اول: قرآن کریم
بسیاری از تابعین و غیر آنها این آیه را چنین تفسیر کردهاند:
﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِ مَرُّواْ كِرَامٗا٧٢﴾[الفرقان: ٧۲].
«و بندگان خدا) کسانی هستند که بر باطل گواهی نمیدهند، و هنگامی که کارهای یاوه و سخنان پوچی را ببینند و بشنوند بزرگوارانه از آنها میگذرند».
ابوعالیه، طاوس، ابن سیرین، ضحاک، الربیع بن أنس، و غیر آنها میگویند: لغو یعنی اعیاد و جشنهای مشرکین [۸۱٧].
در روایتی از ابن عباس بروایت شده که گفته است: منظور اعیاد و جشنهای مشرکین است. و عکرمه /میگوید: لغو یک نوع بازی است که در زمان جاهلیت وجود داشت و زور نام داشت [۸۱۸].
و قول تابعین که میگویند منظور اعیاد کفار است با قول بعضی که میگویند منظور از آن شرک یا بُتی در جاهلیت است، یا با قول بعضی که میگویند منظور مجالس فحش و ناسزا میباشد یا با قول بعضی که میگویند منظور آواز است در تضاد نیست و با آنها مخالفت ندارد، چون روش و عادت سلف صالح در تفسیرشان همین گونه بوده است، هر یک از آنها نوعی از انواع چیزهایی که نام برده شدند با توجه به نیاز شنوندگان ذکر میکردند و یا به این خاطر بوده است تا جنس آن چیز را بیان کنند.
و بعضی هم گفتهاند منظور از شهادة الزور دروغ است، اما این نظر اشکال دارد، چون خداوند میفرماید: ﴿لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ﴾و نگفته است: «لايشهدون بالزور»: عرب میگویند: «شهدت كذا إذا حضرته» شاهد آن چیز بودم اگر آنجا حضور داشتم. مانند قول ابن عباس ب: «شهدت العيد مع رسولالله ج» [۸۱٩]. «با رسول خدا جدر عید حضور داشتم».
تفسیر تابعین مذکور به این صورت است: زور یعنی چیزی را نیکو جلوه دادن تا بر خلاف حقیقت ظاهر شود، مانند قول پیامبر ج: «الـمتشبع بما لم يعط كلابس ثوبي زور» [۸۲۰].
کسی که شهادت زور میدهد، کلام و سخنی را میگوید که با باطن و درون مخالف است، به همین خاطر سلف یک دفعه آن را به چیزی تفسیر کردهاند که نیکویی و حُسن خودرا به خاطر شبههای یا به سبب شاهدان ظاهر میکند، که در درون قبیح و زشت است، پس شرک و مانند آن حسن و نیکویی آن به خاطر ایجاد شبهه ظاهر میشود، موسیقی و مثل آن به خاطر شهوت ظاهر میشود.
اما اعیاد مشرکین، شبهه و شهود را جمع کرده است، که باطل میباشد چون هیچ نفع و سودی برای دین ندارد، و لذت و خوشی زودگذر که دارد عاقبت و آیندهاش عذاب و المی است که به دروغ تبدیل شده است، و حاضر شدن در آن شهود میشود.
و خداوند در این آیه عدم حضور در آنها را ستوده است، یعنی مجرد حضور در این اعیاد، دیدن یا شنیدن، پس تأیید و موافقت با این اعیاد مثل عمل کردن به آن که عملی زور است، نه فقط حضور، باید چگونه باشد؟!! مجرد این آیه، کسانی را میستاید و مدح میکند و تشویق و ترغیب میکند که در اعیاد و کارهای دیگر آنها حضور پیدا نکنند و آن را ترک نمایند، و مقتضی ترک حضور در آنها است، و کراهت حضور را هم میرساند چون خداوند آن را زور مینامد، اما حرام بودن حضور که از این آیه فهم شود اشکال دارد، اما دلالت این آیه بر حرام بودن انجام دادن آن به صورتهای مختلف و گوناگون است [۸۲۱].
[۸۱٧] به تفسیر ابن کثیر، (۳۲۸-۳/۳۲٩) و اقتضاء الصراط المستقیم، (۱/۴۲۶- ۴۲٧) مراجعه شود. [۸۱۸] به تفسیر الجامع لأحکام القرآن، تألیف قرطبی، (۱۳/٧٩-۸۰) مراجعه شود. [۸۱٩] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (۲/۴۵۳)، کتاب العیدین، حدیث شماره (٩۶۲) و مسلم، کتاب صلاة العیدین حدیث: (۸۸۴). [۸۲۰] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (٩/۳۱٧)، کتاب نکاح، حدیث شماره: (۵۲۱٩) و مسلم، کتاب اللباس والزینة، حدیث شماره: (۲۱۲٩). [۸۲۱] به اقتضاء الصراط المستقیم، (۱/۴۲۸-۴۳۰) مراجعه شود.