بحث اول: بعضی از آثار وارده دربارة ماه رجب
از ابوبکر صدیق س از پیامبر ج روایت شده که فرموده اند: «إن الزمان قد استدار كهيئته يوم خلق الله السموات والأرض، والسنة اثنا عشر شهراً، منها أربعة حرم: ثلاث متواليات ذوالقعده وذوالحجة والمحرم، ورجب مضر الذي بين جمادي وشعبان ...» الحدیث متفق علیه [۳۴۸]. «زمان بر همان روالی که روز اول خداوند آسمانها و زمین را خلق کرده میچرخد و دور میزند، و سال دوازده ماه است، چهار ماه آن از ماههای حرام محسوب میشوند، سه تا پشت سر هم میآیند، ذوالقعده، ذوالحجه، محرم، و ماه رجب که میان ماههای جمادی الثانی و شعبان قرار دارد».
از مجاهد روایت شده که گفته است: من و عروه بن زبیر وارد مسجد شدیم، دیدیم که عبداللهبن عمر بدر حجرۀ عایشه لنشسته است، و تعدادی از مردم در مسجد مشغول خواندن صلاة الضحی بودند، از عبدالله بن عمر در مورد نماز آنها سؤال کردیم، در جواب گفت: بدعت است، سپس شخصی) به او گفت: پیامبر جچند عمره انجام داده است؟ گفت: چهار عمره، یکی از آنها در ماه رجب بوده است، دوست نداشتیم سخنش را رد کنیم، در ادامه میگوید: و شنیدیم که امالمؤمنین عایشه لدر حجرۀ خودش مشغول مسواک زدن است، عروه گفت: ای امالمؤمنین آیا میشنوی که ابوعبدالرحمن چه میگوید؟ گفت: چه میگوید؟ گفت میگوید: رسولالله جچهار عمره انجام دادهاند و یکی از آنها در ماه رجب بوده است، عایشۀ صدیقه جواب داد: خداوند بر ابوعبدالرحمن رحم کند، پیامبر جهر عمرهای را که انجام داده ابن عمر) با ایشان بوده و حضور داشته، و آن حضرت جهرگز در ماه رجب به عمره نرفته است [۳۴٩].
از ابیهریره س از پیامبر جروایت شده که فرمودند: «لافرع ولاعتيرة» «فرع و عتیره هیچ کدام درست نیستند»، فرع اولین بچۀ چهارپایان است که برای طاغوتها ذبح میکردند، و عتیره چیزی بود که در ماه رجب ذبح میکردند [۳۵۰].
از اسامهبن زید بروایت شده که گفت: گفتم ای رسول خدا ج! شما را ندیدهام که در هیچ ماهی به اندازۀ ماه شعبان روزه بگیرید؟ پیامبر جفرمود: «ذلك شهرٌ يغفل الناس عنه، بين رجب ورمضان، وهو شهر ترفع فيه الأعمال إلي رب العالـمين، فأحبُّ أن يرفع عملي وأنا صائمٌ» [۳۵۱]. «این ماهی است که مردم از آن غافل هستند، ماهی است میان رجب و رمضان قرار دارد، ماهی است که اعمال مردم بسوی خداوند بلند میشوند، دوست دارم اعمال من بهسوی خداوند بلند شوند در حالی که روزه هستم».
از مجیبۀ الباهلی از پدرش یا عمویش روایت شده که او نزد پیامبر جآمد، سپس رفت و بعد از یک سال آمد که حال و وضعیت قیافهاش تغییر کرده بود، گفت: ای رسول خدا جآیا مرا نمیشناسی؟ پیامبر جفرمود: تو کیستی؟ گفت: من همان باهلی هستم که سال گذشته نزد شما آمدم، پیامبر جفرمود: «فما غيرك، وقد كنت حسن الـهيئة؟... قالج:صم من الحرم و اترك، صم من الحرم واترك، صم من الحرم واترك» وقال بأصبعه الثلاثة فضمها ثم أرسلها» [۳۵۲]. «چه چیزی باعث شده که قیافهات تغییر کند در حالی که قیافهای قشنگ داشتی؟ ... پیامبر جفرمود: از ماههای حرام روزه بگیر و افطار کن سه مرتبه این سخن را تکرار کرد، و با انگشتانش عدد ۳ را نشان میداد یعنی در هر ماه سه روز روزه بگیر».
از عثمانبن حکیم انصاری روایت شده که گفت: از سعیدبن جبیر از روزۀ ماه رجب سؤال کردم؟ آن زمان هم در ماه رجب قرار داشتیم، در جواب گفت: از ابن عباس بشنیدهام که میگفت: رسول خدا جروزه میگرفت حتی میگفتیم روزه است و افطار نمیکند، و گاهی هم افطار میکرد به طوری که میگفتیم پیامبر جروزه نمیگیرد [۳۵۳].
