بحث هفتم: مراسم برای یادبود بعضی از علما و دانشمندان
از بدعتهایی که در بعضی از کشورها و جامعههای اسلامی پیدا شده است، تشکیل مراسم برای یاد بعضی از مُردگان به خصوص علما میباشد، که این مراسم معمولاً در تاریخی برگزار میشود که با روز وفات آن فرد موافق باشد، یک سال یا بیشتر از مرگش بگذرد آن مراسم را تشکیل میدهند. و مراسم با توجه به شخصیت و مقام افراد فرق دارند، مثلاً اگر از مردم عادی یا از کسانی که منتسب به علم باشند و با اینکه جاهل هم باشند، بعد از گذشت چهل روز از مرگش خانواده و نزدیکانش یادبودی به نام اربعین برایش ترتیب میدهند، مردم را در چادرهای مخصوصی یا در منزل متوفی جمع میکنند و کسانی را که قرآن میخوانند حاضر مینمایند، و دعوتی مانند دعوت عروسی تشکیل و آماده میکنند، آن مکان را با انواع نورهای درخشان و فرشهای نرم و گرانبها زینت میدهند، و پولهای زیادی را خرج و صرف میکنند، که هدفشان از این کار فقط ریا و فخرفروشی است، و شکی نیست چنین کاری حرام است، چون صرف کردن مال و ثروت میت برای اهداف نادرست میباشد و هیچگونه فایدهای برای میت ندارد، و باعث زیان و ضرر خانوادۀ او میشود. این در حالی است که درمیان ورثهها فقیر و ناتوانی وجود نداشته باشد حالا اگر درمیان آنها ناتوان و فقیری وجود داشته باشد این کار چگونه است؟!! و بعضی اوقات برای انجام این کار قرض و از طریق ربا استفاده میکنند - از خشم و غضب خدا به او پناه میبریم - [٧۸٧].
ابن قیم /میگوید: از جمله سنتهای پیامبر جدلجویی و تعزیه اهل میت میباشد، ولی جمع شدن برای تعزیه و قرآن خواندن برای میت از هدایت پیامبر جنیست، نه در کنار قبرش و نه غیر آن، همۀ این کارها بدعت میباشند [٧۸۸].
علی محفوظ /میگوید: آنچه مردم امروزه از درست کردن غذا و طعام برای تعزیهکنندگان انجام میدهند، و پولهایی که در شبهای تعزیه و ماتم صرف میکنند و یا شبهای دیگر به همین مناسبت مثل شبهای جمعه و اربعین همۀ اینها از بدعتهای مذموم میباشند و مخالفت با آنچه که پیامبر جو سلف صالح که بعد از او آمدهاند میباشد [٧۸٩].
این مراسم بدعت هستند، پیامبر جو صحابه شو سلف صالح - رحمهالله علیهم - آن را انجام ندادهاند و از آنها روایت نشده است. آنچه در تعزیه سنت است این است: برای خانوادۀ میت غذا درست شود و برایشان فرستاده شود، نه اینکه اهل میت خود غذا درست کنند و مردم را برای آن دعوت نمایند، پیامبر جهنگامی که خبر مرگ جعفربن ابیطالب را شنید گفت: «اصنعوا لآل جعفر طعاماً فإنه قدجائهم مايشغلهم» [٧٩۰]. «برای خانوادۀ جعفر غذا درست کنید چون چیزی مرگ) آنها را مشغول کرده است و توان درست کردن ندارند».
جریربن عبدالله البجلی میگوید: اجتماع مردم را درمیان خانوادۀ میت و درست کردن غذا و طعام را مثل نوحهسرایی فکر میکردیم [٧٩۱].
اما اگر مراسم برای یادبود یکی از علما و دانشمندان باشد، در روز وفاتش بعد از گذشت یک یا چند سال مراسم خاصی برای او گرفته میشود، و به تعدادی از پژوهشگران نوشتن بحثها و مطالبی در مورد سیره، شخصیت و روش او در تأْلیف و هر چه مربوط به آن باشد واگذار میکنند سپس در این مراسم ارائه و بیان میشوند، تألیفات و کتابهایش به خصوص کتابهایی که مهم و مشهور هستند چاپ میشوند، و برای زنده نگه داشتن یاد و نام او به گمان خودشان در بازار توزیع و پخش میشوند، و همچنین با این کار تلاش او در راه نشر علم و تألیف و امثال آنها را بیان میکنند. و اگر مراسم یادبود برای یکی از پادشاهان یا سلاطین یا رؤسا باشد بزرگان آن مراسم از کارهای نیک و تلاش او در دوران حکومت سخن میگویند، و بعضی اوقات کتابهایی دربارۀ او به این مناسبت مینویسند و پخش میکنند. بعضی از مردم سر مزار و قبر او میروند و شاخهای گل روی قبرش میگذارند، برای روحش فاتحه میخوانند، همۀ این کارها بدعت هستند، و هیچ دلیل شرعی برای آن ندارند و خداوند آن را دستور نداده است.
