۳- امر به معروف و نهی از منکر
بدعتها در ابتدا کوچک سپس بزرگ میشوند، فردی آن را ایجاد میکند فوراً اهل هوا و هوس دور و بر او را فرامیگیرند، چون این بدعت با هوا و هوس و شهوت آنها سازگاری و موافقت دارد، و آنها را از بعضی تکالیف شریعت رها میسازد، پس باید چه موقف و موضعگیری در مقابل آن داشته باشیم؟
باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم و خداوند هم آن را بر ما واجب کرده است:
خداوند میفرماید:
﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤﴾[آل عمران: ۱۰۴].
«باید از میان شما گروهی باشند که تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان خود رستگارند».
خداوند امر به معروف و نهی از منکر را به صورت کفائی بر ما واجب کرده است، بر تک تک افراد بعینه واجب نیست، هر گاه هیچ کس آن را انجام نداد، تمام انسانها به حسب و میزان قدرت خود گناهکار میشوند، چون امر به معروف و نهی از منکر بر هر انسانی به حسب توانایی او واجب میشود، همانطور که پیامبر ج میفرماید: «من رأي منكم منكراً فليغيره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم يستطع فبقلبه، وذلك أضعفُ الإيمان» [۱۲۰]. «هر کس از شما منکری را مشاهده کرد با دست آن را تغییر دهد، اگر قدرت نداشت و نتوانست با دست آن را تغییر دهد با زبان آن را تغییر دهد، اگر با زبان هم نتوانست با قلب نسبت به آن ناراحت شود که این پایینترین درجهی ایمان به حساب میآید» [۱۲۱].
خداوند بوسیلهی امر به معروف و نهی از منکر امت حضرت محمد جرا بهترین امت قرار داده است. خداوند میفرماید:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آل عمران: ۱۱۰].
«شما ای پیروان محمد ج) بهترین امتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید مادام که) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید».
امام ابوهریره س فرمود:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾ایشان را زنجیر در گردن میآورید تا در اسلام داخل شوند [۱۲۲].
در فرمودۀ ابوهریره س امر به معروف و نهی از منکر به معنی کامل آن دیده میشود، جهاد در راه خدا و تبلیغ برای رسالت اسلام با تمام وسایل ممکن جایز میشود.
خداوند امر به معروف و نهی از منکر را از صفات مؤمنین قرار میدهد، و از چیزهایی به حساب میآورد که بوسیلۀ آن از غیر خود جدا میشوند، همانطور که امر به منکر و نهی از معروف را از صفات منافقین قرار میدهد و با این صفت از غیر خود جدا میشوند. خداوند در مورد صفات مؤمنین میفرماید:
﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ ﴾[التوبۀ: ٧۱].
«مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند. همدیگر را به کار نیک میخوانند و از کار بد بازمیدارند».
و خداوند منافقین را چنین توصیف میکند:
﴿ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ بَعۡضُهُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمُنكَرِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمَعۡرُوفِ﴾[التوبۀ: ۶٧].
«مردان و زنان منافق همه از یک گروه و یک قماش) هستند. آنان همدیگر را به کار زشت فرا میخوانند و از کار خوب باز میدارند».
شکی نیست که ترساندن مردم از بدعت و نهی از آن، امر به معروف و نهی از منکر محسوب میشود، و ایجاد و احداث بدعتها و دعوت مردم بسوی آن از امر به منکر که از خصوصیات منافقین و پیروان آنها است به حساب میآید.
خداوند با نص صریح امر به معروف و نهی از منکر را از خصوصیات رسالت محمدی جو اهداف بارز آن میداند، خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ﴾[الأعراف: ۱۵٧].
«به ویژه رحمت خود را اختصاص میدهم به) کسانی که پیروی میکنند از فرستادۀ خدا محمد جمصطفی) پیغمبر امی که خواندن و نوشتن نمیداند و وصف او را) در تورات و انجیل نگاشته مییابند. او آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت بازمیدارد».
حضرت رسول اکرم ج در احادیثی به عموم امر به معروف و نهی از منکر و شامل بودن آن بر عهدۀ هر مسلمانی اشاره کرده است، فقال ج: «من رأي منكم منكراً فليغيره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم يستطع فبقلبه، وذلك أضعفُ الإيمان» [۱۲۳].
پیامبر جامر به معروف و نهی از منکر را بر کسی که سر راه مردم مینشیند واجب کرده است و بیان فرموده که این راه حق است، فقال ج: «إياكم والـجلوس علي الطرقات؛فقالوا مالنا بُدٌّ إنّما هي مـجالسنا نتحدثُ فيها، قال ج:فإذا أتيتم إلي الـمجالس فاعطوا الطريق حقُها، فقالوا وماحق الطريق؟ قال: غض البصر وكف الأذي، وردّ السلام، والأمر بالمعروف والنهي عن الـمنكر» [۱۲۴]. «پیامبر جفرمود: از نشستن در راهها خودداری کنید، اصحاب گفتند: چارهای نداریم، اینها جای نشستن ماست، آنجا با هم حرف میزنیم و صحبت میکنیم، پیامبر جفرمود: هر زمان آنجا مینشینید حق راه را ادا کنید، گفتند: حق راه چیست؟ فرمود: نگاه نکردن به زن نامحرم، آزار و اذیت نکردن مردم، جواب سلام دادن و امر به معروف و نهی از منکر است».