از ابن عمر بروایت شده که پیامبر جچهار عمره انجام داده است که یکی از آنها در ماه رجب بوده است [۳۵۴].
از ابیالملیح روایت شده گفت: مردی صدا برآورد و گفت: ای رسول خدا جما در زمان جاهلیت در ماه رجب حیوانی را ذبح میکردیم، شما چه دستوری میدهید؟ پیامبر جگفت: «اذبحوا لله في أي شهرٍ كان وبروا الله عزّ وجل وأطعموا» [۳۵۵]. «فقط برای خدا و به خاطر او ذبح کنید در هر ماهی که باشد، و از او اطاعت و فرمانبرداری کنید، و تهیدستان و گرسنگان را اطعام دهید».
از یحییبن زرارهبن کریم بن الحارث بن عمرو الباهلی روایت شده گفت: از پدرم شنیدم که میگفت از پدرش حارثبن عمرو شنیده در حجةالوداع با پیامبر ج ملاقات کرده است، از میان مردم نفری گفت: ای رسول خدا ج نظرت در مورد ذبح نمودن اولین بچه چهارپا که ذبح شود چیست؟ پیامبر ج فرمود: «من شاء عتر ومن شاء لم يعتر، ومن شاء فرع ومن شاء لم يفرع، وفي الغنم أضحيتها، وقبض أصابعه إلا واحدة» [۳۵۶]. «هر کس دوست دارد در ماه رجب حیوانی را ذبح کند، آن را انجام دهد و هر کس دوست ندارد ذبح نکند، هر کس دوست دارد اولین بچۀ چهارپا را ذبح کند مختار است و هر کس دوست ندارد آن را انجام ندهد، و در گوسفندان قربانی وجود دارد، و با اشاره تمام انگشتان دست را مُشت کرده بود به جز یکی از آنها».
از مخنفبن سلیم روایت شده است میگوید: در عرفات در خدمت پیامبر جایستاده بودیم از او شنیدم میفرمود: «يا أيها الناس علي كل اهل بيت في كل عام أضحية وعتيرة هل تدرون ما العتيرة؟ هي التي تسمونها الرجبية» [۳۵٧]. «ای مردم بر تمام افراد خانواده در هر سال یک قربانی و یک عتیره واجب است، آیا میدانید عتیره چیست؟ همان چیزی است که آن را رجبیه مینامید یعنی چیزی که در ماه رجب ذبح میشود».
از أبی رزین لقیط بن عامر العقیلی روایت شده که گفت: گفتم ای رسول خدا ج! در زمان جاهلیت در ماه رجب حیوانی را ذبح میکردیم، از آن میخوردیم و هر کس نزد ما میآمد به آن میدادیم، پیامبر جفرمود: «لابأس به» [۳۵۸]«هیچ اشکالی ندارد».
عمروبن شعیب از پدرش او هم از جد خود روایت میکند و میگوید: در مورد عقیقه از پیامبر جسؤال شد؟ ... و همچنین از عتیره هم سؤال شد؟ فقال: «العتيرة حق» [۳۵٩]پیامبر جفرمود: عتیره حیوانی که در ماه رجب ذبح میشود) حق است.
از ابن عباس س روایت شده که پیامبر جاز روزۀ ماه رجب نهی فرموده است [۳۶۰].
انس بن مالک میگوید: زمانی که ماه رجب میرسید پیامبر جمیگفت: «اللهم بارك لنا في رجب وشعبان وبارك لنا في رمضان». وکان یقول«ليلة الجمعة غراء و يومها أزهر» [۳۶۱]. «پروردگارا! در ماه رجب و شعبان و رمضان برای ماه رحمت و برکت خود را نازل بفرما» و میفرمود: «شب جمعه شبی شریف و بزرگ است و روزش قشنگتر و نورانیتر میباشد».
ابن حجر میگوید: در مورد فضل و بزرگی ماه رجب و در مورد روزهاش به طور معین و در مورد قیام شبی مخصوص در آن ماه حدیث صحیحی که صلاحیت حجت و استدلال داشته باشد وارد نشده است، و قبل از من که قاطعانه این مطلب را بیان کردهام امام حافظ ابواسماعیل الهروی به این مطلب اشاره کرده و با اسناد صحیح از او روایت کردهایم، و از غیر او هم روایت کردهایم [۳۶۲].