انتشار کتابهای یک عالم و دانشمند، نوشتن در مورد سیرۀ او و روش و منهج تألیف ایشان و یا چاپ کتابهایش اشکالی ندارد بلکه اگر شایسته و سزاوار باشد مطلوب و ضروری است، اما اشکال اینجا است نباید این کارها به زمان معین و مشخصی اختصاص پیدا کنند، و نباید با مراسم و کنفرانسها و سخنرانیها و سایر چیزهای دیگر همراه باشد. و یا در حضور ملوک و حکام باشد.
مراسم یادبود بعضی از مُردگان مانند علما و حکام، و بعضی از مردم عادی و امثال آنها، کاری بدعت و نوآور میباشد که همین برای مذموم بودن آن کافی است.
هیچ احدی عالمتر، دارای برترین و بهترین روش دعوت برای دین، بلند مقامتر، با اخلاقتر از پیامبر جوجود نداشته و وجود نخواهد داشت، با این حال صحابه شهیچ یادبودی و مراسمی را برای ایشان تشکیل ندادند، با اینکه انسانهایی مثل صحابه - رضوانالله علیهم - و تابعین و تبع تابعین و سلف صالح پیدا نخواهند شد که مثل آنها پیامبر جرا دوست داشته باشند، اگر در چنین مراسم و یادبودها خیر و صلاحی بود حتماً از همۀ ما پیشی میگرفتند.
تقدیر و تشکر از علما و دانشمندان بوسیلۀ مراسم یادبود حاصل نمیشود، بلکه بوسیلۀ استفاده از تألیفات و نوشتههای آنها از طریق نشر و خواندن و تعلیق و شرح بر آنها و سایر موارد صورت میگیرد.
این کارها هم زمانی باید انجام شوند که لیاقت و شایستگی آن را داشته باشند و بر منهج و روش صالح رفته باشند، و از منهج و روش گروههای گمراه و منحرف و یا متأثر از غرب و امثال آنها نباشند. عالمان و دانشمندان از سلف صالح و کسانی که بعد از آنها آمدهاند همیشه یاد و خاطره و روایات آنها حفظ و نگهداری شده است، و آنچه از علم و دانش برای مردم گفتهاند باقیمانده است، عالم و دانشمند میمیرد و از دنیا جدا میشود اما علم و دانش او نسل به نسل درمیان مردم بیان و پخش میشود و همیشه باقی خواهد ماند.
و به دلیل اینکه مردم از علم او استفاده میکنند نسبت به او رحم و شفقت دارند و برای ایشان از خداوند دعا میکنند و خواستار اجر و پاداش برای آنها میباشند که این دعاها بزرگترین یادبود و بلند کردن نام آنها است.
اما تشکیل مراسم یادبود برای آنها، تبرک به آثار آنها، طواف کردن به دور قبر و مزارشان همۀ این کارها بدعت هستند و بعضی اوقات به درجۀ شرک هم میرسند - به خدا پناه میبریم- . اگر چنانچه این علما و دانشمندان - که مراسم یادبود برایشان تشکیل میشود و به آثار آنها تبرک میشود - زنده بودند کسانی را که این کارها را انجام میدادند منع میکردند.
اما شیطان و هوا و هوس، بعضی از مردم را فریب داده برای بدعت دعوت میکنند تا به بهرۀ دنیایی و مادی برسند، و یا به مقام و منزلتی دست یابند، پس در گرداب و باتلاق بدعتها غرق میشود و نجات نخواهند یافت، مگر اینکه به کتاب خدا و سنت صحیح حضرت رسول جبرگردند و آنها را کافی بدانند، و همچنین اجماع علمای امت را قبول نمایند و تمام بدعتهایی را که ایجاد کردهاند ترک کنند، آن بدعتهایی که ذاتاً شر هستند و به شر و بلایی بزرگتر و بدتر منجر خواهند شد.
از خداوند خواستاریم ما و آنها را به راه راست هدایت فرماید، راه کسانی که به آنها نعمت عطا کرده است، راه پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین، و از خداوند خواستاریم میان ما و راه کسانی که بر آنها خشم گرفته و راه گمراهان فاصله اندازد و ما را از آنها دور نماید چون او بر هر چیزی قادر و توانا است.
[٧۸٧] به الإبداع، ص (۲۲۸) مراجعه شود. [٧۸۸] به زادالمعاد، ص (۱/۵۲٧) مراجعه شود. [٧۸٩] به الإبداع، ص (۲۳۰) مراجعه شود. [٧٩۰] رواه احمد فی مسنده، (۱/۲۰۵) رواه ابوداود فی سننه، (۳/۴٩٧)، کتاب جنائز، حدیث شماره (۳۱۳۲) و رواه الترمذی فی سننه، (۲/۲۳۴) ابواب جنائز، حدیث شماره (۱۰۰۳)، و گفته: حدیث حسن است، و سنن ابن ماجه، کتاب الجنائز، حدیث شماره: ۱۶۱۰، و مستدرک حاکم ۱/ ۳٧۲ کتاب الجنائز، و گفته: سند این حدیث صحیح است اما شیخین آن را تخریج نکردهاند. [٧٩۱] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۵۱۴)، کتاب جنائز، حدیث شماره: (۱۶۱۲).