطاب به مسیحیها میباشد همچنان که سیاق آیه بر آن دلالت میکند، به همین خاطر آنها را از غلو و افراط که تجاوز از حد و مرز است نهی میکند، همانطور که در این آیه آنها را نهی میکند:
﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ وَكَلِمَتُهُۥ﴾[النساء: ۱٧۱].
«ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید، و دربارۀ عیسی راه افراط و تفریط نپویید) و دربارۀ خدا جز حق مگویید، و او را به اوصاف ناشایست همچون حلول و اتحاد و اتخاذ همسر و انتخاب فرزند توصیف نکنید) بیگمان عیسی مسیح پسر مریم، فرستادۀ خدا، و او واژۀ خدا یعنی پدیدۀ فرمان: کُنْ) است».
یهودیها در مورد حق کوتاهی و مسیحیها در آن غلو و افراط میکنند، در اصل یهود از این جهت کافر شدند چون به علم خود عمل نکردند، آنها حق را میدانند ولی نه در عمل و نه در قول از آن پیروی نمیکنند.
مسیحیها از این جهت کافرند چون بدون آگاهی و علم عمل میکنند، آنها عباداتی را انجام میدهند که در شریعت بر آنها امری وجود ندارد، و چیزهایی به خداوند نسبت میدهند که از آن آگاهی ندارند، به همین خاطر سلف صالح مانند سفیان بن عیینه و غیره میگویند: اگر عالمی از علمای ما فاسد شد صفتی از صفات یهود در آن موجود میباشد، و اگر عابدی مسلمان فاسد شد در وجود آن صفتی از صفات مسیحیها وجود دارد.
در حالی که خداوند ما را از راه و روش آنها ترسانده و نهی کرده است.
قضاوت و اعلام خداوند عز وجل که از طریق پیامبر جخبر داده است، درست و قطعی است آنجا که میفرماید: «عن أبي سعيد الخدري سقال رسولالله ج: «لتتبعن سنن من كانم قبلكم شبراً شبراً و ذراعاً ذراعاً حتى لودخلوا جحر ضبّ تبعتموهم، قلنا يا رسولالله ج! اليهود و النصارى؟ قال: فمن» [٧۵۳]. «ابوسعید خدری س میگوید: پیامبر جفرمودند: شما عادت و روش کسانی را که قبل از شما بودهاند وجب به وجب و متر به متر دنبال میکنید و از آنها پیروی مینمایید حتی اگر آنها داخل سوراخ سوسمار رفته باشند شما هم از آنها پیروی میکنید، گفتیم: ای رسول خدا جمنظورتان یهودیها و مسیحیها است؟ پیامبر جفرمود: پس منظورم چه کسی است؟» هدفم آنها است.
امام بخاری در صحیح خود از ابوهریره س روایت میکند که پیامبر جمیفرماید: «لاتقوم الساعة حتي تأخذ أمتي بأخذ القرون قبلها شبراً بشبرٍ وذراعاً بذارع» فقيل يا رسولالله ج! كفارس والروم؟ فقال: «ومَن الناس إلا أولئك» [٧۵۴]. «قیامت برپا نمیشود تا زمانی که امت من رفتار و روشهای زمانها و قرنهای قبلی را وجب به وجب و متر به متر دنبال نکنند و انجام ندهند، گفته شد: ای رسول خدا جمانند فارسها و رومیها؟ پیامبر جفرمود: و غیر از آنها دیگر چه کسی وجود دارد؟».
پیامبر جخبر داده است که درمیان امتش کسانی پیدا میشوند که خود را به یهود و نصاری که اهل کتاب هستند و یا خود را به فارسها و رومیها که غیر عرب و عجم هستند، تشبیه میکنند و پیامبر جاز این کار نهی فرموده است، البته همۀ امت رسولالله جاین کار را انجام نمیدهند، چون در حدیث متواتر آمده است که پیامبر جمیفرماید: «لايزال من أمتي أمة قائمة بأمر الله، لايضرهم من خذلهم ولا من خالفهم، حتى يأتيهم أمر الله وهم على ذلك») [٧۵۵](. «پیوسته کسانی از امت من وجود خواهند داشت که اوامر خدا را اجرا میکنند، کسانی که بخواهند آنها را خوار و ذلیل کنند نمیتوانند به آنها زیانی برسانند، و کسانی هم با آنها مخالفت ورزند آنها هم توان ضرر رساندن به آنها را ندارند، و تا روز قیامت آنها بر این حال خواهند بود».
و در جای دیگر پیامبر جخبر داده است که خداوند همۀ این امت را بر ضلالت و گمراهی جمع نخواهد کرد و همۀ آنها گمراه نخواهند شد) [٧۵۶](.
پس با خبر صادق و قاطع و مؤکد پیامبر جدانسته شد که درمیان امت ایشان گروهی به راه او متمسک و ملتزم خواهند بود، راهی که دین اسلام خالص و ناب میباشد، و همچنین گروهی وجود خواهند داشت که منحرف بوده و به یهودیها و مسیحیها تمایل دارند، با اینکه انسان با هر انحرافی کافر و یا فاسق نمیشود، بلکه بعضی اوقات انحراف سبب کفر، و بعضی اوقات سبب فسق و یا معصیت و خطا میشود. و این انحراف چیزی است که هوا و هوس دنبال آن میرود، شیطان هم آن را زیبا و قشنگ جلوه میدهد، به همین خاطر خداوند سبحان به بندگان خود دستور داده است پیوسته و مدام دعا کنند که خداوند به آنها بر هدایت صحیح و درست که در آن نه یهودیت و نه نصرانیت باشد ثبات و پایداری عطا نماید) [٧۵٧](.
خداوند این امت را با چیزهای مختلفی مورد امتحان و ابتلا قرار میدهد، از جمله کارهایی که تشبه و همشکلی با اهل کتاب و عجمها غیرعربها) در آن وجود دارد، و از آنچه مربوط به موضوع اهل کتاب است، مثل شباهت مسلمانان به کفار در اعیاد و مراسمهایشان بطور مختصر بحث خواهیم کرد.
[٧۵۲] به تفسیر ابن کثیر، (۴/۳۲٧) مراجعه شود. [٧۵۳] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۱۳/۳۰۰)، حدیث شماره: (٧۳۲۰) و رواه مسلم فی صحیحه، کتاب العلم، حدیث (۲۶۶٩). [٧۵۴] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۱۳/۳۰۰)، حدیث شماره (٧۳۱٩). [٧۵۵] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۶/۶۳۲)، حدیث شماره (۳۶۴۱) و مسلم، کتاب الإمارة، حدیث (۱٩۲۰، ۱٩۲۱). [٧۵۶] رواه الترمذی فی سننه، (۳/۳۱۵) ابواب الفتن، حدیث شماره (۲۲۵۵) و گفته: از این وجه حدیث غریب است، و ذکره الهیثمی فی مجمع الزوائد، (۵/۳۱۸)، و سیوطی در جامع الصغیر حدیث شماره: ۱۸۱۸ آن را آورده و اشاره کرده که حدیث حسن است، و سنن دارمی ۱/ ۲٩. [٧۵٧] به اقتضاء الصراط المستقیم، (۱/۶۳-٧۰) مراجعه شود.