سپس بعضی از احادیث ضعیف و موضوع را در این مورد بیان میکند که بصورت خیلی مختصر مجموعهای را ذکر میکنیم:
[۳۴۸] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، کتاب الأضاحی، حدیث شماره: (۵۵۵۰) و مسلم کتاب القسامة، حدیث: (۱۶٧٩). [۳۴٩] رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (٩/۵٩٩)، کتاب عمره، حدیث (۱٧٧۵-۱٧٧۶) و مسلم، کتاب الحج، حدیث شماره: (۱۲۵۵). [۳۵۰] رواه البخاری فی صحیحه مع فتح الباری، (٩/۵٩۶)، کتاب العقیقه، حدیث شماره (۵۴٧۳) و مسلم، کتاب الأضاحی، حدیث: (۱٩٧۶). [۳۵۱] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۵/۲۰۱) و رواه النسائی فی سننه، (۴/۱۰۲)، کتاب الصیام، علامه البانی گفته است: این إسناد حسن است. به سلسلهی احادیث صحیحه (۴/ ۵۲۲) مراجعه شود. [۳۵۲] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۵/۲۸) و رواه ابوداود فی سننه، (۲/۸۰٩-۸۱۰)، کتاب الصوم، حدیث شماره (۲۴۲۸)، سنن ابن ماجه (۱/ ۵۵۴) کتاب الصیام، حدیث شماره: ۱٧۴۱، و سنن بیهقی (۴/ ۲٩۱، ۲٩۲) کتاب الصیام، منذری گفته است: بعضی از شیوخ ما این حدیث را بخاطر اختلاف در اسم راوی که آیا مجیبه باهلی است یا ابومجیبه باهلی ضعیف دانستهاند و این اعتراضی بجا است، به مختصر سنن ابوداود (۳/ ۳۰۶) حدیث شماره: ۲۳۱۸ مراجعه شود. [۳۵۳] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۲۳۱) و رواه مسلم فی صحیحه، (۲/۸۱۱)، کتاب الصیام، حدیث (۱۱۵٧)، و سنن ابوداود، حدیث شماره: ۲۴۳۰. [۳۵۴] رواه الترمذی فی سننه، (۲/۲۰٧)، حدیث شماره (٩۴۱). [۳۵۵] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۵/٧۶) و رواه ابوداود فی سننه، (۳/۲۵۵)، حدیث (۲۸۳۰)، و سنن نسائی (٧/ ۱۶٩، ۱٧۰)، کتاب الفرع والعتیرة، و سنن ابن ماجه (۲/ ۱۰۵٧، ۱۰۵۸) کتاب الذبائح، حدیث شماره: ۳۱۶٧، و مستدرک حاکم (۴/ ۲۳۵) کتاب الذبائح، و گفته: اسناد این حدیث صحیح است، و ذهبی نیز با او موافقت کرده است. [۳۵۶] رواه النسائی فی سننه، (٧/۱۶۸-۱۶٩) و رواه الحاکم فی المستدرک، (۴/۲۳۶)، کتاب الذبائح، و گفته: اسناد این حدیث صحیح است، و ذهبی گفته: این حدیث بر شرط شیخین است. [۳۵٧] رواه احمد فی مسنده، (۴/۲۱۵) و رواه النسائی فی سننه، (٧/۱۶٧-۱۶۸) کتاب الفرع والعتیرة، و رواه الترمذی، حدیث (۱۵۵۵) و لفظ حدیث از او است و گفته: این حدیث حسن غریب است، سنن ابوداود، کتاب الضحایا، حدیث شماره: ۲٧۸۸. برای تفصیل بیشتر به: معالم السنن ۴/ ٩۴ مراجعه شود. [۳۵۸] رواه النسائی فی سننه، (٧/۱٧۱) کتاب الفرع والعتیرة، سنن الدارمی (۲/۸۱) باب فی الفرع والعتیرة، رواه ابن حبان فی صحیحه، حدیث (۱۶۰٧). به موارد الظمآن إلی زوائد ابن حبان، کتاب الأضاحی، حدیث شماره: ۱۶۰٧ مراجعه شود. [۳۵٩] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۳/۱۸۳)، و رواه النسائی فی سننه، (٧/۱۶۸) کتاب الفرع والعتیرة، و سیوطی آن را در جامع الصغیر ۲/ ۱۸٧ آورده و اشاره کرده که این حدیث حسن است. [۳۶۰] رواه ابن ماجه فی سننه، (۱/۵۵۴)، کتاب الصیام، حدیث (۱٧۴۳) و در این سند داود بن عطاء مدنی آمده که در ضعف او اتفاق دارند، ابن جوزی میگوید این حدیث صحیح نیست. به مصباح الزجاجة فی زوائد ابن ماجه ۲/ ٧٧، ٧۸ و العلل المتناهیة ۲/ ۶۵ حدیث شماره: ٩۱۳ و تهذیب التهذیب ۳/ ۱٩۳- ۱٩۴ ترجمهی شماره: ۳٧۰ مراجعه شود. [۳۶۱] رواه الإمام احمد فی مسنده، (۱/۲۵٩)، و در این سند زائده بن ابی الرقاد آمده که امام بخاری او را منکر الحدیث گفته است، و امام نسائی گفته: نمیدانم او کی است؟. به تهذیب التهذیب ۳/ ۳۰۵ ترجمهی شماره: ۵٧۰ مراجعه شود. [۳۶۲] به کتاب تبیین العجب بما ورد فی فضل رجب، ص ۶ مراجعه شود.