و قال ج: «إنكم منصورون ومصيبون ومفتوح لكم، فمن أدرك ذاك منكم فليتق الله وليأمر بالـمعروف ولينه عن المنكر، ومن يكذب علي متعمداً فليتبوأ مقعده من النار» [۱۲۵]. «پیامبر جمیفرماید: در آینده شما پیروز میشوید و بسیاری از جاها رافتح میکنید و به بلا و مصیبت هم گرفتار خواهید شد، پس هر کس از شما به این زمان رسید، تقوای خدا را داشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر کند، و هر کس عمدی و آگاهانه دروغی را به من نسبت دهد جایگاه خود را در جهنم و آتش بیابد».
وقال ج: «مثلُ القائم علي حدود الله، والـمدهن فيها، كمثل قوم استهموا علي سفينة في البحر، فأصاب بعضهم أعلاها وأصاب بعضهم أسفلها، فكان الذين في أسفلها يصعدون فيستقون الـماء، فيصيبون علي الذين في أعلاها، فقال الذين في أعلاها: لا ندعكم تصعدون فتؤذوننا، فقال الذين في أسفلها، فإننا ننقبها في أسفلها فنستقي، فان أخذوا علي أيديهم فمنعوهم نجوا جميعاً، وإن تركوهم غرقوا جميعاً» [۱۲۶]. «پیامبر جمیفرماید: کسی که به اوامر و دستورات خداوند پایبند است و کسی که به اوامر او التزام ندارد به گروهی شباهت دارند که در دریا سوار کشتی میشوند، تعدادی در پایین و تعدادی در بالای کشتی قرار میگیرند، آن کسانی که پایین کشتی قرار دارند بالا میروند و درخواست آب برای نوشیدن مینمایند، و مشکلاتی را برای گروه بالا بوجود میآورند، آن گروه که در بالای کشتی قرار دارند میگویند: اجازه نمیدهیم شما بالا بیایید و ما را اذیت کنید، گروه پایینی هم میگویند: ما هم کشتی را سوراخ میکنیم و آب خواهیم نوشید، اگر جلو آنها را نگیرند و آنها را از سوراخ کردن کشتی منع نکنند همگی غرق میشوند». در این حدیث پیامبر جمسلمانان را از سکوت در مقابل منکرات و بدعتها میترساند و به آنها هشدار میدهد. پیامبر جیک کشتی و سرنشینان آن را بطور مثال میآورد، چه مثال قشنگ و زیبایی! سکوت در مقابل اهل منکر و فساد و بدعت، به گسترش این منکرات و بدعتها در جامعه میانجامد، بطوری که همگی را سزاوار مجازات مینماید، و هر گاه عذاب و عقاب بیاید شامل انجامدهندۀ آن کار و شامل کسی که راضی به آن کار است میشود، انجامدهنده مستقیماً آن را انجام داده است، و دومی به خاطر سکوت از انکار آن مجازات میشود.
پیامبر جدر جای دیگر میفرماید: «والذي نفسي بيده لتأمرن بالـمعروف ولتنهون عن الـمنكر، أو ليوشكن الله أن يبعث عليكم عقاباً منه فتدعونه فلايستجيب لكم» [۱۲٧]. «قسم به کسی که جان من در دست اوست، یا اینکه حتماً امر به معروف و نهی از منکر میکنید، یا اینکه در صورت ترک آن خداوند عذاب و عقابی را بر شما نازل میکند، و شما هم دعا میکنید و دعای شما مستجاب نخواهد شد».
اما بعضی از مردم به این آیه استدلال میکنند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيۡكُمۡ أَنفُسَكُمۡۖ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَيۡتُمۡ﴾[المائدۀ: ۱۰۵].
«ای مؤمنان! مواظب خود باشید و خویشتن را از معاصی و گناهان بدور دارید و هوشیار باشید که آلودگیهای جامعه شما را نیالاید) هنگامی که شما هدایت یافتید و راه خداشناسی را در پیش گرفتید و دیگران را نیز به کار نیک خواندید و از کار بد بازداشتید) گمراهی گمراهان به شما زیانی نمیرساند».
به این آیه استدلال میکنند که انسان فقط مسئول خود و تصرفات خود میباشد، و در مقابل دیگران و کار آنها هیچ مسئولیتی ندارد.
جواب این شبه همان چیزی است که ابوبکر صدیق س فرموده است: ای مردم شما این آیه:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيۡكُمۡ أَنفُسَكُمۡۖ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَيۡتُمۡ﴾[المائدۀ: ۱۰۵].
را میخوانید، و من از رسولالله جشنیدهایم میفرمود: «إن الناس إذا رأو الظالم فلم يأخذوا علي يديه أوشك أن يعمهم الله بعقاب منه» [۱۲۸]. «هر زمان مردم، ظالم و ستمگری را مشاهده کردند و مانع او نشوند و جلو او را نگیرند نزدیک است که خداوند به خاطر آن برای همگی عذاب بفرستد و عذاب عمومی شود».
با توجه به آیات و احادیثی که گذشت دلایلی روشن و آشکاری هستند بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر بر هر شخصی واجب میباشد. البته هر شخصی به اندازۀ توان و قدرت خودش، و معلوم شد که این صفت از ویژگیهای امت حضرت محمد جمیباشد و ترک آن از خصوصیت و ویژگیهای منافقین است. و هر گاه مردم امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند نسبت به خود جنایت کرده و مستحق عذاب خواهند شد.
شکی نیست که بدعت از بزرگترین منکرات محسوب میشود که واجب است از آن نهی شود. و هر گونه سهلانگاری به گسترش آن کمک میکند، و همچنین کوتاهی در مقابل بدعتها سبب میشود مردم فکر کنند که اگر این کار عملی منکر بود عموم مردم و بخصوص علما از آن نهی میکردند، پس سکوت علما دلیل موافقت آنها با این عمل مخالف شریعت میباشد، چون اگر مخالف بودند آن را انکار میکردند.
امر به معروف التزام به قرآن و سنت، و نهی از منکر از مهمترین وسیلههای محفوظ شدن از بدعتها است، و نقش اساسی دارد، خداوند ما و شما را از جملهی کسانی قرار دهد که امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و این کار را تنها و مخلصانه برای خداوند انجام دهیم والله اعلم.
[۱۲۰] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۳/۱۰) و رواه مسلم فی صحیحه، (۱/۶٩)، کتاب ایمان، حدیث شماره: (۴٩)، سنن ابی داود، (۱/۶٧٧) کتاب الصلاة، حدیث شماره: (۱۱۴۰)، و سنن ترمذی (۳/ ۳۱٧، ۳۱۸) ابواب الفتن، حدیث شماره: (۲۲۶۳) و گفته: حدیث حسَن صحیح است، و سنن نسائی (۸/ ۱۱۱، ۱۱۲) کتاب الإیمان، و سنن ابن ماجه (۱/ ۴۰۶) کتاب إقامة الصلاة، حدیث شماره: (۱۲٧۵). [۱۲۱. ] - به مجموع فتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه (۲۸/ ۱۲۵، ۱۲۶) مراجعه شود. [۱۲۲.]- صحیح بخاری با فتح الباری (۸/ ۲۲۴) کتاب التفسیر، حدیث شماره: ۴۵۵٧، و مستدرک حاکم (۴/ ۸۴) کتاب معرفة الصحابة، و گفته: سند این حدیث صحیح است اما شیخین آنرا روایت نکردهاند، ذهبی گفته است: حدیث صحیح میباشد. [۱۲۳] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۳/۱۰) و رواه مسلم فی صحیحه، (۱/۶٩)، کتاب ایمان، حدیث شماره: (۴٩)، سنن ابی داود، (۱/۶٧٧) کتاب الصلاة، حدیث شماره: (۱۱۴۰)، و سنن ترمذی (۳/ ۳۱٧، ۳۱۸) ابواب الفتن، حدیث شماره: (۲۲۶۳) و گفته: حدیث حسَن صحیح است، و سنن نسائی (۸/ ۱۱۱، ۱۱۲) کتاب الإیمان، و سنن ابن ماجه (۱/ ۴۰۶) کتاب إقامة الصلاة، حدیث شماره: (۱۲٧۵). [۱۲۴] صحیح بخاری با فتح الباری، (۵/۱۱۲)، کتاب مظالم، حدیث شماره: (۳۴۶۵) و مسلم با شرح نووی (۳/ ۱۶٧۵)، حدیث شماره: (۲۱۲۱). [۱۲۵] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۳۸٩) و رواه الترمذی فی سننه، (۳/۳۵٧) ابواب الفتن، حدیث (۲۳۵۸) و گفنه: این حدیث حسَن صحیح میباشد. [۱۲۶] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۲۶۸)، سنن ترمذی، (۳/۳۱۸) ابواب الفتن، حدیث شماره (۲۲۶۴)، و گفته: حدیث حسَن صحیح است. [۱۲٧] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۳۸۸، ۳۸٩) و رواه الترمذی، (۳/۳۱۶، ۳۱٧) ابواب الفتن، حدیث شماره (۲۲۵٩)، و گفته: این حدیث حسَن میباشد. [۱۲۸] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/٧) و ترمذی فی سننه، (۴/۳۲۲) ابواب تفسیر قرآن، حدیث شماره: (۵۰۵۰)، و گفته: این حدیث حسَن صحیح میباشد، و سنن ابوداود، کتاب الملاحم (۴/ ۵۰٩، ۵۱۰) حدیث شماره: (۴۳۳۸).